.:ارمیا:.
پسندها
3,649

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ....چون آينه پيشِ تو نشستم که ببيني/ در من اثر سخت ترين زلزله ها را

    پرنقش تر از فرش دلم بافته اي نيست/ از بس که گره زد به گره حوصله ها را

    ما تلخيِ "نه" گفتنمان را که چشيديم / وقت است بنوشيم از اين پس "بله" ها را

    بگذار ببينيم بر اين جغدِ نشسته/ يک بارِ دگر پر زدنِ چلچله ها را...

    (محمد علی بهمنی- با اندکی تلخیص!!)

    "طفلِ دیوانه ی من" یادتونه؟؟!!!

    خودمم...شک نکنید!! من بابِ اینکه خودم واسه خودم پیغام میذارم عرض کردم!!:d
    من فردا خواهم رفت به بهشت...

    بهشتِ من قطعه ای دارد آسمانی به نام قطعه ی 29...

    و محشر به پا می شود...

    هر بار که قدم می گذارم به قطعه

    دادگاه عدل الهی برپا می شود...

    هربار که پا می گذارم به قطعه

    دادگاهِ من خلوت است...

    من خواهانم و خودم هم خوانده...

    و شاهد یکیست

    سیّد مرتضی!!

    قاضی هم یکیست

    خودِ خدا!!

    من شکایت خواهم کرد از همه ی شکها

    و پاسخ خواهند گفت تمام یقینهایم

    و شاهد من-سیّد-لبخند خواهد زد به همه ی مظلومیت ها!!

    به همه ی شکها!!

    به من!!

    یقینِ من آن روز به سجده در خواهد آمد...

    بر سنگی که شاهد بود...

    بر شهیدی که بود و شاهد بود...

    و خالی تر از همیشه...سینه گشادتر از همیشه باز خواهم گشت و خواهم خندید

    وبر لبحند من رشک خواهند ورزید همه ی مشکوکانِ عالم!!

    (ندا-کتابِ دل)
    خدایا جدیداً چه لینکایی واسه من میذارن...:biggrin:

    دلیل من واسه ازدواج.....اوممم.....بذار فکر کنم..... آها!! پیر شدن به پایِ هم!!:D
    نه بابا.خوب مونده بچم!
    شب تا صبح؟اونم فرحزاد؟!اونم دختر؟!!نگوووووووووو!!!:surprised::eek:
    من جعل امامزاده میکنم؟!چه حرفا!
    حتما سلامتو میرسونم بیادش.
    ی کم بالاتر از فرحزاد.خیابون امامزاده داوود.اونجا امامزاده صالح هست،بهش میگن امامزاده صالح فرحزاد!
    والا ترم پیش که خوب بود.این هفته ک یونی شروع شده هنوز نیومده.ولی فک کنم خوب باشه!!:d
    آره.باهم دوست بودید؟!
    الاآن جای یونیمون عوض شده ها.خبر داری؟(اینو تو پیج خودم نوشتم اول!!!:biggrin:)
    آخه این چه وضعیتیه؟؟!!

    من یه جا ندارم حرفامو بنویسم...یعنی چی آخه؟؟!!!

    هر چی می نویسم میره ته!! :D

    رسیدگی کنن مسئولین...یه "بلاگ"ی چیزی بزنین تنگِ این پروف دیگه!!:gol::D
    ....چون آينه پيشِ تو نشستم که ببيني/ در من اثر سخت ترين زلزله ها را

    پرنقش تر از فرش دلم بافته اي نيست/ از بس که گره زد به گره حوصله ها را

    ما تلخيِ "نه" گفتنمان را که چشيديم / وقت است بنوشيم از اين پس "بله" ها را

    بگذار ببينيم بر اين جغدِ نشسته/ يک بارِ دگر پر زدنِ چلچله ها را...

    (محمد علی بهمنی- با اندکی تلخیص!!)

    "طفلِ دیوانه ی من" یادتونه؟؟!!!

    خودمم...شک نکنید!! من بابِ اینکه خودم واسه خودم پیغام میذارم عرض کردم!!:D
    ببین در جواب بیت آخر شعری ک گذاشتی ی دیالوگ از فیلم پرتقال خونی میذارم!
    "ی بار (قلبمو) رهاش کردم، سدو شکستم...گند زدم به زندگیم رفت!"
    سلام بر ندا جون مهربونم
    خوبی خانومی؟
    امیدوارم همیشه شاد و سرحال و موفق باشی:smile:
    :cool:بله از همین تریبون بهتون خسته نباشید میگم
    باش
    دم علی جونم گرم...!
    این بنده خدا علی اقا رو نگرون کردی خوب!من میدونم خزعبل میگی،بقیه نمیدونن که!وااااالللللااااااا;):biggrin:
    ندا دارم ی آهنگ دوس داشتنی گوش میکنم به اسم "حالم عوض میشه" شادمهر
    ینی اونجاییش که میگه"با اولین حرفت فهمیدم عشقای قبل از تو سوء تفاهم بود" تو حلللللقم:cry:
    ندا ی چی بگم باورت نمیشه...
    اون چیزی ک راجع ب 29 نوشتی و سید مرتضی...بغضی کردم ک نگو!
    ندا تو می فهمی چقد فشار رومه....

    زندگی نیس ک...

    سلام خواهش میکنم
    من 5روزه سفر بودم
    شما که قبل 5 روز کلی نبودی
    راستی تایپیک نهج البلاغه طلاق دادید گذاشتید کنار چرا نمی یاید
    نه!! چون من از همه تون مهربون ترم.....با کمالِ تاسف...
    و هنوز یاد نگرفتم با کسایی که آدم رو می شورن و پهن می کنن رو بند تا خشک شه مثل خودشون برخورد کنم!!!!

    تو اوضاعِ "همه چی آرومه"، همه مهربونن!! باید دید تو وضعی که من هستم چه جوری مهربونانه رفتار می کنید!!

    آآآی کاندیدهای مهربانی با شمام!!
    چقدر تو اوضاع نامهربان، مهربان بودید؟؟!!
    مسابقه>>> کی مهربونتره ؟؟؟<<<مسابقه
    به من رای میدین ؟:gol::smile:
    :biggrin:دخترا که همینطوری خر خون هستن وای به اینکه جمعشون کنی یجا:crying::wallbash::wallbash::wallbash:
    والا بکیشون که سرپرستمون بود عقده ریاست داشت:mad:(دیگه از اینا تحویل بازار کار ندین):biggrin:بیشترین فحشارو هم همین میداد.
    2تاشون هم خیلی دخترای خوبی بودن.از اون یکی هم چیزی نمیگم...
    صبح تا شب کل کل اینو داشتیم که دانشگاه کی بهتره:biggrin:البته بیشتر من غالب بودم:cool:
    شرکت قبلی که کار میکردم 4 تا از همکارا فارغ التحصیل اونجا بودن.
    روزی نبود که به این بدبخت فحش ندن:cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا