چیزی که من از سوال شما فهمیدم فکر میکنم منظورتون از منحنی حقیقی هست یا مهندسی؟؟
ببینید وقتی فک ها با نرخ ثابت دارن حرکت میکنن، باعث حرکت و لغزش صفحات فشرده بر روی هم و همچنین از همه مهمتر نابجایی ها در ساختار میشه... خب وقتی در اثر کرنش در ساختار نابجایی ها حرکت میکنن، بواسطه ی برخوردشون به همدیگه در یک نقطه و یا به اصطلاح تجمع نابجایی ها در یک محل باعث ایجاد یک نوع کارسختی در ساختار میشه... این اتفاق در خیلی از قسمت های نمونه رخ میده... بواسطه ی اینکه نمونه های کشش معمولاً از تک کریستال نیستند و چند بلوری هستن این مکانیزم در جاهای مختلف بلورها رخ میده و در نهاین باعث cleavage هم میشه (که خاص فلزات BCC هست بیشتر)... پس در نهایت وقتی شما نابجایی هاتون در هم قفل بشن و نتونن حرکت کنن، این افزایش سختی در ساختار باعث میشه که دیگه صفحات لغزش و اتمی نتونن روی هم حرکت کنن و کرنش بیشتری رو بوجود بیارن و باعث میشه که نمونه در یک حد تسلیمی قرار بگیره که دیگه بین اتم ها فاصله میفته و حفرات شروع به جوانه زنه میکنن در یک قسمت خاص که نتیجه ی اون گلویی شدن هست... در نهایت تمامی پیوند های اتمی از هم گسیخته میشن و پدیده ی Rupture یا Fracture رخ میده... این افت نمودار به دلیل کاهش سطح مقطع نسبت به مقطع اولیه و افزایش تنش بر روی سطح مقطعی کوچک تر از سطح مقطع اولیه هست...
اگر سوال دیگه ای هست که متوجه نشدید بگین تا بیشتر توضیح بدیم ما دوستان براتون...
موفق باشید..