تـو را بـرای ابـد تـرک می کـنـم ، مـریـم
چـه حُسـن ِ مطلع تلخـی بـرای غـم ، مـریـم
پُکـی عمـیـق بـه سیگار می زنـم امـا
تـو نیـسـتی کـه ببیـنـی چـه می کـشـم ، مـریـم
بـرای آنکـه تـو را از تـو بیشـتـر می خـواسـت
چـه سـرنوشت ِ بـدی را زدی رقـم ، مـریـم
مـرا بـه حـال خـودم واگـذاشتـنـد هـمـه
همـه همـه همـه امّـا ، تـو هـم ؟ تـو هـم ؟ مـریـم ؟!