خدا کمکش کنه
منم جای مامان بابای دختره باشم نمیدم
آخه فک کنم زندگی توو اینجور خانواده ها یه قوانین خاصی داشته باشه که هر کسی نتونه تحمل کنه
مثلا فکرشو کن ساعت 5 صبح بیدار بشی واسه نماز صبح
ثواب داره ولی واقعا سخته
اگه مجبور بودید یکی انتخاب کنید!انتخاب شما کدوم بود؟!
- شروع کننده موضوع onia$
- تاریخ شروع
خدا کمکش کنه
منم جای مامان بابای دختره باشم نمیدم
آخه فک کنم زندگی توو اینجور خانواده ها یه قوانین خاصی داشته باشه که هر کسی نتونه تحمل کنه
مثلا فکرشو کن ساعت 5 صبح بیدار بشی واسه نماز صبح
ثواب داره ولی واقعا سخته
ببین خاله جون اینجا کسی نمیتونه کمکشون کنه چون هرکسی خودشو میزاره تو اون موقعیت و نظرشو میده عزیزم اونا باید خودشون تصمیم بگیرن من فکر نمیکردم واسه کسی باشه فکر کردم فقط یه نظرسنجیه عادی باشه
ناراحت شدی؟؟؟خوب نظرمو دادم
onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
خدا کمکش کنه
منم جای مامان بابای دختره باشم نمیدم
آخه فک کنم زندگی توو اینجور خانواده ها یه قوانین خاصی داشته باشه که هر کسی نتونه تحمل کنه
مثلا فکرشو کن ساعت 5 صبح بیدار بشی واسه نماز صبح
ثواب داره ولی واقعا سخته
اره همین قوانینشون سخته البته نماز صبح نه ها دختره نماز میخونه
منتها رعایت کردن خیلی چیزا که توخونواده خودشون نبوده و اونجا باید باشه خیل یسخته
onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
ببین خاله جون اینجا کسی نمیتونه کمکشون کنه چون هرکسی خودشو میزاره تو اون موقعیت و نظرشو میده عزیزم اونا باید خودشون تصمیم بگیرن من فکر نمیکردم واسه کسی باشه فکر کردم فقط یه نظرسنجیه عادی باشه
نه عزیزم فقط خواستم بگم اونطوریام نیست که فکر میکنید
حق با شماست
سلام خاله جونم سئوالت یکم پیچیده شدا ببین فرضا" یکی میاد طرف من که از خیلی نظرا مخصوصا شرایط اقتصادی و فرهنگی متفاوتیم خانواده مستقیم نمیگه دخترم به دردت نمیخوذه چون خوشبختیه دختروشونو میخوان ولی خوب خودم که متوجه هستم ما فرق میکنیم و اولین کسی که ضرر میکنه خود من هستم قضیه یه عمر زندگیه ولی به هرحال آخرشم خودشون باید تصمیمشونو بگیرن باید ببینن میتونن باشرایط هم کناربیان یا نه هرکسی یه روحیه ای داره عزیزم
نماز که مثال بود
به قول خانم شیرازی خودشون بهتر صلاح زندگیشونو میدونن و ما اینجا فقط تبادل نظر داریم
میدونی تحمیل قوانین اصلا خوب نیست
اینکه مثلا به زور سرش چادر کنن خیلی بده ولی از طرفی هم دوست شما باید خودش این درک رو داشته باشه با میل خودش شبیه ایده آل های دوست پسرش بشه
اصلا یه مشکل این پسر که اینهمه مذهبی هست دوست دختر واسه چی اختیار کرده؟!
يقينا عشق حقيقي نيازي به انتخاب نداره....حتما عشق و خونواده ميتونن كنار هم بمونن....
اگه مجبور به انتخاب شدي حتما داري بيراهه ميري....
آن که هیچ نمی داند به چیزی عشق نمی ورزد آن که از عهده هیچ کاری بر نمی آید هیچ نمی فهمد آن که هیچ نمی فهمد بی ارزش است ولی آن که می فهمد بی گمان عشق می ورزد هر چه بیشتر دانش آدمی در چیزی ذاتی باشد عشق بدان بزرگتر است......هر که فکر می کند همه میوه ها همان وقت می رسند که توت فرنگی از انگور هیچ نمی داند....
اگه مجبور به انتخاب شدي حتما داري بيراهه ميري....
آن که هیچ نمی داند به چیزی عشق نمی ورزد آن که از عهده هیچ کاری بر نمی آید هیچ نمی فهمد آن که هیچ نمی فهمد بی ارزش است ولی آن که می فهمد بی گمان عشق می ورزد هر چه بیشتر دانش آدمی در چیزی ذاتی باشد عشق بدان بزرگتر است......هر که فکر می کند همه میوه ها همان وقت می رسند که توت فرنگی از انگور هیچ نمی داند....
زندگی توی شهر دیگرو نمیشه مشکل حساب کرد گاهی اوقات خدا کاری میکنه که خوشبختی ادم تو یه شهر دیگه رقم بخوره ، ولی تو مسئله فرهنگی نظر خانواده خیلی مهمه چون واقعا این قضیه تو زندگی مشکلاتیو بوجود میاره که تحملش شاید سخت باشه.......اما واقعا اگه مشکل خیلی حاد باشه ترجیح میدم خانوادمو انتخاب کنم.
onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
نماز که مثال بود
به قول خانم شیرازی خودشون بهتر صلاح زندگیشونو میدونن و ما اینجا فقط تبادل نظر داریم
میدونی تحمیل قوانین اصلا خوب نیست
اینکه مثلا به زور سرش چادر کنن خیلی بده ولی از طرفی هم دوست شما باید خودش این درک رو داشته باشه با میل خودش شبیه ایده آل های دوست پسرش بشه
اصلا یه مشکل این پسر که اینهمه مذهبی هست دوست دختر واسه چی اختیار کرده؟!
خودش که نیست که منتها مراعات خونوادش میکنه دیگه بعدشم چادر برای این میگه چون تو شهرشون خونوادش میشناسن زیاد یه جورایی بخاطر خونواده مجبورن
sleeping beauty
اخراجی موقت
فعلا فقط مامان دارم.
برای اینکه تصمیم درستی بگیرن حتما باید از جنس احساسی که بینشون هست مطمئن بشن!خیلی از این احساس ها فقط یه جور وابستگی هست در صورتی که خود طرفین نمیخوان اینو قبول کنن!این دختر خانوم برای گرفتن تصمیم درست باید همه جوانب رو در نظر بگیره:
اول اینکه یه مدت کلا ارتباطشون رو قطع کنن مثلا یک ماه!بعد توی این مدت روی نکات مثبت و منفی اون آقا فکر کنه!برای این میگم با هم در ارتباط نباشن چون اگر وابستگی در کار هست تقویت نشه و روی تفکراتش اثر نذاره و بتونه به جنبه های منفی هم فکر کنه بدون ارفاق!اونوقت بین منفیا و مثبتا سبک سنگین کنه و ببینه ایشون ارزش سختی های بعدش رو داره یا نه...
دوم اینکه تفاوت فرهنگی مشکل کوچیکی نیس که بشه ساده ازش گذشت!الان خونواده اقا پسر میگن چادر سرت کن پس فردا شاید بگن فلان کفش رو نپوش فلان لباس رو نپوش فلان رنگ رو نپوش و از این حرفایی که خونواده های مذهبی زیاد میزنن(من خودم توی شهر مذهبیم و با تفکراتشون به خوبی آشنام!)....نمیگم این حرف خونواده ی پسر درسته یا غلط یا مثلا چادر بده چون من خودمم چادری هستم بلکه میخوام خوب متوجه باشه که تفاوت فرهنگی بُعد وسیعی داره و یک مورد خاص رو شامل نمیشه....در واقع میشه گفت این تفاوت فرهنگی تا آخر عمر مطرح هست!
علاوه بر اینها دختر خانوم باید ببینه تحمل جدایی از خونواده و زندگی توی محیطی که بسیار بسته تر از محیط زندگی فعلیش هست رو داره یا نه؟باید ببینه میتونه بعضی نگاه ها و حرف ها رو تحمل کنه؟
اگر همه اینا اوکی بود اونوقت میتونه همراه آقا پسر بره و زندگی خوب و بدون دغدغه ای رو داشته باشه....
اول اینکه یه مدت کلا ارتباطشون رو قطع کنن مثلا یک ماه!بعد توی این مدت روی نکات مثبت و منفی اون آقا فکر کنه!برای این میگم با هم در ارتباط نباشن چون اگر وابستگی در کار هست تقویت نشه و روی تفکراتش اثر نذاره و بتونه به جنبه های منفی هم فکر کنه بدون ارفاق!اونوقت بین منفیا و مثبتا سبک سنگین کنه و ببینه ایشون ارزش سختی های بعدش رو داره یا نه...
دوم اینکه تفاوت فرهنگی مشکل کوچیکی نیس که بشه ساده ازش گذشت!الان خونواده اقا پسر میگن چادر سرت کن پس فردا شاید بگن فلان کفش رو نپوش فلان لباس رو نپوش فلان رنگ رو نپوش و از این حرفایی که خونواده های مذهبی زیاد میزنن(من خودم توی شهر مذهبیم و با تفکراتشون به خوبی آشنام!)....نمیگم این حرف خونواده ی پسر درسته یا غلط یا مثلا چادر بده چون من خودمم چادری هستم بلکه میخوام خوب متوجه باشه که تفاوت فرهنگی بُعد وسیعی داره و یک مورد خاص رو شامل نمیشه....در واقع میشه گفت این تفاوت فرهنگی تا آخر عمر مطرح هست!
علاوه بر اینها دختر خانوم باید ببینه تحمل جدایی از خونواده و زندگی توی محیطی که بسیار بسته تر از محیط زندگی فعلیش هست رو داره یا نه؟باید ببینه میتونه بعضی نگاه ها و حرف ها رو تحمل کنه؟
اگر همه اینا اوکی بود اونوقت میتونه همراه آقا پسر بره و زندگی خوب و بدون دغدغه ای رو داشته باشه....
onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
برای اینکه تصمیم درستی بگیرن حتما باید از جنس احساسی که بینشون هست مطمئن بشن!خیلی از این احساس ها فقط یه جور وابستگی هست در صورتی که خود طرفین نمیخوان اینو قبول کنن!این دختر خانوم برای گرفتن تصمیم درست باید همه جوانب رو در نظر بگیره:
اول اینکه یه مدت کلا ارتباطشون رو قطع کنن مثلا یک ماه!بعد توی این مدت روی نکات مثبت و منفی اون آقا فکر کنه!برای این میگم با هم در ارتباط نباشن چون اگر وابستگی در کار هست تقویت نشه و روی تفکراتش اثر نذاره و بتونه به جنبه های منفی هم فکر کنه بدون ارفاق!اونوقت بین منفیا و مثبتا سبک سنگین کنه و ببینه ایشون ارزش سختی های بعدش رو داره یا نه...
دوم اینکه تفاوت فرهنگی مشکل کوچیکی نیس که بشه ساده ازش گذشت!الان خونواده اقا پسر میگن چادر سرت کن پس فردا شاید بگن فلان کفش رو نپوش فلان لباس رو نپوش فلان رنگ رو نپوش و از این حرفایی که خونواده های مذهبی زیاد میزنن(من خودم توی شهر مذهبیم و با تفکراتشون به خوبی آشنام!)....نمیگم این حرف خونواده ی پسر درسته یا غلط یا مثلا چادر بده چون من خودمم چادری هستم بلکه میخوام خوب متوجه باشه که تفاوت فرهنگی بُعد وسیعی داره و یک مورد خاص رو شامل نمیشه....در واقع میشه گفت این تفاوت فرهنگی تا آخر عمر مطرح هست!
علاوه بر اینها دختر خانوم باید ببینه تحمل جدایی از خونواده و زندگی توی محیطی که بسیار بسته تر از محیط زندگی فعلیش هست رو داره یا نه؟باید ببینه میتونه بعضی نگاه ها و حرف ها رو تحمل کنه؟
اگر همه اینا اوکی بود اونوقت میتونه همراه آقا پسر بره و زندگی خوب و بدون دغدغه ای رو داشته باشه....
چندین بار سعی کردن فاصله بگیرن
گاها چندماه ازهم دور بورن اما دوباره بهم رسیدن البته هیچوقت از هم بدی ندیدنا فقط بخاطر شرایط خودشون دور کردن منتها الان دیگه خانواده ها چون فشار میارن ازدواج کنید پسر سعی داره همه چیز حل کنه و بهم برسن
در مورد دومی حق باشماست واقعا خیلی مشکل بزرگیه نمیدونم چطوری ممکنه حل بشه
آهان
خوشبختی فقط توو تفاهم پیدا میشه
اگه خانواده ها متفاوت باشن ولی دختر و پسر بخوان همرنگ هم و مثل هم باشن تفاوت سلیقه خانواده ها دلیلی بر عدم خوشبختی نمیشه
بخدا اگه عشق واقعی باشه شرایط هر قدر که سخت باشه از عشقت یه دوست دارم بشنوی همه چیز سهل و آسون میشه و همه ناراحتیا فراموش میشه
البته عشق واقعی نه عشق کور کورانه و از روی جهل
onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
آهان
خوشبختی فقط توو تفاهم پیدا میشه
اگه خانواده ها متفاوت باشن ولی دختر و پسر بخوان همرنگ هم و مثل هم باشن تفاوت سلیقه خانواده ها دلیلی بر عدم خوشبختی نمیشه
بخدا اگه عشق واقعی باشه شرایط هر قدر که سخت باشه از عشقت یه دوست دارم بشنوی همه چیز سهل و آسون میشه و همه ناراحتیا فراموش میشه
البته عشق واقعی نه عشق کور کورانه و از روی جهل
والا نمیدونم نمیتونم جملتون تایید کنم جون دخترا همیشه به خانوادشون وابسته هستند خیلی سخته براشون
امیدوارم همینطوری که شما میگید باشه
صددر صد خانوادم
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نارس ندهند . . .
از آینده کسی خبر نداره نه خانواده ها نه لیلی و مجنونا
فقط باید بخدا توکل کرد
امیدوارم دوست شما هم توو مسیر خوشبختی قرار بگیره
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نارس ندهند . . .
از آینده کسی خبر نداره نه خانواده ها نه لیلی و مجنونا
فقط باید بخدا توکل کرد
امیدوارم دوست شما هم توو مسیر خوشبختی قرار بگیره
onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نارس ندهند . . .
از آینده کسی خبر نداره نه خانواده ها نه لیلی و مجنونا
فقط باید بخدا توکل کرد
امیدوارم دوست شما هم توو مسیر خوشبختی قرار بگیره
همینطوره منم امیدوارم
حاج آقا مهیار
عضو جدید
فکر کنم جواب این سوال بدیهی است
خانواده
عشق های امروزی تاب سختی های راه رو ندارند و سریع میشکنن چه برسه تکیه ګاهی برای شما باشند
اما خانواده زیر سختی های شما خود را تباه میکنند چون از ابتدا بزرګترین تکیه ګاه بعد از خدا برای شمایند
لطفان خانواده خود را به عشق نفروشید زیرا عشق شما مانند مادرتان درد زایمان شما را به کول نکشیده
یا عشق شما برای آسایش شما مانند پدرتان زیر فشار های زندګی در خفا اشک نریخته
با انتخاب درست به خود احترام بګذاریم
با تشکر مهیار
خانواده
عشق های امروزی تاب سختی های راه رو ندارند و سریع میشکنن چه برسه تکیه ګاهی برای شما باشند
اما خانواده زیر سختی های شما خود را تباه میکنند چون از ابتدا بزرګترین تکیه ګاه بعد از خدا برای شمایند
لطفان خانواده خود را به عشق نفروشید زیرا عشق شما مانند مادرتان درد زایمان شما را به کول نکشیده
یا عشق شما برای آسایش شما مانند پدرتان زیر فشار های زندګی در خفا اشک نریخته
با انتخاب درست به خود احترام بګذاریم
با تشکر مهیار
کسی که راحت از خانوادش بگذره یروزیم از عشقش میگذره
من از هیچ کدوم نمیگذرم خودمو میکشم
خدانکنه کسی تو موقعیتی قرار بگیره که بخواد همچین انتخابی بکنه
Similar threads
Similar threads
-
اگه بخوای به یه نفر بفهمونی که دوستش داری چیکار میکنی؟- شروع شده توسط ALIREZA.F.1988
- پاسخ ها: 38
-
-
سوال: اگه "کوچه ی علی چپ" نبود بعضیا خودشون رو به کجا می زدن؟- شروع شده توسط majid@bnd
- پاسخ ها: 5
-
-
شما اگه استاد دانشگاه باشید یا یه روزی بشید ...- شروع شده توسط mohandese.motefakker
- پاسخ ها: 12