باشه
من پنجشنبه ها ساعت 1:30 كارم تموم ميشه!
بعد از اون هر وقت خواستي در خدمتم!
نيست كه من و تو هيچ وقت از همديگه رنجشي به دل راه نداديم! ترسيدم سوء تفاهم بشه و مجبور شم از دلت دربيارم!
اينه كه اومدم منت كشي
مشتاق ديداريم خالاقيزي جون
رفتنت آغاز ويراني ست حرفش را نزن
ابتداي يك پريشانيست حرفش را نزن
گفته بودي چشم بردارم من از چشمان تو
چشم هايم بي تو باراني ست حرفش را نزن
آرزو داري كه ديگر برنگردم پيش تو
راهمان با اينكه طولانيست حرفش را نزن
دوست داري بشكني قلب پريشان مرا
دل شكستن كار آساني ست حرفش را نزن
خورده اي سوگند روزي عهد ما را بشكني
اين شكستن نا مسلماني ست حرفش را نزن
حرف رفتن ميزني وقتي كه محتاج توام
رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن