الناز تبریز
پسندها
2,641

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یدونه ای عزیزممم:gol:
    ممنون ستاره هم خیلی دوست داره دوستم فدای مهربونیت:heart:
    اگه یه روز برسه که دیگه نیام باشگاه مطمئن باش بازم به یادتم :gol:
    تنها یک برگ مانده بود....
    درخت گفت:منتظرت می مانم!
    برگ گفت:تا بهار خداحافظ!
    بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود....:cry:
    عزیزمی :love:فدات شم گلمم:heart::gol:
    امشب احساس کردم دیگه ستاره رو فراموش کردی دوستم:cry:
    اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت... دلگیر مباش... تو با تمام مهربانی هایت زیباترین معصوم دنیایی... من خدایی را میشناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان میبارد... اما یکی سپاسش میگوید و هزاران نفر کفر... چرا میپنداری باید بهتر از خدا تو را قدردانی کنند؟!... پس نرنج از ناسپاسیشان و برای شادیشان بکوش... با مهربانی روحت به آرامش میرسد... تو با مهرت بال و پر میگیری... خوبی دلیل جاودانگی توست... :gol:
    دِلْ به دِلَْبر دادم و ،دلدار ،دلْ را ، دلْ ندید
    دلْ به دلبر دلْ سپرد ،دلدار ،پا از دلْ کشید
    دلْ به دنبال دِلَشْ ،دلْ دلْ کنان ، دلْخونِ دل ْ
    دلْ ز دلبر خواستم ، دلبر ،دلْ از این دلْ برید
    دلْ شکست و ، تیره روزی شد ، نصیب دلْ ، دِلا
    دلْ در آتش سوخت ،دلبر ، بی مهابا شد ، پرید
    حالْ ، دِلْ ماند و ، غم دِلْدار و ، اینْ دِلْداده ، آهْ
    داده دِلْ ، این دِلْ ، دِلِ دلْدار ، مُفتْ این دِلْ خرید
    دل شکست ، دلبر بریدْ و ، دِلْ ز دلبر سوخت ، دلْ
    دِلْ بماند و ، یاد دِلدار و ، دلِ بی دل ْ
    اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد:gol:
    سلام و عرض ادب به دوست عزیزم النازجان:redface:
    خوبی دوستم؟:gol::gol::gol::gol::gol:

    زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!! زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛ باشد که موضوع انشای زندگیت "خدا" ، مقدمه اش "عشق او" ، و انتهایش "نگاه او" باشد ... آمیــــــــــــــــــــــــــــــــن :gol:
    کاش می شد سرنوشت خویش را از سرنوشت کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
    کاش می شد همچو سعدی رفت و رفت ورفت ورفت قصه دلدادگی را بی در و پیکر نوشت کاش می شد همچو حافظ فارغ از وابستگی بی خود از خود بود و یک دیوان شعری نوشت کاش می شد کاش می شد همچو خیام از فراز قله ها جنگ شعر و دانش و اندیشه را ازبرنوشت کاش می شد همچو فردوسی به سی سال تمام حکمت و تاریخ حکمت را به یک دفتر نوشت
    کاش می شد چون نظامی راوی صد بزم بود عشق را با قصه شیرین تر از شکر نوشت کاش می شد این غزل را پاره کرد و دور ریخت جای آن یک جامه خونین خنیاگر نوشت کاش می شد با زبانی ساده و عریان و ناب شعر حق جو گفت و پس آنرا به آب زر نوشت:gol:
    فکر میکنید اگر در دوره حافظ و سعدی, فردوسی و... تلفن بود اونم از نوع منشی دار,ب منشی تلفن خونشون چی میگفت؟!.
    پیغامگیر حافظ:
    رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور
    تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
    بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
    زان زمان کو باز گردم خانه خود غم مخور
    پیغامگیر سعدی:
    از آوای دل انگیز تو مستم
    نباشم خانه و شرمنده هستم
    به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
    فلک گر فرصتی دادی به دستم
    پیغامگیر باباطاهر:
    تلیفون کرده ای جانم فدایت
    الهی مو به قربون صدایت
    چو از صحرا بیایم,نازنینم
    فرستم پاسخی از دل برایت
    پیغامگیر فردوسی:
    نمیباشم امروز اندر سرای
    که رسم ادب را بیارم به جای
    به پیغامت ای دوست گویم جواب
    چو فردا برآید بلند آفتاب
    پیغامگیر خیام:
    این چرخ فلک,عمر مرا داد به باد
    ممنون توام که کرده ای از من یاد
    رفتم سرکوچه,منزل کوزه فروش
    آیم چو به خانه,پاسخت خواهم داد
    بعضی امتحانام دائمی اند
    من با اجازت میرم شب ارومی داشته باشی :love:
    زندگی من همش تو امتحان گذشت
    چون میگذرد غمی نیس....:redface:
    سلام عزیزم خوبم مرسی
    تو خوبی؟
    مشغول امتحانا بودم
    چ خبرا؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا