
ابن ابي ليلي(قاضي معروف كوفه)روزي
همراه ابو حنيفه(رئيس مذهب حنفي)به محضر امام صادق آمدند
امام صادق به ابن ابي ليل فرمود:اين مردي كه همراهت آمده كيست؟
ابن ابي ليل :فدايت گردم،اين مرد از اهالي كوفه است
كه صاحب نظر و فتوا ميباشد،اهل بصيرت بوده و در كوفه نفوذ دارد
امام جعفرصادق(ع):گويا همان كسي است كه با راي خود احكام را به همديگر قياس مي كند
(يعني ابو حنيفه ،نعمان بن ثابت است)
آنگاه امام صادق (ع)به ابوحنيفه رو كرد وچنين فرمود:
اي نعمان!آيا سرت را به چيزي قياس مي كني؟
ابو حنيفه:نه
امام صادق (ع):تورا چنان نمي يابم كه بتواني با قياس نتيجه نيكي بگيري،
آيا ميداني چرا داخل چشمها شور است،
وداخل گوش تلخ است،وآب داخل بيني سرد است
وآب دهان گوارا است؟
ابو حنيفه :نه نمي دانم
امام صادق (ع):آيا سخني را كه آغازش كفر وپايانش ايمان است مي شناسي؟
ابو حنيفه :نه نمي شناسم
در اين حين ابن ابي ليل به امام عرض كرد:فدايت گردم ما
را در مورد آنچه فرموديد،نا اگاه نگذاريد،تقاضا ميكنم توضيح دهيد.
امام صادق (ع):پدرم از پدرانش وآنها از رسول خدا (ص)نقل كردند كه فرمود:
خداوند دو عدد پيه در چشم قرار داده ،و آن را شور نموده آگر ان شوري نبود آن دو پيه فاسد مي شدند
واگر چيزي مانند تيغ وخاشاك به آن مي رسيد،آن را پاره ونابود ميكرد
خداوندتلخي را درون گوشها قرار داده
تانگهبان مغز باشد زيرا هر حشره اي وارد گوش گردد همان تلخي باعث خروج ان حشره ميگردد
وگر نه ان حشره وارد مغز ميشد و آنرا تباه مي ساخت
وانجماد را در اب بيني قرار داد كه اگر چنين نبود آب بيني همواره ريزش ميكرد
خداوند اب دهان را گوارا نمود تا انسان لذت خوردنيها وآشاميدنيها رادريابد،
اما سخني كه آغازش كفر است وپايانش ايمان،
گفتن لا اله الا الله است(كه ازنفي معبود شروع شده وبا اثبات معبود حق ختم ميگردد)
آنگاه امام صادق به ابو حنيفه رو كرد وگفت اي نعمان !ازقياس كردن بپرهيز زيرا
پدرم از پدرانش وآنها از رسول خدا (ص)نقل كردند كه فرمود:
كسي كه چيزي از دين را بر اساس راي خود قياس وتشبيه كند
خداوند اورا با ابليس مقرون نموده است ،
زيرا نخستين كسي كه قياس كرد ابليس بود كه(طبق فرموده قرآن)
دليل سجده نكردنش برآدم را بر اساس قياس قرار داد
وگفت:خدايا تو مرا از اتش آفريدي وآدم را از خاك و اتش برتر از خاك است(اعراف/12)
بنا بر اين از راي وقياس دوري كنيد همانا روانيست دين خدابر پايه قياس نهاده شود
{سپس امام صادق (ع)با ذكر چند مثال زير،بطلان قياس در دين خدارا،براي ابوحنيفه شرح داد}
اي ابو حنيفه !به نظر تو كشتن كسي به ناحق بزرگتر است يا گناه زنا؟
ابو حنيفه:گناه كشتن بزرگتراست.
امام(ع):{اگر عمل كردن به قياس صحيح باشد}
پس چرا خداوند،دوشاهد براي اثبات كشتن كافي ميداند،ولي براي اثبات زنا چهار گواه لازم است؟!
مثال ديگر،از توميپرسم:آيا زن ضعيفتر است يا مرد؟
ابوحنيفه:زن ضعيفتر است
امام(ع):پس چراخداوند در قانون ارث براي مرد دوسهم قرار داده وبراي زن يك سهم؟
آيا با قياس ميتوان اين مساله را حل كرد؟
ابوحنيفه:نه
امام(ع):به من خبررسيده كه تواين ايه (8/تكوير)(حتما در روز قيامت از نعمتها سوال ميشود)
را چنين تفسير ميكني كه منظور از اين نعمتها ،غذاي گوارا وآب خنك در روز گرم تابستان است
ابوحنيفه:آري
امام(ع):هرگاه شخصي تورا مهمان خودكردوغذاي لذيذ وآب خنك به توبدهد،
سپس برتومنت بگذارد ،درمورد چنين ميزباني چگونه داوري ميكني؟
ابوحنيفه:ميگويم اوشخص بخيلي است
امام(ع):آيا خداوند بخيل است كه درقيامت ازآب ونان بازخواست كند؟
ابوحنيفه:پس منظور از نعمتها در اين آيه چيست؟
امام(ع):منظور دوستي ماخاندان است
كه خداونددر قيامت،در موردآن باز خواست ميكند
آخرین ویرایش: