م
پسندها
2

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلیلی نمیبینم برای زنده ماندن اگر تو نباشی ، نمیخواهم حتی یک لحظه نیز در فکر نماندن باشیم!
    میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
    عزیزم بیا در آغوشم ،
    تو مال منی ،
    آرام باش که تو تا آخر دنیا ،
    دنیای منی ،
    بارها گفته ام و خودت هم میدانی که زندگی منی ،
    پس این هم بدان تو آخرین کسی خواهی بود که قبل از مردنم او راخواهم دید!
    بین عشق تو چقدر مقدس است که زندگی ام با تو دوباره جان گرفته است
    ببین چقدر دوستت دارم که خوشبختی را از لحظه ای که آمدی دیدم ، حس کردم و باورش کردم!
    باور کردم که حضور تو در زندگی ام یک حادثه نبود ،روزی تو می آمدی، با اینکه من حتی فکر داشتن تو را هم نمیکردم
    روزی که آمدی چه روز دلنشینی بود، روزی که بهم میرسیم چه روز مقدسی خواهد بود و روزی که از عشق هم میمیرم چه روز عاشقانه ایست
    به عشق همان روز ،روز از عشق هم مردن، اینک عاشقانه همدیگر را میپرستیم تا به دنیا بگوییم این ما هستیم که عاشق همیم!
    یک دلیل برای عاشق شدنم ،
    یک بهانه برای زنده ماندنم ،
    تویی آن دلیل و بهانه عاشقانه
    یک هوای عاشقانه برای با تو بودن،
    همین هوای بارانی ،
    دستت درون دستهای من ،
    این است همان آرزوی رویایی
    این نفسی که در سینه ام است ،
    این قلبی که با تو به آرزوهایش رسیده است ،
    این وجودی که محتاج وجود تو است ،
    این احساسات،همه در عشق تو جا گرفته است
    خیال می کنم تا این هوای گریه با من است
    تو در هوای ابری من از هرچه باران است بی خبر مانده ای...
    سرزنشم نکن! می دانی وقتی دلتنگم سخت گیر می شوم و بهانه گیر....
    .
    .
    .
    سخت ترین لحظات وقتی است که بی تو گریه ام میگیرد...
    من از صدای گریه ی خوم هم گریه ام می گیرد
    دلم به حالِ مَنِ بی تو می سوزد...
    اما بی پرده بگویم سردم است و انگار هیچ وقت گرم نمی شوم..
    گاهی در فراسوی این لحظات از خود می پرسم ؛ با خود چه کرده ای؟؟
    که همچون باران می باری....و همچون باد گریزانی...؟؟؟
    و همچون تاریکی در هراس...
    حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی...
    تو خود ؛ او بودی و او تو نبود..
    چه بد کردیم به خود
    هر چیز زمانی دارد
    نفس هم که باشی
    دیر برسی
    من رفته ام...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا