ذوخیدم دیگه ، نمیشد پره ذوخ بودش .. همیشه سورپرایز داری همکار خل من
اوره خوتم گرفتمش .. کله سحر بود ! دخیییییخ دره خونمونه ، یادت بمونه واسه وختی اومدی شیراز :دی مهمون نوازی !
باوشه یادمه ، اتفاقخا قرار بود زوی رو یه سر ببرم زنگ تفریح ، یوخده با زندگی آشنا شه بچمون :دی مددکار اجتماعی