مشاعرۀ سنّتی

shanli

مدیر بازنشسته
تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است ** دل سود از ده از غصه دو نیم افتاده است
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است ** لیکن این هست که آن نسخه ی سقیم افتاده است

حافظ
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا کی به خود فسرده بودن
چون موش در اب مرده بودن
فرزند خصال خویشتن باش
چون شیر به خود سپه شکن باش
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب را با من به صبخ برسان
آغوش در آغوش
با این عشق شیرین
با هم میرقصیم و آواز میخوانیم
و من تورا صدا کردم
از خواب پریدم
به جست و جویت میپردازم
 

shanli

مدیر بازنشسته
وفا و خرد نیست نزدیک تو
پر از رنجم از رای تاریک تو


مرا کاش هرگز نپروردی
چو پرورده بودی نیارزدیی
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این درگه که گهگه که که و که که شود ناگه
از امروزت مشو غره از فردا نیی اگه
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:اینک این جا شعر و ساز و باده اماده است
:gol:من که جام هستی ام از اشک لبریز است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا