ئه تو دیگه دست ننداز
گفتم که حواسم نبود خودشم کلی بهم خندید بعد واسه اون یکی همخونه ایمم گفت
عاشق دوتائیشون بودم اونام خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستم داشتن و دارن
زهرا عین بچه ها منو رو پاش مینشوند اما من میدونستم زانو هاش درد میکنه نمیشستم البته اون نامرد میخواست دستمو گاز بگیره
حالا خوبه منم پوست رو استخونما