بيشتر بدانيد... كساني كه اهل تحقيق هستند...و حقيقت را يافتند

kalla

عضو جدید
تعداد شیعیانی که به اهل سنت گرایش می یابند قابل شمارش نیستند، ولی ما در اینجا بعضی از شخصیتهای سرشناس را ذکر می کنیم، یعنی بعضی از اهل علم که شیعه بودند و در تشیع استاد بودند و سپس از مذهب خود دست کشیدند چون که اهل تحقیق و انصاف بودند و هر چیزی را با چشم بسته و تعصب کورکورانه نمی پذیرفتند:
1- آیت الله ابوالفضل برقعی (
http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=847) قمی (از مراجع بزرگ قم و هم دوره خمینی که ده ها کتاب در رد عقاید تشیع نوشت از جمله کتاب: تضاد مفاتیح الجنان با قرآن (http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=669
))
2- آیت الله العظمی شریعت سنگلجی محمدحسن (
http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=1155)
3- آیت الله اسماعیل آل اسحاق خوئینی (
http://www.mohtadoon.com/mohtadoon.php?id=3)
4- حجة الاسلام دکتر مرتضی رادمهر (مولف کتاب چرا سنی شدم؟ (
http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=1109)).
5- استاد حیدر علی قلمداران (مولف کتاب شاهراه اتحاد (
http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=881)).
6- استاد علی حسین امیری (مولف کتاب "سفید و سرخاب" ).
7- استاد حجت الله نیکوئی قمی (که مقالاتش در سایت مهتدون (
http://www.mohtadoon.com/) نشر می شوند).
8- علی بن محمد القضیبی (
http://www.mohtadoon.com/article.php?id=198)
9- دکتر موسی موسوی (
http://www.mohtadoon.com/article.php?id=197)
10- رضا زنگنه (
http://www.mohtadoon.com/article.php?id=195)
11- شهید دکتر مظفریان (
http://www.mohtadoon.com/article.php?id=191)
12- احمد کاتب، که قبلا اسم وی (عبدالرسول بن عبدالزهره بن عبدالامیر لاری) بود. (
http://www.mohtadoon.com/article.php?id=199)
13- ابووائل التمیمی (
http://www.mohtadoon.com/mohtadoon.php?id=6)
14- استاد محمد باقر سجودی (موسس سایت اسلام تکس (
http://www.islamtxt.net/) در رد شبهات تشیع)
15- احمد کاتب
16- آیتالله العظمی محمد بن محمد مهدی خالصی
البته این افراد جزو شخصیتهای معروفی بودند که ایرانیان آنها را می شناسند، وگرنه صدها شخصیت معروف و هزاران افراد گمنام هستند که مذهب تشیع را کنار زدند، و به اهل سنت گرویدند، و کافیست تا هر فرد شیعه اندکی تعصب را کنار بگذارد و با مطالعه قرآن راه هدایت را براحتی بیابد، اما تا زمانیکه آخوندهای شیعه مردم را از قرآن خوانی بترسانند – به این بهانه که فقط معصوم قرآن می فهمد – در این حالت شاید ما شاهد نباشیم که فوج فوج شیعیان دینشان را رها کنند. البته فراموش نکنیم که همین چند سال پیش تا بحال عربهای شیعه خوزستان بصورت دسته جمعی و گروهی دین تشیع را ترک کردند و هنوز این روند ادامه دارد، و این واقعه بر همه روشن است و نیازی به گفتن آن نبود، البته بعید هم نیست آخوندها این واقعیت را از مردم فارس زبان مخفی نگهدارند، و تاکنون هم با همین مخفی کاری توانستند مردم عوام را بفریبند.
می توانید به سایت مهتدون (
http://www.mohtadoon.com/articles.php?category=9) بروید که در آنجا خاطرات شیعیانی که سنی شده اند قید شده است.
نمونه هایی از قبیل:
هدایت یا فتگان به سوی حق- از عراق (
http://www.mohtadoon.com/mohtadoon.php?id=8)
اصغر؛ شیعه ای در جستجوی حقیقت ناب! (
http://www.mohtadoon.com/mohtadoon.php?id=5)
سؤالهایی که من را به هدایت رساند (
http://www.mohtadoon.com/mohtadoon.php?id=9)
و نیز به دو کتاب زیر درباره طلسم شکنان شیعه :
پیشگامان اصلاح و اعتدال (
http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=1108)
آژیر خطری از عربستان(سقوط و خودکشی) (
http://www.islamtape.com/programs.php?cat=13&book=2936)

اما کسانی که بقول شیعه، از مذهب تسنن به تشیع گرایش می یابند؛ آری، این افراد بیشتر صوفیه هستند که به تشیع گرایش می یابند که شیعه به تزویر آنها را سنی معرفی می کند! مثلا شخصی بنام تیجانی (
http://islampp.com/index.php?id=144&ftwid=13701) که یک صوفی خرافی از طریقت تیجانیه بود که شیعه شد، و حکومت شیعی وی را تحت حمایت تبلیغاتی خود قرار داد، و بهرحال از آنجائیکه صوفیه و شیعه از نظر عقیدتی اختلاف چندانی ندارند، لذا عجیب نیست که یک صوفی به تشیع گرایش یابد، مهم آنست که یک مسلمان موحد اهل سنت و جماعت را مثال بزنند ه شیعه شده باشد، که چنین کسی را سراغ ندارند، هرآنکه مثال آورده اند او قبلا صوفی بوده است نه سنی..
 

مسعود.م

متخصص والیبال باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
دوستان می توانند برای اشنایی با علمای سنی که شیعه شدند به لینک زیر مراجعه کنند

http://www.askdin.com/thread7199.html

اما برای اشنایی بیشتر سرگذشت یکی از این علما و چگونگی اشنایی وی با تشیع را بیان می کنم

شـيخ سليم بشرى :

كه از علماى اهل سنت و جماعت بوده و دوبار رياست جامع شريف الازهر را بـه عـهـده گـرفـتـه اسـت , ميان او و


عبدالحسين شرف الدين كه از علماى شيعه است مناظراتى مـتـعـدد در گـرفت كه در كتابى به نام المراجعات جمع آورى


شده و اين مناظرات فقهى سبب تشيع شيخ سليم بشرى گشت .


او در اولين مناظره اعلام كرد كه متعصب نبوده و مى گويد:


من تنها جوينده يك گمشده و خواهان يك حقيقت مى باشم , پس اگر حق آشكار شد,مسلما پيروى از حق سزاواتر است , و اگر نشد من مانند گوينده اين بيتم : نحن بما عندنا وانت بما عندك راض والراى مختلف (هر يك از ما و شما به آنچه دارد راضى است , هر چند كه آراء مختلف باشد).

ايـن مناظرات بيانگر دانش , بزرگوارى , اخلاق وحقيقت جويى دوطرف بوده ودر پايان مناظرات شيخ سليم بشرى اعلام مى دارد:


پـوشـيـده هـا نـمـايان , حقيقت از مخفى گاه خود ظاهر وروشنايى صبح براى هر بينائى پديدار گـشـت , خدا را شكر مى كنم كه ما را به دين خود هدايت

وتوفيق عمل در راه خود را به ما عنايت نمودوصلوات وسلام خدا بر پيامبر وآل او باد

 

mor1360

عضو جدید
جناب کالا! انقد به دروغها و سفسطه های شبکه های وهابی اعتماد نکنید! تعداد سنی هایی که شیعه می شوند بسیار بیش از شیعیانی است که سنی می شوند. در مورد کسانی که ازشان نام بردید هم توضیحی بدهم. مثلا همین آقای برقعی که نفر اول لیست شماست و شبکه های وهابی خیلی روی او مانور می دهند، اصلا به مقام اجتهاد نرسیده بود که برای بزرگ کردنش آیت ا... هش می خوانند! گو اینکه ایشان هیچگاه نگفت که سنی شده و فقط می گفت که به اسلام بدون مذهب اعتقاد دارد! در ضمن در اواخر عمرش هم از عقاید خود توبه کرده و به تشیع بازگشت که مدارکش موجود است. بقیه لیست شما هم قابل بحث است ولی برای نمونه فعلا به همین اولی می پردازیم که مشت نمونه خروار است :
ذیلاً مصاحبه ای از وهّابی شناس معروف ، استاد حسینی قزوینی هم تقدیم حضور می شود که از شبکه ی ماهواره ای سلام پخش شده است. این مطلب از سایت www.valiasr-aj.com نقل می شود که زیر نظر خود استاد حسینی قزوینی فعّالیّت می کند.

«
مجری: یکی از شگردهای اینها (وهابیون) این است که می‌گویند: یک‌سری از علمای شیعه، میل پیدا کرده‌اند به افکار وهابیت و حتی در سایت‌های اینترنتی که وجود دارد، این مسائل را پخش می‌کنند و شیوع می‌دهند. حتی بعضی از این سایت‌ها، کلیپ‌هایی از صحبت‌های شما را گرفته بودند و در آنجا گفته بودند که جناب‌عالی فرموده بودید که در عمره سال قبل، یک سری از روحانیونی که أخیرا به عمره رفته بودند، تمایل به وهابیت پیدا کرده‌اند. حتی اسم یک شخصی را به نام آیت الله برقعی بردند که وهابی شده است. خیلی مختصر و مفید در این زمینه توضیح بدهید.
استاد حسینی قزوینی:
در شب گذشته، حدود سه ساعت برنامه زنده داشتم که حدود 300 نفر از اهل سنت و وهابیت بودند و همین مسئله را سوال کردند و پاسخ دادم. یک سال قبل در سایت‌های فارسی گفتند که آقای قزوینی اعتراف کرده که برخی از طلبه‌ها، وهابی شده‌اند و اخیرا هم در سایت‌های عربی و ماهواره‌ها اعلام می‌کنند.
این را بنده اعلام می‌کنم که افتراء و بهتان و دروغ است. بنده در جلسه‌ای که در جمع اساتید حوزه‌های علمیه یکی از شهرهای خراسان داشتم، در آنجا از قول یکی از طلبه‌ها به نام ربّانی نقل کردم که ایشان همچنین چیزی را گفته است و در آنجا تکذیب کردم و گفتم که وهابیت، حرف برای زدن ندارند. حتی من یک ساعت با مفتی اعظم آنها حرف زدم و من قسم خوردم که به خداوندی خدا و به روح پاک امام هشتم! در این یک ساعت، ایشان، یک کلمه حرف حسابی نداشت. اینها حرفی ندارند که طلبه‌های ما تحت تأثیر قرار بگیرند. طلبه ما به آنجا می‌رود و چند شبهه از آنها می‌شنود و می‌آید نزد من و آن شبهات را مطرح می‌کند. چون ما، خیلی در باغ نیستیم، فکر می‌کنیم که این طلبه که شبهات وهابیت را مطرح می‌کند، حتما وهابی شده است. این آقایان وهابی‌ها، این جمله مرا که گفتم ایشان نقل کرده که چند تا از طلبه‌ها تحت تأثیر قرار گرفته‌اند را گرفتند و دنباله عرض مرا حذف کردند.
آقایان می‌توانند در اینترنت در سایت «یوتوب» وارد شوند و در قسمت جستجو بنویسند «اعترافات قزوینی» و در اولین یا دومین سطر، به نام مستبصر کلیک کنند. در آنجا، 12 کلیپ از بنده گذاشته شده و از همان سخنرانی‌ها، این آقایان آمدند به طور خائنانه، یک دقیقه از حرف مرا گرفتند و اول و آخرش را حذف کردند. من از عزیزان تقاضا دارم آن کلیپ‌هایی که در موبایل، قابل اجراء است را دانلود کنند و در برابر این هجمه آقایان، منتشر کنند.
درباره قضیه برقعی هم اجازه بدهید که در جلسات آینده صحبت کنیم. در یکی از ماهواره‌ها هم هر شب، یکی دو ساعت از ایشان برنامه‌هایی را پخش می‌کنند. من، هفت هشت مورد درباره آقای برقعی بعدا عرض خواهم کرد. آقای سید ابوالفضل برقعی حدود 40 کتاب در دفاع از شیعه نوشته است. آقایان کتاب عقل و دین آقای برقعی، جلد 2 را بخوانند که در آنجا، مفصل از عقائد شیعه و امامت ائمه (علیهم السلام) دفاع کرده است. ایشان تحت تأثیر برخی از قضایا قرار گرفت و کتاب‌هایی هم بر ضد شیعه نوشت.
من از همین‌جا پیام می‌دهم به آن کسی که هر شب، یاوه‌سرائی می‌کند و نسبت به مقدسات شیعه، فحش و ناسزا می‌دهد، از این آقا بخواهید و ببینید که همین آقای برقعی، که شما می‌فرمایید وهابی شده، وصیت‌نامه‌ای که نوشته، آیا در وصیت‌نامه‌‌اش به امامت ائمه (علیهم السلام) اعتراف کرد یا نه؟ از این آقا سوال کنید که قبر آقای برقعی کجاست و کجا دفنش کردند؟ آقای برقعی در منزل پسرش بود و وصیت کرد به پسرش که مرا حتی المقدور در حرم امامزاده شعیب روستای کن - در اطراف تهران - دفن کنید و اگر مانع شدند، هر کجا که خواستید، دفن کنید. وقتی وصیت‌نامه را به روحانی محل - حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر تهرانی - بردند، ایشان تحت تأثیر قرار گرفت و اعلام کرد که هم خودمان در تشییع جنازه آقای برقعی شرکت می‌کنیم و هم در امامزاده، دفنش می‌کنیم.
از یکی از مسئولین محترم شبکه سلام تقاضا کردم بروید در این روستا از مردم و کسانی که با آقای برقعی زندگی کردند، مخصوصا از آخر عمر ایشان، فیلم تهیه کنند و پخش شود. حتی مردم کن، در تشییع جنازه ایشان مفصل شرکت کردند. حتی به خاطر این‌که ایشان از عقیده ضد شیعی خود برگشت، گوسفند کشتند. لذا، این آقایان این اشتباه را نکنند و ایشان 80 جلد کتاب نوشته که 40 جلد آن در دفاع از شیعه و 40 جلد آن را بر ضد شیعه نوشته است. چطور شد که شما کتاب‌های ضد شیعه ایشان را عَلَم می‌کنید، ولی کتاب‌هایی که در دفاع از شیعه است را عَلَم نمی‌کنید؟
آقایان مسئولین محترم شبکه سلام! بر شما واجب و فرض است که از وصیت‌نامه ایشان و دفن ایشان در حرم امامزاده شعیب (علیه السلام) بروید فیلم‌برداری کنید. امروز در ماهواره‌ها و سایت‌ها، این همه آقای برقعی و آیت الله آیت الله می‌کنند که ایشان وهابی شده، ایشان در همان زمان که علیه شیعه حرف می‌زد، می‌گفت من نه سنی هستم و نه شیعه. من اسلام بدون مذهب را قبول دارم. اینها را هم برای مردم بیان کنید
ــ سخن آخر
همواره در طول تاریخ بوده اند شیعیانی که سنّی شده اند و سنّی های که شیعه گشته اند. کما اینکه کفّار یا اهل کتابی ، مسلمان و مسلمانانی کافر یا اهل کتاب شده اند. لذا آمد و رفت این گونه افراد ، دلیلی بر حقّانیّت یا بطلان یک دین یا مذهب نمی شود. به قول امیر المومنین (ع): « إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه ـــــ همانا دین خدا با شخصیّتها شناخته نمی شود ، با بلکه نشانه های حقّ شناخته می شود. پس حقّ را بشناس ، آنگاه اهل حقّ را هم می شناسی» (وسائل‏الشیعة ، ج27 ، ص135)
عمده اختلاف شیعه و سنّی بر سر مساله ی خلافت رسول خداست ؛ که در این باب برای ادّعای حقّانیّت خود دلائلی دارد ، اهل سنّت نیز بر حقّانیّت خود دلائلی اقامه می کند. حال باید دلیل هر دو را دید و عاقلانه و نه متعصّبانه قضاوت نمود. این که برقعی سنّی شد یا تیجانی شیعه شد ، نه حقّانیّت اهل سنّت را ثابت می کند نه حقّانیّت شیعه را ؛ کما اینکه کافر شدن یک مسلمان ، اسلام را زیر سوال نمی برد.
در ضمن، به شما توصیه می کنم که با مطالعه بدون تعصب و پیش داوری در اصول و مبانی اسلام ناب، و تفکر در آن، بیشتر بدانید تا شاید به حق و حقیقت راه یابید!
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن

امیر المومنین (ع): « إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه ـــــ همانا دین خدا با شخصیّتها شناخته نمی شود ، با بلکه نشانه های حقّ شناخته می شود. پس حقّ را بشناس ، آنگاه اهل حقّ را هم می شناسی» (وسائل‏الشیعة ، ج27 ، ص135)


:gol::gol::gol:

جناب کالا

کاش شما تک تک این اشخاص رو یه بررسی اجمالی میکردی، بعد اسمشون رو میاوردی!

اون از آقای برقعی!

آقای حجت الله نیکویی هم شما اگه چند تا از مقالاتش رو خونده بودید، هیچموقع اسم ایشون رو نمیاوردید. ایشون با مقالاتش اصل اسلام رو هدف گرفته، نه تشیع رو ؛ بزرگوار

نتیجه هم همیشه تابع اخسّ مقدمات هست. همین زیر سؤال رفتن این دو نفر، برا ردّ ادعای شما کفایت میکنه
 

mor1360

عضو جدید
در بین همه اینها کسانیکه از بت پرستی دست بر میدارن بیشتره، ریزش از ادیان ابراهیمی وحشتناکه، حالا تو خودشون این به اون تبدیل بشه در حد قطره است.

برین اون منشا اصلی ریزش رو بیابید. :D


بله! بله! کسانی که از بت پرستی دست برمی دارن بیشترن! ریزش از ادیان ابراهیمی هم اگه منظورت ادیانی مثل مسیحیت و اسلام تحریف شده است( که در طول تاریخ توسط کابالائیست های ظاهرا یهودی و مسیحی و مسلمان به این روز افتادن) بله!
اگر کمی تحقیق کنید خواهید دید که در عصر حاضر، گرایش به معنویت و بویژه اسلام در جهان رو به گسترش است. این واقعیت را آمارهای خود غربی ها نیز تایید می کنند.
اما منشاء اصلی ریزش از ادیان تحریف شده، علاوه بر محتوای غیر قابل دفاع و مخالف بودن آن با عقل و فطرت انسانی، تبلیغات گسترده نظام های سکولار بر ضد دین هم هست. ولی کسانی که به این ترتیب از معنویت فاصله می گیرند، به دام معبود های دیگری می افتند. خدایان جدید آنها، مفاهیمی از قبیل قدرت، ثروت، هوس و ... می باشند که البته بسیاری از کسانی که اسما و بدون شناخت، نام دیندار را یدک می کشند نیز در دام این خدایان دروغین اسیرند.
 

kalla

عضو جدید
جناب کالا! انقد به دروغها و سفسطه های شبکه های وهابی اعتماد نکنید! تعداد سنی هایی که شیعه می شوند بسیار بیش از شیعیانی است که سنی می شوند. در مورد کسانی که ازشان نام بردید هم توضیحی بدهم. مثلا همین آقای برقعی که نفر اول لیست شماست و شبکه های وهابی خیلی روی او مانور می دهند، اصلا به مقام اجتهاد نرسیده بود که برای بزرگ کردنش آیت ا... هش می خوانند! گو اینکه ایشان هیچگاه نگفت که سنی شده و فقط می گفت که به اسلام بدون مذهب اعتقاد دارد! در ضمن در اواخر عمرش هم از عقاید خود توبه کرده و به تشیع بازگشت که مدارکش موجود است. بقیه لیست شما هم قابل بحث است ولی برای نمونه فعلا به همین اولی می پردازیم که مشت نمونه خروار است :
ذیلاً مصاحبه ای از وهّابی شناس معروف ، استاد حسینی قزوینی هم تقدیم حضور می شود که از شبکه ی ماهواره ای سلام پخش شده است. این مطلب از سایت www.valiasr-aj.comنقل می شود که زیر نظر خود استاد حسینی قزوینی فعّالیّت می کند.

«
مجری: یکی از شگردهای اینها (وهابیون) این است که می‌گویند: یک‌سری از علمای شیعه، میل پیدا کرده‌اند به افکار وهابیت و حتی در سایت‌های اینترنتی که وجود دارد، این مسائل را پخش می‌کنند و شیوع می‌دهند. حتی بعضی از این سایت‌ها، کلیپ‌هایی از صحبت‌های شما را گرفته بودند و در آنجا گفته بودند که جناب‌عالی فرموده بودید که در عمره سال قبل، یک سری از روحانیونی که أخیرا به عمره رفته بودند، تمایل به وهابیت پیدا کرده‌اند. حتی اسم یک شخصی را به نام آیت الله برقعی بردند که وهابی شده است. خیلی مختصر و مفید در این زمینه توضیح بدهید.
استاد حسینی قزوینی:
در شب گذشته، حدود سه ساعت برنامه زنده داشتم که حدود 300 نفر از اهل سنت و وهابیت بودند و همین مسئله را سوال کردند و پاسخ دادم. یک سال قبل در سایت‌های فارسی گفتند که آقای قزوینی اعتراف کرده که برخی از طلبه‌ها، وهابی شده‌اند و اخیرا هم در سایت‌های عربی و ماهواره‌ها اعلام می‌کنند.
این را بنده اعلام می‌کنم که افتراء و بهتان و دروغ است. بنده در جلسه‌ای که در جمع اساتید حوزه‌های علمیه یکی از شهرهای خراسان داشتم، در آنجا از قول یکی از طلبه‌ها به نام ربّانی نقل کردم که ایشان همچنین چیزی را گفته است و در آنجا تکذیب کردم و گفتم که وهابیت، حرف برای زدن ندارند. حتی من یک ساعت با مفتی اعظم آنها حرف زدم و من قسم خوردم که به خداوندی خدا و به روح پاک امام هشتم! در این یک ساعت، ایشان، یک کلمه حرف حسابی نداشت. اینها حرفی ندارند که طلبه‌های ما تحت تأثیر قرار بگیرند. طلبه ما به آنجا می‌رود و چند شبهه از آنها می‌شنود و می‌آید نزد من و آن شبهات را مطرح می‌کند. چون ما، خیلی در باغ نیستیم، فکر می‌کنیم که این طلبه که شبهات وهابیت را مطرح می‌کند، حتما وهابی شده است. این آقایان وهابی‌ها، این جمله مرا که گفتم ایشان نقل کرده که چند تا از طلبه‌ها تحت تأثیر قرار گرفته‌اند را گرفتند و دنباله عرض مرا حذف کردند.
آقایان می‌توانند در اینترنت در سایت «یوتوب» وارد شوند و در قسمت جستجو بنویسند «اعترافات قزوینی» و در اولین یا دومین سطر، به نام مستبصر کلیک کنند. در آنجا، 12 کلیپ از بنده گذاشته شده و از همان سخنرانی‌ها، این آقایان آمدند به طور خائنانه، یک دقیقه از حرف مرا گرفتند و اول و آخرش را حذف کردند. من از عزیزان تقاضا دارم آن کلیپ‌هایی که در موبایل، قابل اجراء است را دانلود کنند و در برابر این هجمه آقایان، منتشر کنند.
درباره قضیه برقعی هم اجازه بدهید که در جلسات آینده صحبت کنیم. در یکی از ماهواره‌ها هم هر شب، یکی دو ساعت از ایشان برنامه‌هایی را پخش می‌کنند. من، هفت هشت مورد درباره آقای برقعی بعدا عرض خواهم کرد. آقای سید ابوالفضل برقعی حدود 40 کتاب در دفاع از شیعه نوشته است. آقایان کتاب عقل و دین آقای برقعی، جلد 2 را بخوانند که در آنجا، مفصل از عقائد شیعه و امامت ائمه (علیهم السلام) دفاع کرده است. ایشان تحت تأثیر برخی از قضایا قرار گرفت و کتاب‌هایی هم بر ضد شیعه نوشت.
من از همین‌جا پیام می‌دهم به آن کسی که هر شب، یاوه‌سرائی می‌کند و نسبت به مقدسات شیعه، فحش و ناسزا می‌دهد، از این آقا بخواهید و ببینید که همین آقای برقعی، که شما می‌فرمایید وهابی شده، وصیت‌نامه‌ای که نوشته، آیا در وصیت‌نامه‌‌اش به امامت ائمه (علیهم السلام) اعتراف کرد یا نه؟ از این آقا سوال کنید که قبر آقای برقعی کجاست و کجا دفنش کردند؟ آقای برقعی در منزل پسرش بود و وصیت کرد به پسرش که مرا حتی المقدور در حرم امامزاده شعیب روستای کن - در اطراف تهران - دفن کنید و اگر مانع شدند، هر کجا که خواستید، دفن کنید. وقتی وصیت‌نامه را به روحانی محل - حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر تهرانی - بردند، ایشان تحت تأثیر قرار گرفت و اعلام کرد که هم خودمان در تشییع جنازه آقای برقعی شرکت می‌کنیم و هم در امامزاده، دفنش می‌کنیم.
از یکی از مسئولین محترم شبکه سلام تقاضا کردم بروید در این روستا از مردم و کسانی که با آقای برقعی زندگی کردند، مخصوصا از آخر عمر ایشان، فیلم تهیه کنند و پخش شود. حتی مردم کن، در تشییع جنازه ایشان مفصل شرکت کردند. حتی به خاطر این‌که ایشان از عقیده ضد شیعی خود برگشت، گوسفند کشتند. لذا، این آقایان این اشتباه را نکنند و ایشان 80 جلد کتاب نوشته که 40 جلد آن در دفاع از شیعه و 40 جلد آن را بر ضد شیعه نوشته است. چطور شد که شما کتاب‌های ضد شیعه ایشان را عَلَم می‌کنید، ولی کتاب‌هایی که در دفاع از شیعه است را عَلَم نمی‌کنید؟
آقایان مسئولین محترم شبکه سلام! بر شما واجب و فرض است که از وصیت‌نامه ایشان و دفن ایشان در حرم امامزاده شعیب (علیه السلام) بروید فیلم‌برداری کنید. امروز در ماهواره‌ها و سایت‌ها، این همه آقای برقعی و آیت الله آیت الله می‌کنند که ایشان وهابی شده، ایشان در همان زمان که علیه شیعه حرف می‌زد، می‌گفت من نه سنی هستم و نه شیعه. من اسلام بدون مذهب را قبول دارم. اینها را هم برای مردم بیان کنید
ــ سخن آخر
همواره در طول تاریخ بوده اند شیعیانی که سنّی شده اند و سنّی های که شیعه گشته اند. کما اینکه کفّار یا اهل کتابی ، مسلمان و مسلمانانی کافر یا اهل کتاب شده اند. لذا آمد و رفت این گونه افراد ، دلیلی بر حقّانیّت یا بطلان یک دین یا مذهب نمی شود. به قول امیر المومنین (ع): « إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه ـــــ همانا دین خدا با شخصیّتها شناخته نمی شود ، با بلکه نشانه های حقّ شناخته می شود. پس حقّ را بشناس ، آنگاه اهل حقّ را هم می شناسی» (وسائل‏الشیعة ، ج27 ، ص135)
عمده اختلاف شیعه و سنّی بر سر مساله ی خلافت رسول خداست ؛ که در این باب برای ادّعای حقّانیّت خود دلائلی دارد ، اهل سنّت نیز بر حقّانیّت خود دلائلی اقامه می کند. حال باید دلیل هر دو را دید و عاقلانه و نه متعصّبانه قضاوت نمود. این که برقعی سنّی شد یا تیجانی شیعه شد ، نه حقّانیّت اهل سنّت را ثابت می کند نه حقّانیّت شیعه را ؛ کما اینکه کافر شدن یک مسلمان ، اسلام را زیر سوال نمی برد.
در ضمن، به شما توصیه می کنم که با مطالعه بدون تعصب و پیش داوری در اصول و مبانی اسلام ناب، و تفکر در آن، بیشتر بدانید تا شاید به حق و حقیقت راه یابید!

اينكه ايت الله برقعي هم سني شده باشد و هم در باره فضايل ائمه كتاب نوشته باشد چه تناقضي با هم دارند؟! بلكه اهل سنت بيشتر از شما ادعاي حب اهل بيت را دارند...و هيچ اهل سنت و حتي وهابي وجود ندارد كه كوچكترين بي احترامي به ائمه بكند ...اينكه ما معتقد هستيم كه ائمه علم غيب نداشتند ..پس از مرگ قابليت شفابخشي و روزي دادنو...را ندارند بي احترامي نيست بلكه ما اين عقيده را نصبت به پيامبر هم داريم...حرف اهل سنت اين است كه به وسيله جمله علي حق بود يا عمر !!! بين مسلمانان تفرقه نيندازيد...اصول دين (توحيد و معاد ونبوت) است كه شما امامت را وارد آن كرده و به واسطه اين بدعت95% جمعيت مسلمانان جهان را از دايره اسلام خارج كرده ايد! كمي د راعتقادات خود بيشتر بينديشيم بد نيست...
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينكه ايت الله برقعي هم سني شده باشد و هم در باره فضايل ائمه كتاب نوشته باشد چه تناقضي با هم دارند؟! بلكه اهل سنت بيشتر از شما ادعاي حب اهل بيت را دارند...و هيچ اهل سنت و حتي وهابي وجود ندارد كه كوچكترين بي احترامي به ائمه بكند ...اينكه ما معتقد هستيم كه ائمه علم غيب نداشتند ..پس از مرگ قابليت شفابخشي و روزي دادنو...را ندارند بي احترامي نيست بلكه ما اين عقيده را نصبت به پيامبر هم داريم...حرف اهل سنت اين است كه به وسيله جمله علي حق بود يا عمر !!! بين مسلمانان تفرقه نيندازيد...اصول دين (توحيد و معاد ونبوت) است كه شما امامت را وارد آن كرده و به واسطه اين بدعت95% جمعيت مسلمانان جهان را از دايره اسلام خارج كرده ايد! كمي د راعتقادات خود بيشتر بينديشيم بد نيست...

با یاد خدا
بدعت اینه که بگیم هرچی مخالف عقل من بود رد!!!!!!
بگو هرچی مخالف قرآن بود رد
....
اینجور هم از بدعت حرف میزنی به برادرای تشیع برمیخوره یهویی دیدی یه لیستی از بدعت........

[h=1]امامت در آیینه قرآن و حدیث امامت در آیینه قرآن و حدیث امامت در آیینه قرآن و حدیث[/h]
دوستان اگه متنو خوندن
مشکلشو بگن
[h=1]امامت در آیینه قرآن و حدیث[/h]
دوستان یکم مطالعه بد نیست
[h=1]امامت در آیینه قرآن و حدیث[/h]
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
تعداد شیعیانی که به اهل سنت گرایش می یابند قابل شمارش نیستند،
4- حجة الاسلام دکتر مرتضی رادمهر (مولف کتاب چرا سنی شدم؟ (
http://www.islamtape.com/download/open.php?cat=13&book=1109)).


اون جمله ی اول خیلی جالب بود ،
مرتضى رادمهر، حجت الإسلامي كه وهابي‌ها ساختند و خود او را كشتند

دوستان لازم دیدم شما هم با این آقای رادمهر که ما متوجه نشدیم چطور حجت الاسلام شدند آشنا شوید
بدون شك، چنين شخصيتى هرگز وجود خارجى نداشته . حتى نويسنده اين كتاب نيز، حتى يكبار حوزه علميه قم را نديده و با نحوه تحصيل در آن آشنا نبوده است. براى اثبات اين مطلب به چند شاهد از كتاب او اشاره خواهيم كرد . که میتوانید به این سایت مراجعه کنین : موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)



مثلا به این موارد نگاه کنید

صفحه 16: سپري كردن دوره سطح و خارج در مدارس مربوط به دوره مقدماتي حوزه !





اولا: مدرسه مباركه رضويه و مدارس همانند او، اصلا برنامه‌اى براى دروس خارج ندارند . همه كسانى كه با حوزه علميه آشنا هستند مى‌دانند كه دروس خارج به صورت آزاد در مسجد اعظم، مدرسه فيضيه، مدرسه حضرت آيت الله گلپايگانى و ... خوانده مى‌شود ؛

ثانياً: دوره مقدمات و سطوح‌، حد اقل ده سال و دوره خارج فقه و اصول بيش از 15 تا بيست سال طول مى‌كشد، ايشان چگونه توانسته‌اند در مدت پنج سال (از سال 63 تا 68) اين راه طولانى و سخت را بگذراند؟

...........................................
صفحه 19: گرفتن شهريه از علمايي كه هيچ‌گاه شهريه ندادند !:

نويسنده ادعا كرده است كه در آن سال‌ها از آيت الله اميني، آيت الله مشكينى و آيت الله وحيد خراسانى شهريه مى‌گرفته است:
توضيحاً اينكه در حوزه‌ي علميه قم روال بر اين بود كه كمك هزينه‌هاي تحصيلي طلاب كه رقمي معادل شش تا هفت هزار تومان توسط دفاتر سه‌گانه و تحت نظارت شخصيت مرجع روحاني بود. كمك هزينه تحصيلي من زير نظر آيت الله اميني، آيت الله مشكيني، آيت الله وحيد خراساني پرداخت مي‌شد.


اولاً: سال 68 شهريه شش هفت هزار تومانى آن هم براى يك شخص مجرد، دروغى بيش نيست. حد اكثر شهريه‌اى كه طلاب مجرد در آن سال‌ها مى‌گرفتند؛ چيزى در حدود هزار و سقف شهريه براي متاهلين آنهم در درس خارج دو هزار تومان بوده است نه شش و هفت هزار تومان .

ثانياً: آيت الله امينى و آيت الله مشكينى در طول تاريخ حوزه علميه قم شهريه نداده‌اند. در حوزه علميه كسانى شهريه مى‌دهند كه رسما اعلام اجتهاد مى‌كنند و مقلد دارند؛ در حالى كه اين دو شخصيت هيچگاه و به ويژه در آن سال‌ها چنين كارى انجام نداده‌اند.
حضرت‌‌ آيت الله وحيد خراسانى مد ظله العالى نيز در آن سال‌ها شهريه نمى‌دادند؛ بلكه شهريه ايشان به صورت رسمى تقريبا از ده سال پيش آغاز شده است و پيش از آن گاهى تقسيمى مى‌داند؛‌ اما شهريه رسمى نداشته‌اند؛ به خصوص در ده 60 هجرى شمسى .

در آن سال‌ها شهريه توسط حضرات آيات عظام : خوئي، گلپايگاني، مرعشى نجفى ، اراكى و... شهريه پرداخت مى‌شد و اين بزرگواران زعماى حوزه علميه قم بوده‌اند.



صفحه 29: پايان ترم اول خارج !!!

در صفحه 29 ايشان، ادعاى مضحك ديگرى را مطرح مى‌كند كه دروغگو بودن نويسنده را بيش از پيش روشن مى‌كند:
در شروع سال سوم دانشگاه كه همزمان با پايان ترم اول خارج دروس حوزوي‌ام بود، مشكل جديدي كه مانع ادامهتحصيل در حوزه شد اين بود كه بيشتر دروس اين سال در دانشگاه به صورت عملي بود و مي‌بايست در بيمارستان حضورمي‌يافتم. به همين دليل وقفه‌اي در دروس حوزوي ايجاد شد.





اولا: در آن سال‌ها حتى درس‌هاى مقدمات و سطح نيز به صورت ترمى برگزار نمى‌شده است؛ چه رسد به دروس خارج كه حتى امروزه نيز به صورت آزاد برگزار مى‌شود نه به صورت ترمى واحدى .
اين دروغگوى اگر يك روز در درس‌هاى خارج شركت كرده بود، چنين ادعاى خنده دار را مطرح نمى‌كرد و آبروى خودش را نمى‌برد .

ثانيا: ايشان در همين كتاب مدعى شده‌اند كه در دانشگاه شهيد بهشتى تهران، دانشجوى رشته پزشكى بوده‌اند و سيزده ترم پزشكى نيز در اين دانشگاه خوانده‌اند؛ اما چگونه مى‌شود كه همزمان هم در دانشگاه شهيد بهشتى تهران سيزده ترم پزشكى خواند و همزمان در حوزه علميه قم نيز مشغول گذراندن ترم‌هاى ! دروس خارج شد؟!!!

البته شايد از قدرت طى الأرض استفاده كرده‌اند !!!




نحوه كشته شدن ص102 : توسط عمويش كشته شده يا يا با آمپول زهر در زندان؟

از صفحه 101 تا 102 كتاب نحوه كشته شدن اين حجت الإسلام توسط دوست و رفيق او بازگو شده است كه بخش‌هاى از آن را مرور مى‌كنيم:
اشکهايي که در چشمهايم جمع شده بود روي گونه‌هايم سرازير شد. بغض گلويم را بشدت فشرد. آرام گفتم: برادران، مرتضي را بشهادت رسانده‌اند. به او زهري بسيار خطرناک تزريق کرده‌اند. او بيشتر از چند روز مهمان اين دنيا نيست! ...
مرتضي رادمهر چند روز پس از آخرين ديدارم با او در کويته جام شيرين شهادتي که در زندان کرمان بدست او داده بودند را سر کشيد.



در اين جا ادعا شده است كه ايشان توسط آمپول زهرى كه در زندان كرمان به او تزريق شده بود، بعد از آزادى و چند روز بعد از آن در كويته پاكستان از دنيا رفته است؛ در حالى كه كارشناس وهابى شبكه كلمه كه اين كتاب را تبليغ مى‌كند، مى‌گويد كه او توسط عموى خودش با شديدترين و فجيع‌ترين وضع ممكن كشته شده است؟

دانلود كليپ حرف‌هاى كارشناس وهابي




كدام را باور كنيم، متن كتاب را يا ادعاى دروغين اين كارشناس وهابى را ؟
معلوم مى‌شود كه اين كارشناس وهابى خودش اصلا كتاب را نخوانده است و گرنه چنين گاف بزرگى نمى‌داد .
...................................................

این یکی از موارد بالا بود که قصد سوءاستفاده بود و قضاوت با شما.
و دیگر افراد هم سنی نشدند شاید کمی تغییر نگرش داده اند وحتی اگر هم شده باشند دلیل بر درستی و بر حق بودن آن مذهب نخواهد بود.

خداوندا ما را به راه مستقیم هدایت فرما


در پناه حق
 
بالا