ای جرمینه ناز ادن
تربتی قانلی کربلا( ای کربلایی که با تربت خونی به حرمش می نازی)
سنده آغام حسین یاتوب
صورتی قاتلی کربلا (در تو آقایم حسین با صورتی خونی خوابیده است)
سنده بلالی کربلا
وار ایکی باصفا حرم (ای کربلای پربلا در تو دو حرم با صفا وجود دارد)
هر ایکی گنبد اوستونه
نصبیدی قرمزی علم (بروی هر دو گنبد پرچم سرخ نصب شده است)
آند اولا قانلی تربته
آند اولا قانلی پرچمه (قسم به تربت خونی، قسم به پرچم خونی)
دوشسه یولوم گرک دیم
شکومی نهر علفمه (اگر راهم بیافته باید شکایتم را به نهر علقمه بگویم)
آخدی سو چوللره ولی
یاندی عزیز فاطمه (آبش بر بیابانها جاری شد اما عزیز فاطمه از تشنگی سوخت)