آس و پاس در بازجویى

masood kavosh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هالو

آس: اسم؟

پاس: پاس

آس: اسم کوچیک؟

پاس: پاس کوچیک

آس: اسم بزرگ؟

پاس: پاس بزرگ

آس: یعنی چی؟ هم اسم کوچیکت پاسه هم اسم بزرگت؟

پاس: بسته به میل شماست. کوچیک بنویسید یا بزرگ بنویسید.

آس: روز ٢٢ بهمن امسال ساعت ١٠ دقیقن کجا بودی؟

پاس: ٢٢ بهمن امسال هنوز نیومده. چن روز مونده.

آس: خب روز عاشورا کجا بودی؟

پاس: منزل خانوم والده شله زرد نذری می پختیم.

آس: گزارش شده رو شله زرد خلال پسته می ریختین.

پاس: پس چی باید می ریختیم؟

آس: خلال بادوم

پاس: خب فرقش چیه؟

آس: فرقش اینه که پسته سبزه. ضمنن این جا فقط من سوآل می کنم. بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: روز 13 آبان کجا بودی؟

پاس: تو هواپیما بودم.

آس: می رفتی خارج؟

پاس: نخیر

آس: از خارج میومدی؟

پاس: نخیر

آس: پس چی؟

پاس: هیچی، می رفتم مشهد

آس: با کی قرار داشتی؟

پاس: با امام رضا

آس: منو مسخره می کنی؟

پاس: بله

آس: تو هواپیما کی ها باهات بودن؟

پاس: خیلی ها بودن.

آس: اسماشون؟

پاس: من نمی دونم.

آس: پس کی می دونه؟

پاس: شاید آژانس بدونه.

آس: پس با آژانس هم همکاری می کنی. بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: با چه آژانس هایی ارتباط داری؟

پاس: با آژانس تاکسی سر کوچه مون، با آژانس هواپیما، آژانس قطار.

آس: همین؟

پاس: سالی یک بار هم با آژانس معاملات ملکی سر خیابون واسه پیدا کردن خونه مستاجری جدید

آس: اونم خونه با در و پنجره سبز. بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: این نوار چیه تو ماشین ت؟

پاس: این نوار نیست. سی دی یه.

آس: کی توش می خونه؟

پاس: استاد شجریان.

آس: چی می خونه؟

پاس: آواز.

آس: احمق، منظورم اینه که چی می گه؟

پاس: می گه: تفنگت رو زمین بگذار...

آس: به تو چه مرتیکه، برا چی تفنگم رو زمین بذارم؟

پاس: خب نذار.

آس: ولی تو الان گفتی بذار.

پاس: من نمی گم. اون می گه.

آس: تو هر چی نه بد ترش خندیده که گفته. تفنگم رو بذارم زمین تو برش داری؟

پاس: به درد من نمی خوره

آس: تو گفتی و منم باور کردم! بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: با همسایه بالایی تون چه ارتباطی داری؟

پاس: من طبقه ی آخرم. طبقه بالایی مون پشت بونه.

آس: با پایینی چی؟

پاس: سلام علیک معمولی.

آس: چی کاره اس؟

پاس: نقاشه.

آس: پس شعارهای رو در و دیوار محله تون رو اون می نویسه؟

پاس: گفتم نقاشه، نگفتم خطاطه.

آس: پس تو می نویسی؟

پاس: نه، من خطم خوب نیست.

آس: پس من می نویسیم؟

پاس: من چه خبر دارم؟ شب ها خوابم.

آس: اگه خوابی پس کی رو پشت بون الله اکبر می گه؟

پاس: من خبر ندارم.

آس: بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: دیدی ضد و نقیض حرف می زنی! مگه نگفتی خونه ات رو پشت بونه؟

پاس: گفتم زیر پشت بونه.

آس: داری ما رو می پیچونی؟ ما خودمون از همه چی خبر داریم.

پاس: پس چرا دیگه از من می پرسین؟

آس: خفه، فضولی موقوف، مگه نگفتم این جا فقط من می پرسم؟

پاس: چرا گفتین.

آس: این جا رو امضا کن.

پاس: اینم امضا.

آس: وقتی دستگیرت کردیم این کتاب همرات بود. این چیه؟

پاس: افاضات آقای هالو

آس: از کجا آوردی؟

پاس: از نمایشگاه خریدم.

آس: چرا خریدی؟

پاس: اونا می فروختن. منم خریدم.

آس: هر چی اونا بفروشن تو باید بخری؟ فکر کردی من هالو ام؟

پاس: نخیر، شما عمرن بتونی هالو باشی. هالو فقط یه دونه اس.

آس: امضا کن.

پاس: بفرمایین.

آس: چی کاره ای؟

پاس: بی کارم.

آس: می خای بیای این جا به اسلام خدمت کنی؟

پاس: نخیر.

آس: چرا؟

پاس: شما خدمت می کنی کافیه.

آس: می خای بهت یه کار حسابی بدیم؟ با حقوق خوب؟

پاس: نه

آس: خونه می خوای؟

پاس: نه

آس: ماشین میخوای؟

پاس: نه

آس: پس چی می خوای؟

پاس: می خوام تفنگت رو زمین بذاری
 

strange

اخراجی موقت
هالو

آس: اسم؟

پاس: پاس

آس: اسم کوچیک؟

پاس: پاس کوچیک

آس: اسم بزرگ؟

پاس: پاس بزرگ

آس: یعنی چی؟ هم اسم کوچیکت پاسه هم اسم بزرگت؟

پاس: بسته به میل شماست. کوچیک بنویسید یا بزرگ بنویسید.

آس: روز ٢٢ بهمن امسال ساعت ١٠ دقیقن کجا بودی؟

پاس: ٢٢ بهمن امسال هنوز نیومده. چن روز مونده.

آس: خب روز عاشورا کجا بودی؟

پاس: منزل خانوم والده شله زرد نذری می پختیم.

آس: گزارش شده رو شله زرد خلال پسته می ریختین.

پاس: پس چی باید می ریختیم؟

آس: خلال بادوم

پاس: خب فرقش چیه؟

آس: فرقش اینه که پسته سبزه. ضمنن این جا فقط من سوآل می کنم. بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: روز 13 آبان کجا بودی؟

پاس: تو هواپیما بودم.

آس: می رفتی خارج؟

پاس: نخیر

آس: از خارج میومدی؟

پاس: نخیر

آس: پس چی؟

پاس: هیچی، می رفتم مشهد

آس: با کی قرار داشتی؟

پاس: با امام رضا

آس: منو مسخره می کنی؟

پاس: بله

آس: تو هواپیما کی ها باهات بودن؟

پاس: خیلی ها بودن.

آس: اسماشون؟

پاس: من نمی دونم.

آس: پس کی می دونه؟

پاس: شاید آژانس بدونه.

آس: پس با آژانس هم همکاری می کنی. بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: با چه آژانس هایی ارتباط داری؟

پاس: با آژانس تاکسی سر کوچه مون، با آژانس هواپیما، آژانس قطار.

آس: همین؟

پاس: سالی یک بار هم با آژانس معاملات ملکی سر خیابون واسه پیدا کردن خونه مستاجری جدید

آس: اونم خونه با در و پنجره سبز. بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: این نوار چیه تو ماشین ت؟

پاس: این نوار نیست. سی دی یه.

آس: کی توش می خونه؟

پاس: استاد شجریان.

آس: چی می خونه؟

پاس: آواز.

آس: احمق، منظورم اینه که چی می گه؟

پاس: می گه: تفنگت رو زمین بگذار...

آس: به تو چه مرتیکه، برا چی تفنگم رو زمین بذارم؟

پاس: خب نذار.

آس: ولی تو الان گفتی بذار.

پاس: من نمی گم. اون می گه.

آس: تو هر چی نه بد ترش خندیده که گفته. تفنگم رو بذارم زمین تو برش داری؟

پاس: به درد من نمی خوره

آس: تو گفتی و منم باور کردم! بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: با همسایه بالایی تون چه ارتباطی داری؟

پاس: من طبقه ی آخرم. طبقه بالایی مون پشت بونه.

آس: با پایینی چی؟

پاس: سلام علیک معمولی.

آس: چی کاره اس؟

پاس: نقاشه.

آس: پس شعارهای رو در و دیوار محله تون رو اون می نویسه؟

پاس: گفتم نقاشه، نگفتم خطاطه.

آس: پس تو می نویسی؟

پاس: نه، من خطم خوب نیست.

آس: پس من می نویسیم؟

پاس: من چه خبر دارم؟ شب ها خوابم.

آس: اگه خوابی پس کی رو پشت بون الله اکبر می گه؟

پاس: من خبر ندارم.

آس: بیا این جا رو امضا کن.

پاس: بفرمایین. اینم امضا

آس: دیدی ضد و نقیض حرف می زنی! مگه نگفتی خونه ات رو پشت بونه؟

پاس: گفتم زیر پشت بونه.

آس: داری ما رو می پیچونی؟ ما خودمون از همه چی خبر داریم.

پاس: پس چرا دیگه از من می پرسین؟

آس: خفه، فضولی موقوف، مگه نگفتم این جا فقط من می پرسم؟

پاس: چرا گفتین.

آس: این جا رو امضا کن.

پاس: اینم امضا.

آس: وقتی دستگیرت کردیم این کتاب همرات بود. این چیه؟

پاس: افاضات آقای هالو

آس: از کجا آوردی؟

پاس: از نمایشگاه خریدم.

آس: چرا خریدی؟

پاس: اونا می فروختن. منم خریدم.

آس: هر چی اونا بفروشن تو باید بخری؟ فکر کردی من هالو ام؟

پاس: نخیر، شما عمرن بتونی هالو باشی. هالو فقط یه دونه اس.

آس: امضا کن.

پاس: بفرمایین.

آس: چی کاره ای؟

پاس: بی کارم.

آس: می خای بیای این جا به اسلام خدمت کنی؟

پاس: نخیر.

آس: چرا؟

پاس: شما خدمت می کنی کافیه.

آس: می خای بهت یه کار حسابی بدیم؟ با حقوق خوب؟

پاس: نه

آس: خونه می خوای؟

پاس: نه

آس: ماشین میخوای؟

پاس: نه

آس: پس چی می خوای؟

پاس: می خوام تفنگت رو زمین بذاری

;););):gol::gol::gol:
 

waffen

اخراجی موقت
مرسی...بسی لذت بردیم.
ولی میگم این یارو تو بازجویی اینقدر خونسرد بود چرا ...
 

masood kavosh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مرسی...بسی لذت بردیم.
ولی میگم این یارو تو بازجویی اینقدر خونسرد بود چرا ...
روم نشد از اعمالش بگم.
آخه این از اون روشوهایی بود که در راه اسلام منافی عفت عمل کرده....!!!!!!!!!
 

Similar threads

بالا