حسینیه باشگاه مهندسان ایران

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخلاق و منش امام:

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود.
یکی از یاران امام می‌گوید: "هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد."[SUP](5)[/SUP] یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید: "فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید).[SUP](6)[/SUP] شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: "ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‌گیریم."[SUP](7)[/SUP]
شخصی به امام عرض کرد: "به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی‌رسد." امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت."[SUP](8)[/SUP]
مردی از اهالی بلخ می‌گوید: "در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره‌ای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است."[SUP](9)[/SUP]
یاسر، خادم حضرت می‌گوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: "اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می‌افتاد که امام ما را صدا می‌کرد و در پاسخ او می‌گفتند: "به غذا خوردن مشغولند." و آن گرامی می‌فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود."»[SUP](10)[/SUP]
یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: "من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته‌ام و خرجی راه را تمام کرده‌ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‌ام." امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: "این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی."
آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: "چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟" فرمود: "تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم."[SUP](11)[/SUP]
امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی‌کردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول می‌داشتند.
یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبه‌ای دید و پرسید: "این کیست؟" عرض کردند: "به ما کمک می‌کند و به او دستمزدی خواهیم داد." امام فرمود: "مزدش را تعیین کرده‌اید؟" گفتند: "نه هر چه بدهیم می‌پذیرد." امام برآشفت و به من فرمود: "من بارها به اینها گفته‌ام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام می‌دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می‌کند مزدش را کم داده‌ای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده‌ای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ می‌فهمد که بیشتر پرداخته‌ای و سپاسگزار خواهد بود."»[SUP](12)[/SUP]
خادم حضرت می‌گوید: «روزی خدمتکاران میوه‌ای می‌خوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: "سبحان الله اگر شما از آن بی‌نیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید."»

مختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام:

امام فرمودند: "دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است."
امام فرمودند: "علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر می‌باشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده."
امام فرمودند: "مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است."
امام فرمودند: "چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است."
امام فرمودند: "نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است."

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
يا ضامن آهو!

در بند هواييم، يا ضامن آهو!
در فتنه رهاييم، يا ضامن آهو!
بی تاب و شکيبيم، تنها و غريبيم
بی سقف و سراييم، يا ضامن آهو!
عريانی پاييز، خاموشی پرهيز
بی برگ و نواييم، يا ضامن آهو!
سرگشته‌تر از عمر، برگشته‌تر از بخت
جويای وفاييم، يا ضامن آهو!
آلوده‌ی بدنام، فرسوده‌ی ايام
با خود به جفاييم، يا ضامن آهو!
آلوده مبادا، فرسوده مبادا
اين گونه که ماييم، يا ضامن آهو!
پوچيم و کم از هيچ، هيچيم و کم از پوچ
جز نام نشاييم، يا ضامن آهو!
ننگينی ناميم، سنگينی ننگيم
در رنج و عناييم، يا ضامن آهو!
بی رد و نشانيم، از ديده نهانيم
امواج صداييم، يا ضامن آهو!
صيد شب و روزيم، پابند هنوزيم
در چنگ فناييم، يا ضامن آهو!
چندی است به تشويش، با چيستی خويش
در چون و چراييم، يا ضامن آهو!
با دامنی اندوه، خاموش‌تر از کوه
فرياد رساييم، يا ضامن آهو!
مجبور مخيّر، ابداع مکرر
تقدير قضاييم، يا ضامن آهو!
افتاده به عصيان، تن داده به کفران
آلوده‌رداييم، يا ضامن آهو!

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
همیشه از حرمت بوی سیب می اید
صدای بال ملائک عجب می اید
سلام ضامن اهو دل شکسته من
به پابوس نگاهت غریب می اید
طلای گنبد تو وعده گاه کفترهاست
کبوتر دل من بی شکیب می اید
برات گشته به قلبم مراد خواهی داد
چرا که ناله امن یجیب می اید
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
چه زيبا‌ست آن دم كه به ياد آْري محبوبي چنين شايسته را به معشوقي برگزيده‌اي و چه زيباتر آن لحظه كه عهد با جانان را در صفحات توفاني و پرطلاتم خاطراتت مرور ‌مي‌كني، خوشايند است آن دم كه به ياد آري محبوب زيبايت را و بداني كه قلب كوچك و تاريك تو را نور وجود اوست كه روشن نموده است.
محبوب من، روزي در سايه‌سار پرودگارم نشسته بودم؛ به ياد مي‌آورم كه در ميان لحظه‌هاي متبلور آن ديدار براي حل مشكلاتم چاره و درماني خواستم و او بي درنگ در جواب اين سؤال من فرمود: من كليد مشكلات تو را به خيمه‌دار خيمه‌تان، رضا(ع) سپرده‌ام. و حال چگونه مي‌توانم از عشق به تو چشم‌پوشي كنم در حاليكه فرمانرواي قلبم گشته‌اي؟

روزها و ماه‌ها را به انتظار ديدار تو مي‌نشينم؛ و چه دوست‌داشتني است انتظار ديدار ياري چنين. آقا جان دلم مي‌خواد از شوق ديدارتان پر گيرم و به آسمان بروم؛ ماه‌هاست كه لياقت نماز خواندن در صحن انقلاب را نيافته‌ام، اما هنوز طعم گواراي آب سقاخانه را به ياد دارم، به ياد دارم كه كبوتران پرشكسته از عشق تو به تسبيح و ثناي خدايت مي‌پردازند و شاهد اين گواهم سكوت و عدم تحركشان است هنگام نماز جماعت، گويي آنها هم به امين جماعت اقتدا كرده‌اند.
آن زمان كه اجازه‌ي دستبوسي دهي به ديدارت مي‌آيم به اميد آنكه شكوه نمايم از غربت مهدي فاطمه(س) و گلايه كنم از مردمي كه ظهور ياس زهرا(س) را تنها براي رهايي از مشكلاتشان مي‌خواهند. وآنگاه كه قدم در پيشگاه تو مي‌گذارم در ميان انبوه جمعيت خود را گم مي‌كنم؛ آن لحظه، بي‌درنگ درميابم كه تو نيز در ميان اين همه مشتاق غريبي و من چه ساده مي‌انگاشتم...به ياد مي‌آورم كه در كوچه‌هاي مدينه پاره‌ي تن محمد(ص) را از شاخه چيدند، به ياد مي‌آورم چاه غربت علي(ع) را، به ياد مي‌آورم حسنش(ع) را كه هنوز حتي در تولدش غريب است، به ياد دارم شش ماهه‌‌ي حسينش(ع) را و از خاطر نمي‌برم نيايش‌هاي سجاد(ع) را، فراموش نخواهم كرد تو را كه در اسارت به ولايت عهدي مجبور نمودند.پروردگارم بعد از سپردن يازده گل محمدي به دست ما، شاهد پرپر شدن تك تك آنها در نهايت بي‌رحمي بود؛ حال نزديك به دوازده قرن است كه گل دوازدهم را در پرده‌ايي پنهان نموده تا مبادا نااهليمان چون گذشتگانمان آزرده‌خاطرش كند؛ و چه بي‌خيال از كنار گل زهرا(س) مي‌گذريم و چه پر مدعا كه، منتظرش هستيم؟!و اكنون از تو مي‌خواهم كه ما را مهدوي كني تا لياقت انتظارش را بيابيم؛ و آنگاه كه با حضورش، بهار مهمان دلها مي‌گردد؛ ما در ركاب او باشيم و تو دلشاد از اين خدمت.آمين يا رب العالمين


http://www.ghatree.blogfa.com/post-12.aspx
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


یک روز ، صبح زود ، ازل بود یا ابد
فرقی نمی کند ، سر این راه نا بلد
پا کردم عقل را و بسی راه ، دور شد
نزدیک بود گم کندم کفش بی خرد
یک روز ، صبح زود رسیدم که : اَالسلام
یک روز ، صبح ، جای صنم گفتم : الصمد
عیسی که نیستی پدر تو امام بود
این بار چندم است که گهواره حرف زد؟
ای آب نونهال که یک قطره ی شما
کافیست در شکستن اندام پیر سد
تو آن ستاره ای که تمام منجمان
حتی نکرده اند شبی هم تو را رصد
نام تو چیست؟ کودک موسی؟ نه؟ گــُل ؟ نه ؟ سیب؟
جایت کجاست؟ باغچه ؟ گهواره ؟ یا سبد؟
دریا کنار مرقد تو موج میزند
ماهی و پادشاهی تو حکم جزر و مـَدّ
از یک شروع می شوی و هفت مرتبه
در جلوه می روی بشوی هشتمین عدد
هر کس که میدهد به تو از دور یک سلام
وقت جواب ، مضربی از هشت می شود
اینجا فقط توئی و توئی این "توئی " چه خوب!
آنجا منم ، منم ، منم و این "منم " چه بد!
من قصد کرده ام بروم مشهد الرضا
من قصد کرده ام بروم یا علی مدد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آنچه که وبال ببینند خالی اند عشاق روزگار ، سبکبال می پرند
پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند
دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند دلداده ی قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده موسی بن جعفرند !
ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم
آدم بدون مهر تو انسان نمی شود سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود
آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند سوگند می خوریم ، پشیمان نمی شود
وقتی کبوتران حریمت ، گرسنه اند گندم برای سفره ما ، نان نمی شود
باید هزار قرن ، حکومت کنی مرا سلطان چند روزه ، که سلطان نمی شود
تو خوب جایی آمده ای سروری کنی هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود
تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
حق خدا و حق مسلمانی منی
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]نمی از دریای فضائل رضوی
[/h]



نجمه، مادر امام رضا علیه‏السلام ، می‏فرماید: زمانی كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگینی نمی‏كردم. وقتی می‏خوابیدم، صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از درونم می‏شنیدم. هراسان از خواب بیدار می‏شدم؛ ولی دیگر آن صدا به گوش نمی‏رسید. وقتی به دنیا آمد، دستهایش را بر زمین گذاشت؛ سر مطهرش را به سوی آسمان بلند كرد، لب‏هایش را تكان داد، ولی نفهمیدم چه می‏گوید. نزد امام كاظم علیه‏السلام رفتم، او فرمود: «نجمه، كرامت پروردگار گوارایت باد.»
فرزندم را در پارچه ای سفید پیچیدم و نزد حضرت بردم. وی در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود: بگیر این را كه ذخیره‏ی خداوند در زمین و حجّت خدا بعد از من است.(1)
و چنین بود كه هشتمین خورشید امامت در روز جمعه، یازدهم ذی القعده، در مدینه دیده به جهان گشاد.(2)

[h=2]در آغوش مادری پاک[/h] پدرش امام موسی كاظم علیه‏السلام ، هفتمین امام شیعیان، و مادرش «نجمه»(3) الگوی خردورزی، دین‏باوری، حیا و عبادت بود. بزرگواری این بانو چنان بود كه حمیده، مادر امام كاظم علیه ‏السلام ، هرگز نزدش نمی‏نشست و در جهت تعظیم و احترام وی می‏كوشید. رۆیای صادق حمیده را می‏توان یكی از دلیل‏های احترام بسیار وی به نجمه دانست. او شبی رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله را در خواب دید كه فرمود: حمیده، نجمه را به فرزندت موسی ده؛ از او فرزندی به دنیا خواهد آمد كه بهترین اهل زمین است.(4)
بر این اساس، وی نجمه را در اختیار امام موسی كاظم علیه ‏السلام قرار داد و به وی گفت: فرزندم، كنیزی است كه در زیركی و كرامت‏های اخلاقی بهتر از او ندیده‏ام. می‏دانم هر نسلی كه از وی به وجود آید پاكیزه و مطهر خواهد بود.
چنانچه بخواهى كه مرگ برایت نیك و لذّت بخش باشد، ایمان و اعتقادات خود را نسبت به خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله و نیز ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را تجدید كن و شهادتین را بر زبان و قلب خود جارى گردان

وقتی امام رضا علیه‏السلام به دنیا آمد، مادرش را طاهره نامیدند. او به عبادت عشق می‏ورزید و می‏گفت: دایه ای بیابید تا مرا در شیر دادن یاری دهد... . شیرم كافی است، ولی پرداختن به شیر نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهایی كه به آن‏ها عادت كرده بودم، كاستی پذیرد.(5)
تكتم، اروی، سكن، سمانه، ام البنین، خیزران، صقر، شقرا از دیگر نام‏ های او است.

[h=2]درجه علمی امام[/h] امام رضا علیه‏السلام بر تمام علوم و دانشها احاطه‏ی کامل داشت. مورخان و راویان در این موضوع متفق القولند که او دانشمندترین مردم زمان خویش و داناتر و شایسته‏تر از همه‏ی آنها در فرایض دین و دیگر علوم مانند طب و فلسفه بود. سخن درباره‏ی او و علم فراوانش بسیار است.
از جمله عبدالسلام هروی گفته است: من هرگز کسی را اعلم‏تر از علی بن موسی الرضا ندیدم. هنگامی که یک عالم دینی او را می‏دید، دیدن او در وی اثر می‏گذاشت، همان طوری که در من اثر گذاشت. مأمون برخی از دانشمندان دینی و فقهای اسلامی و حکمای الهی را برای مقابله با امام جمع کرد، ولی امام به هر حال بر تمامی علمای حاضر فایق آمد و آنها در برابر امام به ضعف خود اعتراف کردند. من خود شنیدم که امام می‏فرمود: من همواره جای خودم را در مرکز دینی اتخاذ می‏کردم و تعداد دانشمندان در مدینه بسیار زیاد بود، با وجود این، هنگامی که سۆالی به مغز عالمی فشار می‏آورد، او و بقیه به من اشاره می‏کردند و سۆال خود را برای من می‏فرستادند و من هم پاسخ همه‏ی آنها را می‏دادم.(6)

[h=2]اخلاق و منش امام[/h] خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب، تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود
یکی از یاران امام می‌گوید:

هیچ گاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد.
یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید:
فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید).(7)

[h=2]بهترین هدیه برای مریض[/h] مرحوم قطب الدّین راوندى در كتاب خود، به نقل از حضرت جوادالائمّه علیه السلام حكایت كند:
یكى از اصحاب امام رضا علیه السلام مریض شده و در بستر بیمارى افتاده بود، روزى حضرت از او عیادت نمود و ضمن دیدار، به او فرمود: در چه حالتى هستى؟
عرض كردم : مرگ را بسیار سخت و دردناك مى بینم .
حضرت رضا علیه السلام فرمود: این ناراحتى كه احساس مى كنى ، اندكى از حالات و علائم مرگ مى باشد كه اكنون بر تو عارض شده است ، پس اگر تمام حالات و سكرات مرگ بر تو عارض شود، چه خواهى كرد؟!
هیچ گاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود

و بعد از آن، در ادامه فرمایش خود افزود: مردم دو دسته اند: عدّه اى مرگ برایشان وسیله آسایش و استراحت است و عدّه اى دیگر آن قدر مرگ برایشان سخت و طاقت فرسا است كه پس از آن احساس راحتى مى كنند. حال چنانچه بخواهى كه مرگ برایت نیك و لذّت بخش باشد، ایمان و اعتقادات خود را نسبت به خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله و نیز ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را تجدید كن و شهادتین را بر زبان و قلب خود جارى گردان .
امام جواد علیه السلام فرمود: بعد از آن كه ، آن شخص طبق دستور پدرم شهادتین را گفت ، اظهار داشت :
یابن رسول اللّه ! ملائكه رحمت الهى با تحیّات و هدایا وارد شدند و بر شما سلام مى دهند.
امام رضا علیه السلام فرمود: چه خوب شد كه ملائكه رحمت الهى را مشاهده مى كنى ، از آن ها سۆ ال كن : براى چه آمده اند؟
مریض گفت: آن ها مى گویند چنانچه همه ملائكه با اذن خداوند سبحان ، نزد شما حاضر شوند، بدون اجازه حركتى نمى كنند.
پس از آن، با كمال راحتى و آرامش خاطر. چشم هاى خود را بر هم نهاد و گفت : السّلام علیك یاابن رسول اللّه ! پیغمبر اسلام ، امیرالمۆمنین و دیگر امامان (سلام اللّه علیهم) آمدند.
و در همین لحظه ، جان به جان آفرین تسلیم كرد.(8)

[h=2]فضیلت زیارت امام حضرت[/h] امام باقر(علیه السلام)، از جدّش، از امیرالمۆمنین(علیه السلام) نقل كرده است كه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: پاره اى از پیكر من در خراسان دفن خواهد شد، هر گرفتارى كه او را زیارت كند، خدا ناراحتى او را برطرف سازد، و هر گنهكارى كه به زیارت او رود، خداوند گناه او را ببخشد.(9)

پی نوشت:
1. عیون اخبار الرضا، ج1، ص29 .
2. عیون اخبار الرضا، ج1، ص26 .
3. همان، ص24 .
4. مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص396؛ كشف الغمّه، ج3، ص53 .
5.ـ اصول كافی، ج1، ص311 .
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز

دحوالارض؛ مقدمه خداشناسي



قُدسی شدن، تنها ویژه فرشتگان و آدمیان پرهیزکار نیست؛ آنجا که خواست خدا باشد، زمان و مکان و پدیده‌های به ظاهر بی‌جان نیز می‌توانند چهره‌ای قدسی به خود گیرند و مورد تکریم و اهتمام فرشته‌ها و انسان‌ها واقع شوند؛ روز بیست و پنجم ذی‌القعده، روز دحو الارض است.
به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقت‌های پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به آیات و روایات شناخته نمی شوند». [سید بن طاوس، اقبال الاعمال، آخر باب ۶ از اعمال ذیحجّه]

روز دحو الارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است و درباره فضیلت‌ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است.


مفهوم‌شناسی دحوالارض

دحو الارض، مطابق با بیست و پنجم ماه ذوالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید.
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
به گفته مفسّرین، آیه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: ۳۰) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب‌ها به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.» [تفسیر نمونه، ج ۲، صص ۱۰۰ و ۱۰۱] و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.

امام رضا(ع) دراین‌باره می‌فرماید:
«روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحو الارض) روز ولادت ابراهیم خلیل‌(ع) و عیسی مسیح‌(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است». [محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۲۲]

همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم‌(ع) به زمین هبوط کرده است. [میرزا جواد ملکی تبریزی، مراقبات، ج ۲، ص ۱۸۶]
همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.

روز دحوالارض از روزهای پر برکت خدا برای بندگان سالک الی الله
در کتاب شریف «المراقبات» روایت است که امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
در این روز، رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ به قصد حجة الوداع از مدینه با یكصد و چهار هزار یا یكصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.

توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
شب و روز دحوالارض نمازها و ادعیه مخصوصی دارد که کیفیت آنها در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است.

بیست و پنجم ذی‌القعده یا نسیم الهی

فرصت‌های معنوی زندگی، نسیم‌هایی الهی هستند که دل و جان آنان را که خود را در معرض آن قرار دادند می‌نوازند و به آنها شادمانی و آرامشی ژرف می‌بخشند.

«دحو الارض» نیز از آن‌گونه نسیم‌هاست، که سالی تنها یک‌بار می‌وزد. تکرار دوباره این نسیم روح‌بخش برای آنان‌که جان خویش را از عطر آن آکنده نساختند، نامعلوم است. پس این فرصت طلایی را دریابیم؛ که رسول خدا (ص) فرمود:
«اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی ایامِ دَهْرِکُمْ نََفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ بَعْدَها
در چنین روزی حضرت آدم‌(ع) به زمین هبوط کرده است.
اَبداً؛ همانا در طول زندگی شما نسیم‌هایی از سوی پروردگارتان می‌وزد. هان! خود را در معرض آنها قرار دهید، باشد که چنین نسیمی سبب شود که برای همیشه بدبختی از شما دور ماند». [سیوطی، جامع الصغیر، ج ۱، ص ۹۵]


آداب و اعمال روز دحو الارض

برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی‌القعده عبارتند از:

1. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
۳. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:
در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره "الشّمس" بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید: «لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلیّ العظیم» و سپس این دعا را بخواند:
«یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیّئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَا الْجَلالِ وَ الْاِکْرام.» [شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ۴۵۱]
(ای درگذرنده لغزش‌ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت‌کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی‌هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.)

۴. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می‌شود: «اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه» [مفاتیح الجنان، ص ۴۵۱ بخش اعمال مربوط به دحوالارض] ...


اهتمام معصومین (علیهم‌السلام) به پاسداشت روز دحو الارض‌

توصیه‌های اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ درباره پاسداشت روز دحو الارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام آنها به روز دحو الارض خبر می‌دهد. آنها مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامی‌رسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر می‌ساختند.
از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد‌ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله‌ای که روز‌های آن را به روزه و شب‌های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته‌های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می‌شود که نود و نه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت». [مراقبات، صص ۱۸۶ و ۱۸۷]

مناسبت های دیگر این روز

گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:
• میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.
• میلاد حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام.
• خروج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی می‌کردند.
• در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.
زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ بهترین و با فضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است.

برو طواف دلی کن نه کعبه گل را ـ که این خلیل بنا کرد و آن خدای خلیل
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُمَمِ، وَاَوْلِياءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَبْرارِ، وَدَعائِمَ الاَخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْيمانِ، وَاُمَناءَ الرَّحْمنِ، وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلينَ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
قالَ الجواد عليه السلام :

التَّواضُعُ زينَةُالْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زينَةُالْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زينَةُالاْ يمانِ، وَالسَّكينَةُ زينَةُالْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زينُةُالرِّوايَةِ.


فرمود: تواضع و فروتنى زينت بخش حسب و شرف ، فصاحت زينت بخش كلام ، عدالت زينت بخش ايمان و اعتقادات ، وقار و ادب زينت بخش اعمال و عبادات ؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن ، زينت بخش نقل روايت و سخن مى باشد.
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهادت ابن الرضا ...جواد الائمه

شهادت ابن الرضا ...جواد الائمه


.
.
.
.
.

اجرک یا صاحب الزمان (عج)







.
.


______ان شاءالله مورد قبول قرار گیرد.______


تاپیک در تاریخ 07/26 با تاپیک حسینیه ترکیب می شود.:gol:



 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی نامه

زندگی نامه



امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .

:gol:

نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .

:gol:

القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد .

:gol:

مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .

:gol:

امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود .

:gol:

پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .



.
.
.





 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
کرامات امام جواد علیه السلام

کرامات امام جواد علیه السلام


خشك شدن دست نوازنده

محمد بن ریان نقل می‎كند: مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام كردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت .

به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد علیه السلام، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هر یك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند.
مامون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نكرد .

در دربار مامون مردی به نام مخارق كه ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود می‎نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آن را دارم كه نقشه‎ات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم .
از این رو در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به خواندن آواز كرد. كسانی كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند. هنگامی كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد، امام جواد علیه‎السلام سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند. دست مخارق از حركت ایستاد، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.

روزی مامون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال كرد. مخارق پاسخ داد چون امام جواد علیه‎السلام بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت.


منبع: الكافی، ج1، ص 494/ اثبات الهداة، ج3، ص332/ مدینة المعاجز، ج 7، ص 303 / حلیة الابرار، ج 4، ص 565/ الوافی، ج3، ص 828 / المناقب، ج 4، ص396 / البحارالانوار، ج50، ص61 .


_______________:gol:_______________


حد دزدي

" عياشي در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي کند که ذرقان گفت : روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
گفتم : چه شده است که امروز اين چنين ناراحتي ؟
گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد که مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدي کرده بود .
خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست . خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ايديکم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند .
يک دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است : ... و ايديکم الي المرافق . و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد .
دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي به حضرت ابوجعفر محمد بن علي کرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار .

خليفه گفت : به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد .
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند مي دهي پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي که علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان کردند خطاست . حد صحيح اسلامي آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع کرد .
خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند براي سجده حق تعالي محلي باقي نمي ماند ، و در قرآن کريم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسي نبايد آنها را ببرد .
معتصم از اين حکم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند .
ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است



____________________

هـزار جان گـــرامی فــدای جــود جواد دل شكسته خـود بسته‌ام به بود جواد
همه خلق عالم غــریق نعمت اوسـت چرا كه نیست حدودی برای جـود جواد
_____________________


 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
احادیث امام جواد علیه السلام

احادیث امام جواد علیه السلام


امام جواد عليه ‏السلام : الثِّقَةُ بِاللّه‏ِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ ؛

امام جواد عليه ‏السلام :اعتماد به خدا بهاى هر چيز گران بها است ، و نردبانى به سوى هر بلندايى .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : القَصدُ إلَى اللّه‏ِ تعالي بِالقُلُوبِ ، أبلَغُ مِن إِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمالِ ؛

امام جواد عليه ‏السلام :به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته كردن جوارح به عبادت .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : المُؤمِنُ يَحتاجُ إلى تَوفِيقٍ مِنَ اللّه‏ِ و واعِظٍ مِن نَفسِهِ و قَبولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ

امام جواد عليه ‏السلام :مؤمن به توفيق از جانب خدا ، پند دهنده‏اى از درون خويش و پذيرش خيرخواهىِ آن كه خيرخواه اوست ، نيازمند است .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : مُلاقاةُ الإخوانِ نُشرَةٌ و تَلقيحٌ لِلعَقلِ و إن كانَ نَزرا قَليلاًِ


امام جواد عليه ‏السلام :ديدار برادران مايه سلامتى و رشد عقل است ؛ اگرچه بسيار اندك باشد .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : مَنِ انقَادَ إلَى الطُّمأ نينَةِ قَبلَ الخُبَرةِ فَقَد عَرَضَ نَفسَهُ لِلهَلَكَةِ و العاقِبَةِ المُتعِبَةِ

امام جواد عليه ‏السلام :هر كه پيش از آزمودن ، به كسى اطمينان كند ، خود را در معرض هلاكت و فرجامى رنج آور قرار داده است .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَن رِضاهُ الجَورُ


امام جواد عليه ‏السلام :خشم كسى كه خشنودى‏اش ستم‏گرى است ، به تو زيان نمی‏رساند .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : غِنَى المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ


امام جواد عليه ‏السلام :توان‏گرى مؤمن در بى نيازى از مردم است .

__:gol:__


امام جواد عليه ‏السلام : إعلَم أنَّكَ لَن تَخلُوَ مِن عَينِ اللّه‏ِ فَانظُر كَيفَ تَكُونُ

امام جواد عليه ‏السلام :بدان كه از ديد خداوند پنهان نيستى ، پس بنگر چگونه ‏اى .

.
.
.





_______________________________________________

احترام به والدین



داستانی از یکی از شیعیان اهل بیت که پدر ناصبی داشت و از حضرت امام جواد کسب تکلیف کرد (لینک صوتی)

دانلود

حجم :2.16 مگابایت




|_ منبع تبیان _|





 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بنده ام بنده ولای توام


عاشق صحن باصفای توام

تو جوادی و من گدای توام

یا جوادالائمه ادرکنی

قامتم خم شده زبار بلا

حاجتم باشد از تو یا مولا

نجف وکاظمین وکرب وبلا

یا جوادالائمه ادرکنی

سائلم سائلم جوابم ده

تشنه جام وصلم آبم ده

چشم گریان،دل کبابم ده


یا جوادالائمه ادرکنی

ای تو را یار بی وفا کشته

با لب تشنه از جفا کشته

با چنان پاکی وصفا کشته

یا جوادالائمه ادرکنی


ای که اززهرخون شده جگرت

به تو جد ومادر وپدرت

من بیچاره را مران زدرت

یا جواد الائمه ادرکنی



یارب الجواد بحق الجواد اشف صدر الجواد بظهورالحجه
 
بالا