هالو
آس: اسم؟
پاس: پاس
آس: اسم کوچیک؟
پاس: پاس کوچیک
آس: اسم بزرگ؟
پاس: پاس بزرگ
آس: یعنی چی؟ هم اسم کوچیکت پاسه هم اسم بزرگت؟
پاس: بسته به میل شماست. کوچیک بنویسید یا بزرگ بنویسید.
آس: روز ٢٢ بهمن امسال ساعت ١٠ دقیقن کجا بودی؟
پاس: ٢٢ بهمن امسال هنوز نیومده. چن روز مونده.
آس: خب روز عاشورا کجا بودی؟
پاس: منزل خانوم والده شله زرد نذری می پختیم.
آس: گزارش شده رو شله زرد خلال پسته می ریختین.
پاس: پس چی باید می ریختیم؟
آس: خلال بادوم
پاس: خب فرقش چیه؟
آس: فرقش اینه که پسته سبزه. ضمنن این جا فقط من سوآل می کنم. بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: روز 13 آبان کجا بودی؟
پاس: تو هواپیما بودم.
آس: می رفتی خارج؟
پاس: نخیر
آس: از خارج میومدی؟
پاس: نخیر
آس: پس چی؟
پاس: هیچی، می رفتم مشهد
آس: با کی قرار داشتی؟
پاس: با امام رضا
آس: منو مسخره می کنی؟
پاس: بله
آس: تو هواپیما کی ها باهات بودن؟
پاس: خیلی ها بودن.
آس: اسماشون؟
پاس: من نمی دونم.
آس: پس کی می دونه؟
پاس: شاید آژانس بدونه.
آس: پس با آژانس هم همکاری می کنی. بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: با چه آژانس هایی ارتباط داری؟
پاس: با آژانس تاکسی سر کوچه مون، با آژانس هواپیما، آژانس قطار.
آس: همین؟
پاس: سالی یک بار هم با آژانس معاملات ملکی سر خیابون واسه پیدا کردن خونه مستاجری جدید
آس: اونم خونه با در و پنجره سبز. بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: این نوار چیه تو ماشین ت؟
پاس: این نوار نیست. سی دی یه.
آس: کی توش می خونه؟
پاس: استاد شجریان.
آس: چی می خونه؟
پاس: آواز.
آس: احمق، منظورم اینه که چی می گه؟
پاس: می گه: تفنگت رو زمین بگذار...
آس: به تو چه مرتیکه، برا چی تفنگم رو زمین بذارم؟
پاس: خب نذار.
آس: ولی تو الان گفتی بذار.
پاس: من نمی گم. اون می گه.
آس: تو هر چی نه بد ترش خندیده که گفته. تفنگم رو بذارم زمین تو برش داری؟
پاس: به درد من نمی خوره
آس: تو گفتی و منم باور کردم! بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: با همسایه بالایی تون چه ارتباطی داری؟
پاس: من طبقه ی آخرم. طبقه بالایی مون پشت بونه.
آس: با پایینی چی؟
پاس: سلام علیک معمولی.
آس: چی کاره اس؟
پاس: نقاشه.
آس: پس شعارهای رو در و دیوار محله تون رو اون می نویسه؟
پاس: گفتم نقاشه، نگفتم خطاطه.
آس: پس تو می نویسی؟
پاس: نه، من خطم خوب نیست.
آس: پس من می نویسیم؟
پاس: من چه خبر دارم؟ شب ها خوابم.
آس: اگه خوابی پس کی رو پشت بون الله اکبر می گه؟
پاس: من خبر ندارم.
آس: بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: دیدی ضد و نقیض حرف می زنی! مگه نگفتی خونه ات رو پشت بونه؟
پاس: گفتم زیر پشت بونه.
آس: داری ما رو می پیچونی؟ ما خودمون از همه چی خبر داریم.
پاس: پس چرا دیگه از من می پرسین؟
آس: خفه، فضولی موقوف، مگه نگفتم این جا فقط من می پرسم؟
پاس: چرا گفتین.
آس: این جا رو امضا کن.
پاس: اینم امضا.
آس: وقتی دستگیرت کردیم این کتاب همرات بود. این چیه؟
پاس: افاضات آقای هالو
آس: از کجا آوردی؟
پاس: از نمایشگاه خریدم.
آس: چرا خریدی؟
پاس: اونا می فروختن. منم خریدم.
آس: هر چی اونا بفروشن تو باید بخری؟ فکر کردی من هالو ام؟
پاس: نخیر، شما عمرن بتونی هالو باشی. هالو فقط یه دونه اس.
آس: امضا کن.
پاس: بفرمایین.
آس: چی کاره ای؟
پاس: بی کارم.
آس: می خای بیای این جا به اسلام خدمت کنی؟
پاس: نخیر.
آس: چرا؟
پاس: شما خدمت می کنی کافیه.
آس: می خای بهت یه کار حسابی بدیم؟ با حقوق خوب؟
پاس: نه
آس: خونه می خوای؟
پاس: نه
آس: ماشین میخوای؟
پاس: نه
آس: پس چی می خوای؟
پاس: می خوام تفنگت رو زمین بذاری
آس: اسم؟
پاس: پاس
آس: اسم کوچیک؟
پاس: پاس کوچیک
آس: اسم بزرگ؟
پاس: پاس بزرگ
آس: یعنی چی؟ هم اسم کوچیکت پاسه هم اسم بزرگت؟
پاس: بسته به میل شماست. کوچیک بنویسید یا بزرگ بنویسید.
آس: روز ٢٢ بهمن امسال ساعت ١٠ دقیقن کجا بودی؟
پاس: ٢٢ بهمن امسال هنوز نیومده. چن روز مونده.
آس: خب روز عاشورا کجا بودی؟
پاس: منزل خانوم والده شله زرد نذری می پختیم.
آس: گزارش شده رو شله زرد خلال پسته می ریختین.
پاس: پس چی باید می ریختیم؟
آس: خلال بادوم
پاس: خب فرقش چیه؟
آس: فرقش اینه که پسته سبزه. ضمنن این جا فقط من سوآل می کنم. بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: روز 13 آبان کجا بودی؟
پاس: تو هواپیما بودم.
آس: می رفتی خارج؟
پاس: نخیر
آس: از خارج میومدی؟
پاس: نخیر
آس: پس چی؟
پاس: هیچی، می رفتم مشهد
آس: با کی قرار داشتی؟
پاس: با امام رضا
آس: منو مسخره می کنی؟
پاس: بله
آس: تو هواپیما کی ها باهات بودن؟
پاس: خیلی ها بودن.
آس: اسماشون؟
پاس: من نمی دونم.
آس: پس کی می دونه؟
پاس: شاید آژانس بدونه.
آس: پس با آژانس هم همکاری می کنی. بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: با چه آژانس هایی ارتباط داری؟
پاس: با آژانس تاکسی سر کوچه مون، با آژانس هواپیما، آژانس قطار.
آس: همین؟
پاس: سالی یک بار هم با آژانس معاملات ملکی سر خیابون واسه پیدا کردن خونه مستاجری جدید
آس: اونم خونه با در و پنجره سبز. بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: این نوار چیه تو ماشین ت؟
پاس: این نوار نیست. سی دی یه.
آس: کی توش می خونه؟
پاس: استاد شجریان.
آس: چی می خونه؟
پاس: آواز.
آس: احمق، منظورم اینه که چی می گه؟
پاس: می گه: تفنگت رو زمین بگذار...
آس: به تو چه مرتیکه، برا چی تفنگم رو زمین بذارم؟
پاس: خب نذار.
آس: ولی تو الان گفتی بذار.
پاس: من نمی گم. اون می گه.
آس: تو هر چی نه بد ترش خندیده که گفته. تفنگم رو بذارم زمین تو برش داری؟
پاس: به درد من نمی خوره
آس: تو گفتی و منم باور کردم! بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: با همسایه بالایی تون چه ارتباطی داری؟
پاس: من طبقه ی آخرم. طبقه بالایی مون پشت بونه.
آس: با پایینی چی؟
پاس: سلام علیک معمولی.
آس: چی کاره اس؟
پاس: نقاشه.
آس: پس شعارهای رو در و دیوار محله تون رو اون می نویسه؟
پاس: گفتم نقاشه، نگفتم خطاطه.
آس: پس تو می نویسی؟
پاس: نه، من خطم خوب نیست.
آس: پس من می نویسیم؟
پاس: من چه خبر دارم؟ شب ها خوابم.
آس: اگه خوابی پس کی رو پشت بون الله اکبر می گه؟
پاس: من خبر ندارم.
آس: بیا این جا رو امضا کن.
پاس: بفرمایین. اینم امضا
آس: دیدی ضد و نقیض حرف می زنی! مگه نگفتی خونه ات رو پشت بونه؟
پاس: گفتم زیر پشت بونه.
آس: داری ما رو می پیچونی؟ ما خودمون از همه چی خبر داریم.
پاس: پس چرا دیگه از من می پرسین؟
آس: خفه، فضولی موقوف، مگه نگفتم این جا فقط من می پرسم؟
پاس: چرا گفتین.
آس: این جا رو امضا کن.
پاس: اینم امضا.
آس: وقتی دستگیرت کردیم این کتاب همرات بود. این چیه؟
پاس: افاضات آقای هالو
آس: از کجا آوردی؟
پاس: از نمایشگاه خریدم.
آس: چرا خریدی؟
پاس: اونا می فروختن. منم خریدم.
آس: هر چی اونا بفروشن تو باید بخری؟ فکر کردی من هالو ام؟
پاس: نخیر، شما عمرن بتونی هالو باشی. هالو فقط یه دونه اس.
آس: امضا کن.
پاس: بفرمایین.
آس: چی کاره ای؟
پاس: بی کارم.
آس: می خای بیای این جا به اسلام خدمت کنی؟
پاس: نخیر.
آس: چرا؟
پاس: شما خدمت می کنی کافیه.
آس: می خای بهت یه کار حسابی بدیم؟ با حقوق خوب؟
پاس: نه
آس: خونه می خوای؟
پاس: نه
آس: ماشین میخوای؟
پاس: نه
آس: پس چی می خوای؟
پاس: می خوام تفنگت رو زمین بذاری