ولی جدا نه من نه تو زن زندگی نیستیم!
تو رو شک دارم، ولی خودم از اینایی ام ک ممکنه ی روز بذارم برم برا همیشه!
تو رو شک دارم، ولی خودم از اینایی ام ک ممکنه ی روز بذارم برم برا همیشه!
-
همینم مونده تو زلف بر باد بدی و بری تو مه گم شی!
منم در اون زمان کوله بارمو می بندم و میرم جزیره سرگردانی، انقد می مونم ک اسکلتم رو افتاب برق بندازه!
مامانم میگه میخای کچل کنی وسایلتو جم کن برو! ینی انقد من در معرض امواج لطف می باشم!
من؟ تو و دلارام! تو ک زن زندگی نیستی! دوست هستی اما زن زندگی نیستی! بچه ها رو میدم دست دلی، خودم میام پیش تو!:دی
هر چی میگذره بیشتر دلم میخواد ببینمت ...
برو قربونت برم ...کجا رفتی:|راستی ندا! تو اگ پسر بودی کی رو میگرفتی؟از بچه های کلاس!
ترم یک گفتی سه تا! الان کی؟چرا نذاشتی راحتش کنه؟
دلیل بیار
من طرفدار انجام دادن یا ندادنش نیسم فقط میخام دلیل تو رو بدونموای جدی؟ آخی
فردا بیا براش آیین سوگواری بگیریم!من حلوا می پزم، میارم خونتون!هست، پله هشتم هم هست. شما چشم بصیرت داشته باش، هست!
کلن هر کی سبیل داشته باشه می چسبه!
اره خداییش، کچل ک میخام بکنم ب سبیلم علاقه دارم، داغون شدم رفتا! باید ی صحبتی با خانواده دلارام داشته باشم!:دی
ب نظرت می تونم بعضیا رو تعریف کنم؟ نه، می تونم؟ نـــــــــــه، می تونم؟؟؟!
بله، بستن و حال هم ندارم اد کنم! برو با زبون خوش بگو بیان منو اد کنن!واقعا رفتی ندا؟ب این دوستات بگو صفحه شونو باز کنن من بتونم حرفاتو تو پروفشون بخونم، اصاب مصاب ندارما من!بفرما! انقد لفتش دادی ک هوا ابری شد!حالا من کجا برم هاراگیری کنم، زیر نور مهتابی؟اه!دختره خیلی لوسه ها
ما ک کلا دریدگی تو ذاتمونه، حالا ی چیزی رو میدریم! شوما نکران اون بخش قضیه نباش!:دی
بدو بیاااااااااا نوشتم بدو بیا بخونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه بابا امام صادق چیه ...
شوما از اوناشی که متحول شدی آیا ؟تاپیک؟ ن بابا! فک کن تو طالقانی خبری بوده باشه! زرتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ!
دارم می ذارم تو پروفم! همین
ب دوستای عزیزمون هم بگو بیان بخونن، اگ ب کفر من شک دارن اطمینان پیدا کنن!خاله عمه ته! من عمو ام!
:دی فهمیدی چی گفتم دیگه نه!
ماشالله شوما چخده گزینه داشتی ...
ولی من الآن خیلی خوشالم که نرفتم پزشکی ، معماری بهتره ...
همین که مجبور نیستی هی بشینی و حفظ کنیااااااا خودش نعمتیه والا ...نگو ک رفتی!
ینی رفته باشی همی الان می رم تو ایوون، زیر نور ماه هاراگیری می کنم!تو صبحی که تاریک تر از شبه!
تو این شب که کابوس رویای ماست....دارم اندر حکایت رو تایپ می نمایم! جاست برای عبرت آیندگان!:دیاووووه کجاشو دیدی تازه کفتر هم بلدم از کلاهم دربیارم:دی
آره باو خعلی عظیم بود
من عشق پزشکی بودم ، از رشته های ریاضی هم فخط معماری رو دوس داشتم ...
دیگه دلو زدم به دریا رفتم تجربی ، البت خانواده مخالف بودن میگفتن تو نمیشینی درست درس بخونی ...
راستم میگفتن ، تجربی حفظیاتش زیاده ، منم درسخون !!!!
کنکور آزادمو ریاضی امتحان دادم ...
شیمی و فیزیکم خوب بود ، ریاضی هم هر چی مشترک بودو درست زدم ، قبول شدم ...
خدا یاری رسوند واقعا ....
البته سراسریم خیلی بد نشد ولی پزشکی قبول نمیشدم ...
حدود 2200 شدم سراسریرو ...
آره بد نیس البته نه در اون حد که میگن ...
راستشو بخوای منم با توکل قبول شدم ، چون اصن رشتم تجربی بود
آزاد - تهران جنوب ...
ما مث شوما درس خون نبودیم
نه رفیخم می خواست بره ، پیش پیش مارو خوابوند
وگرنه ما تا 12 - 1 هستیم ...
می خوای بری ؟ برو عزیزم ...
بابای ...
خیلی خوب بود ...
این ییهو ها جواب میده معمولا ...
واخعا ، خودایی رشتمون خر حمالی زیاد داره ، به قول یکی از استادام دانکی ورک داره :|
راستی پستت تو یه اون تاپیک امر به معروف خیلی خوب بود ...
به خصوص خط آخرش
فدات آبجی ...
ناز کردنو که درجریانم
مرسی مرسی ...
اتفاخا ما هم تو منزل گفتیم روز معماره ، گفتن به تو باس روز عمله تبریک بگیم :|
میبینی تو رو خودا ...
خاطرات خوب در فضاهايي خلق ميشوند كه خالقشان توئی...
انديشه ات براي ساختن توانا باد...
روز معمار مبارک ...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
