.:ارمیا:.
پسندها
3,649

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به مناسبت هفته ی دفاع مقدّس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید مهدی زین الدین



    نزدیک عملیات بود. یک روز دیدم گوشه پاکت‏نامه از جیبش زده بیرون. گفتم: "این چیه؟" گفت: "عکس دخترم."
    گفتم: "بده ببینمش." گفت: "هنوز خودم ندیدم. عملیات نزدیکه، می‏ترسم مهر پدری کار دستم بده. باشه برای بعد."


    بیشتر بدانید: #1
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدّس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید حسن باقری



    همهمه برخی از فرماندهان در قرارگاه بلند بود؛ که "عملیات متوقف بشه." حسن یک دفعه قرمز شد و با عصبانیت داد زد:
    "خجالت نمی کشید ؟ بیست روزه که به مردم قول دادیم خرمشهر آزاد می شه. ما تا آزادی خرمشهر اینجاییم."
    پس فردا خرمشهر آزاد شده بود...

    بیشتر بدانید: #2
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدّس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید حسین علم الهدی



    نوشته بود :"اگر شهید علم الهدی زنده بود، حتما افرادی مثل شهید مطهری تربیت می کرد."
    براش پیامک فرستادم :"دکتر فکر نمی کنی نام افراد را جابه جا نوشتی؟"
    آخه به عقل من جمله باید برعکس می بود. . .

    ادامه: #2
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدس |7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید حاج حسین بصیر




    قبل از جنگ، حاجی جوشكار بود. او كارش را درست و با صداقت تحويل می‌داد و در برابر دريافت دستمزد، منصفانه عمل می‌كرد.
    هميشه به كارگران خود سفارش می‌كرد، سعي كنيد كاری را كه انجام می‌دهيد زيبا، مستحكم و با دستمزد منصفانه باشد.
    دوستی با حاج حسين افتخار بود... حرف شنوی بچه‌ها از ايشان در قبل از انقلاب، آستانه انقلاب و دوران دفاع مقدس بسيار بالا بود.

    بیشتر بدانیم:

    #900
    مطمئنی مشکل از توئه ؟!

    من فک میکنم مشکل از منه که شرکت کردم ، درش گل گرفته شد :|
    بفرما!

    اندازه ی طوطی آقای بازرگان هم عرضه نداشتیم!! اون خودشو زد به مردن... بعد ما عرضه نداشتیم یه چراغ مجازی رو خاموش نگه داریم!!

    شهد آزادی گوارایت طوطیِ آقای بازرگان!
    خاموش ساختن چراغ پروفایل امریست که هیچگاه آن را درک ننمودیم.

    ولی احتمالاً چیزی باشد در مایه های خود را به مردن زدن!

    الان مثلاً ما مردیم ان شاء الله! [شکلک طوطیِ آقای بازرگان در حال خود را به مردن زدن]


    عزیزم!!!!!

    پروفایل من کلاً در و پیکر نداره! عضو باشگاه هم نباشی، میتونی بیای مستفیض شی. فقط چادر زدن توش ممنوعه!!

    ولی شما پروفایلتون رو فقط واسه دوستانتون قابل دیدن نموده اید.
    عجب!پس چطور پروفایل شما به روی بنده بازه؟
    فک کنم چون دکترم، محرمم!
    وقتی تو لیست دوستانتون نباشم، پروفایلتون به روی بنده بسته است عزیزم.
    . . .

    ای شکوه بی کران اندوه من!
    آسماندریای جنگلکوه من!

    گم شدی ای نیمه ی سیب دلم
    ای منِ من! ای تمامِ روح من!

    ای تو لنگرگاه تسکینِ دلم
    ساحل من، کشتی من! نوح من!

    قدر اندوه دل ما را بدان
    قدر روحِ خسته و مجروح من

    هر چه شد انبوه تر گیسوی تو
    می شود اندوه تر اندوه من!

    قیصر امین پور
    آره خودش نخواست ...

    والا به نظرم پولشو باید از درامد سایت بدن :|

    :w15:آره واقعا ، فقط نمیدونم چرا واسه ما جاری نمیشه ، همینجوری راکد مونده :D
    گفت گناه دارن ، دارن از جیب خودشون میذارن ...

    آره خب !

    میترسم آدرس بدی بیان به جای جایزه ، تو رو بگیرن :D
    ندا جان الان با گوشی انلاینم..سرعتم پایینه...ایشالا فردا چشم...شوخی. کردما:d
    یه روز میشینی، کلّی فکر می کنی، شونصد تا آرزو میندازی وسط یه ورق کاغذ...

    یه روزیَم یه دفعه، بی خبر، آخر یه نوشته ت یه آرزو از دلت میگذره، تهِ تهِ نوشته ت، جایی که حتّی امید نمیره نوشته ت توش جا بشه، می نویسیش و به خیال اینکه :
    " حالا همینطوری یه چیزی پروندیم!/ عجب آرزوی محالی و... " میذاریش و میری...

    بعد خدا اون شونصدتا رو میذاره کنار، درست میره سراغ اون یدونه!
    و تو میگی :" شاید خدا خواسته باشد مرا مسخره کند!"

    تو استجابت دعا هم سلیقه به خرج میدیا خدا! خوشگلاشو اوّل اوّل اجابت می کنی! :heart:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا