مهندس خرده پا
پسندها
850

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آتوسا بیا بشین.هه هه.
    عاشق همچین صابخونه هایی هستم دیگه.
    بچه هاببخشین دیر ج میدم.دارم بحثای ملتو میخونم.فوضول نیستما:whistle:خودش گفته بخون.آدرس بدم بیاین؟
    پس "جیبه تو جیبه منه، جیبه منم ک جیبه خودمه.":biggrin:

    بااااااااااااااااااااااااااااااااااشه...:cool:
    بچه ها بشینیم تو حیاط خیلی با صفاست الان واستون از باغچه نعنا میچینم نیایشمم خیلی دوست داره

    اتوساجونم محدثه مهربون من اجازه نمیدم کسی که میاد خونه من کاری بکنه همه ش با خودم... نیایشمم دیگه فقط بهم کمک کنه زود سالادو حاضر کنیم تا خجالت زده نشم...

    ببخشید دیگه دانشجوییه دسر نداریم... اگه میدونستم ژله میگرفتم میذاشتم...:(
    نه عزییزم خودم حساب می کنم.
    جیبه تو جیبه منه، جیبه منم ک جیبه خودمه.

    اره شکموی من.میدونم.اتفاقا اتوسا هم دقیقا عینه توإ.از هیچی نمیگذره.خودتون باید با هم کنار بیاین
    محدثه جون ینی انقد تنبلی.منم ک از تو تنبلترم.اصلا هیچی از کارای خونرو بلد نیستم.

    با این حساب همه کارا میفته گردن نیایش و ناتاناییل
    نه من اصولا اهل تعارف نیستم مهربونم...

    اومدی همشو باهات حساب میکنم

    نوشیدنی ترجیحا با مارک دلستر با طعمهایی که دوست دارید منم همه شو دوست دارم میدونی که...:redface:
    پس منو آتوسا میشینیم یجا.آتوسا پاشو سفره رو پهن کن.حالا من میشینم یجا:D
    اومممممممم

    خب نوشیدنی / ببخشید دیگه خیلی وقته نتونستم برم خونه (خیار + گوجه + فلفل دلمه ای + هویج + کلم هر دورنگش ...)

    بهتون قول میدم خیلی سریع به کمک نیایشی براتون اماده کنم...

    اره فک کنم خوشمزه شده...:D
    میدونم ناهر منو وقت عصرونه شماست...

    ببخشید دیگه من چند روزه برنامم بهم ریخته...:redface:

    نیس امتحانا تموم شده... دیگه مقرراتمم بهم ریخته دو روز دیگه میرم خونه اصلاح میکنم خودمو...:)
    اومدم عزیزم...

    بیدقتی کردم با رول اشپزخونه که خیس بود برداشتم نو ک انگشتام چسبید به قابلمه ... تا مغز استخونش سوخت...:biggrin:

    در حال حاضر جاش قرمزه...:D

    نه خمیر دندون میزنم نه اب مهربونم ... خمیردندون جا میذاره اب سوزشو بیشتر میکنه ...;)

    الان غذام حاضره فقط باید یکم دیگه برنج دم بکشه...:redface:

    بچه کاش تو شهر من بودین اون موقع دیگه باید ناهار میومدین پیش من البته نیایشمم باید سر راه یکم برام خرید میکرد...:)
    قربونت ناتاناییلم.عزیز اسمت چی بود.من میخوام بنویسم ناتاناییل سلولای مغزم باهم دعواشون میشه.
    دوستت تا چ حد راه میوفته؟دوستای من تا حدی راه میوفتن ک دیگه باید بزنی تو سرشون تا ساکت بشن:D
    توهین نکردماااااااااااااااا
    تاسه نهال خولدم آجی ام.بلام یه کیک شوکولاتی نگه دال شب با یه لیوان شیل بوخولم بعدش لالا کنم.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا