هستی_101
پسندها
349

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • :biggrin:پس نسبت به خواب خیلی جدی تشریف دارن.
    نه بیدارش نکن.میترسم سقف روسرت خراب بشه:D
    پاييز آمد در ميان درختان لانه كرده كبوتر از تراوش باران مي‌گريزد
    خورشيد از غم با تمام غرورش پشت ابر سياهي عاشقانه به گريهمي‌نشيند
    من با قلبي به سپيدي صبح با اميد بهاران مي‌روم به گلستان
    همچو عطر اقاقي لابلاي درختان مي‌نشينم
    باشد روزي به اميد بهاران روي دامن صحرا لاله رويد
    شعر هستي بر زبانم جاري / پر توانم آري / مي‌روم در كوه ودشت و صحرا
    ره‌پيماي قله‌ها هستم من / راه خود در توفان / در كنار يارانمي‌نوردم
    دارم اميد كه دهد روزي / سختي كوهستان / بر روان و جانم /پاكي اين كوه و دشت و صحرا
    باشد روزي برسد به جهان / شهر هستي بر لب / جان نهاده بر كف/ راه انسان‌ها را در نوردم
    ره‌پيماي قله‌ها هستم من / راه خود در توفان / در كنار يارانمي‌نوردم
    در كوهستان يا كوير تشنه / يا كه در جنگل‌ها / رهنوردي شاد وپر اميدم
    شعر هستي / بودن و كوشيدن / رفتن و پيوستن / از كژي بگسستن /جان فدا كردن در راه حق است
    سلام
    خوبی هستی جان؟
    عیدت مبارک:gol:
    ازقول من به خواهری هم عیدو تبریک بگووگوششوبکش;)
    سلام خوبی؟ آبجیت خوبه ؟ زود کاراتو بکن من بدجوری دندونام منتظرتن :D
    سحر پروانه‌ای با بال زیبا

    گل گلدان ما را ناز می‌کرد

    گهی او بوسه می‌زد بر رخ گل

    گهی اطراف او پرواز می‌کرد

    قراری داشت آن پروانه با گل

    که هر دم نام گل آواز می‌کرد

    گمانم چشم‌های خرد و نازش

    نظر بر چهره‌ی همراز می‌کرد

    چو می‌زد بوسه او لب‌های گل را

    پرش می‌بست و گاهی باز می‌کرد

    دهان نزدیک گل پروانه می‌برد

    در گوش عزیزش راز می‌کرد

    خدا را مصلحت با ما چه می‌شد

    که از لطفش سروری ساز می‌کرد

    مرا در عشق چون پروانه می‌سوخت

    تو را چون غنچه‌ای گل باز می‌کرد

    خدایا با دل «سیمرغ» آن کن

    که بلبل با گل شیراز می‌کرد
    سلام یه چیزی سرعت اینترنت خونه ای که توش هستم پایینه تا دوشنبه که کلاس دارم شاید نتونم پیغامی بدم پس مواظب خودت باش عزیز
    ازچوپان پیری ک دیگرتوان چوپانی نداشت پرسیدند چ خبر؟؟با لحن تلخی گفت:گرگ شد؛(آن بره ای ک نوازشش میکردم)!

    سلام هستی جونم ماچچچچچچ کجا بودی پ
    داداشیت امارتو داده :دی


    خوبی/:دی


    [IMG]
    گل گلدون من شکسته در باد
    تو بیا تا دلم نکرده فریاد
    گل شب بو دیگه شب بو نمی ده
    کی گل شب بو رو از شاخه چیده

    گوشهء آسمون پر رنگین کمون
    من مثل تاریکی
    تو مثل مهتاب
    اگه باد از سر زلف تو نگذره
    من می رم گم می شم تو جنگل خواب

    گل گلدون من
    ماه ایوون من
    از تو تنها شدم چو ماهی از آب
    گل هر آرزو
    رفته از رنگ و بو
    من شدم رودخونه
    دلم یه مرداب

    آسمون آبی می شه
    اما گل خورشید
    از شاخه های بید بالا نمی ره
    دره مهتابی می شه
    اما گل مهتاب
    رو برکه های اب دلش می گیره
    تو که دست تکون می دی
    به ستاره جون می دی
    می شکفه گل از گل باد
    وقتی چشات هم میان
    دو ستاره کم میان
    می سوزه شقایق از داغ

    گل گلدون من
    ماه ایوون من
    از تو تنها شدم چو ماهی از آب
    گل هر آرزو
    رفته از رنگ و بو
    من شدم رودخونه
    دلم یه مرداب
    داستانی از پائولو کوئیلو

    یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینی هاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینی هاشو به پسرک داد همون شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید و خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری که خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده ______________________________________________ عذاب وجدان همیشه مال كسی است كه صادق نیست آرامش مال كسی است كه صادق است لذت دنیا مال كسی نیست كه با آدم صادق زندگی می كند آرامش دنیا مال اون كسی است كه با وجدان صادق زندگی میكند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا