امدم ....از جایی ....از محفلی غربت زده .. از دوردست ها امدم ...
گرچه دوری .....عشق را از من نگیرد در دلم ...
من به دور از تو دگر روحی ندارم در دلم ...
امدم ....از فرسنگها فاصله .....با بی تابی دل امدم ....
این دل بی تاب را از عشق ...برای درمان بی تابی دل امدم ...
ای غریبه ی اشنای دل ......این دل بی تاب را درمانش توئی ....
بر دلت میگیری اش .....وانگه که درمانش توئی ...
در تمام این سالها ....دوری دل از تو دیدم ....اما ندیدم از دلم ...
عاشقانه سوختم ...اما باز هم به دنبال نجوای نگاه تو تمام عاشقان را پرس و جویی از تو بودم . ....
امدم ....من به سویت امدم ...بار دگر ...شاید که دلدارم شوی ....
امدم از فرسنگها دوری دل امدم ....
مانی