نوشته های ماندگار

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حاج داوود (سعید نیک پور) :

... از احکام فقط اینو یاد گرفتیم که دو تا ماشین بندازیم تو خیابون تن و بدن جوونامون رو بلرزونیم

یا یه هلکوپتر بفرسیم رو سقف خونۀ مردم نیرو پیاده کنیم برای جمع کردن 4 تا بشقاب آهنی

یارو 70 میلیون پول هیئت رو که مردم به امانت بهش داده بودن خورده ، اونوقت تو عروسی برادر زاده ش چون یه دلنگ دولونگی کردن میگه معصیت داره ، حرومه من نمیرم

از احکام همینو یاد گرفتیم که اگه یه دختر 2 تارِ موش پیدا بود با پونز فرو کنیم تو پیشونیش ؛ اونوقت ادعا کنیم که خیرخواه مردمیم ، نگران آخرت اونا هستیم

همین خیرخواهی بعضیا کار دستمون داد

این جوری شد که به اینجا رسیدیم ... !

« فیلم سینمایی زندگی خصوصی به کارگردانی حمید فرح بخش
»
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
این‌که فکر کنی در راه صحیح قرار گرفته‌ای یک مسئله است
و این‌که فکر کنی راه تو تنها راه است مسئله‌ای دیگر.

کنار رودخانه‌ی پیدرا نشستم و گریه کردم / پائولو کوئیلو
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز

ديويد : حالا که از زندان آزاد شدی میخوای چیکار کنی؟

چارلي : میخوام یه موسسه کرایه ماشین تاسیس کنم

ديويد : تو چه رویایی هستی

چارلي : آدم با رویاهاست که زنده ست

راه کارلیتو
 

DDDIQ

مدیر ارشد
در کشورمان نوعی شست و شوی مغزی وجود دارد. می دانی چگونه مردم را شستشوی مغزی می دهند؟
یک چیز را بارها و بارها تکرار می کنند. تملک، خوب است. پول، خوب است. اثاث بیشتر خوب است. تجارت بیشتر خوب است. بیشتر خوب است. بیشتر خوب است!! مدام تکرارش می کنیم. بارها و بارها، تا اینکه دیگر هیچکس به خودش زحمت نمی دهد، حتی به چیز دیگری فکر کند!



سه شنبه ها با موری
میچ آلبوم
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مي دوني!
خوشگلي در اصل هيچ ربطي به قيافه نداره،
درباره رنگ مو يا سايز يا شكل نيست،
همه اش اينجاست...
به نوع راه رفتن و فكر كردن و صحبت كردن آدم بستگي داره!

"كفش هاي آب نباتي"
"ژوان هريس"
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مگذار كه عشق به عادت دوست داشتن تبديل شود،
مگذار كه حتي آب دادن گل هاي باغچه به عادت آب دادن گل هاي باغچه تبديل شود!
عشق به دوست داشتن و سخت دوست داشتن ديگري نيست،
پيوسته نو كردن خواستني است كه خود پيوسته خواهان نوشدن است و ديگرگون شدن......

"يك عاشقانه ي آرام"
"نادر ابراهيمي"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
"دختر با عینک دودی گفت: ممکن است آدم از ترس هم کور شود!

- حرفتان بسیار دقیق است. از این دقیق تر نمیتوان گفت.
ما در حقیقت وقتی کور شدیم، از قبل هم کور بودیم.
ما از ترس کور شدیم و از ترس هم کور خواهیم ماند!"

کوری، ژوزه ساراماگو،
 

ایلیا33

عضو جدید
بر بادرفته

بر بادرفته

گفت‌وگوی ویوین لی و کلارک گیبل در فیلم «بر باد رفته»

رت باتلر: وقتی به اندازه کافی شجاع باشی، بدون اعتبار هم می‌توانی کار کنی.
...
اسکارلت: رت، رت...رت، اگه تو بری من باید کجا برم؟ چکار باید بکنم؟ ...
...
اسکارلت: ولی تو داری از چنگشون در می‌ری.
...
رت: برای منفعت و فقط منفعت.
...
اسکارلت: تو داری سعی می‌کنی به من بفهمونی که هیچ انگیزه‌ای و اعتقادی نداری.
رت: من به رت باتلر اعتقاد دارم، اون تنها انگیزه‌ایه که می‌شناسم‌اش. :gol:
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست ، چون نمی‌تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد !

و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می‌کند ، تنهایی تو کامل می‌شود ...


سمفونی مردگان - عبّاس معروفی
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هيچ كس تا بحال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده،
عشق دوم، عشق سوم،
اين ها بي معني است.
فقط رفت و آمد است...
افت و خيز است...
معاشرت مي كنند
و

اسمش را مي گذارند عِــــــــشـق
.....

خداحافظ گاري كوپر-رومن گاري
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سینمایی زیر پوست شهر به کارگردانی رخشان بنی اعتماد در سال 1379 است .......!

بازیگران این فیلم
گلاب آدینه در نقش طوبی
محمد رضا فروتن در نقش عباس
و
محسن قاضی مرادی در نقش محمود .......!

محمود :
تو از سیاست چی سرت میشه بچه ؟یه روزی منم به سن و سال تو بودم با همین گنده گوزیها ........

صبح میرفتیم کارخونه میبردنمون بیرون میگفتن بگین زنده باد
فردا میرفتیم میگفتن بگین مرده باد

تا تقی به توقیم میخورد دم کلفتا تو سوراخ موش بودند و ما بدبخت بیچاره ها هم ته تفنگ و باتوم

می خوردیم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو از پشت یک دیوار بلند کاغذی و مقوایی به زندگی نگاه کرده ای. از پشت یک دیوار تنومند... تو هیچ چیز را به همان شکلی که هست ندیده ای. خدای من! چه عمری را تلف کرده ای !

"یک عاشقانه ی آرام" / نادر ابراهیمی/
 

DDDIQ

مدیر ارشد
زن: بگو آ.
مرد: آ.
زن: مهربون‌تر، آ.
مرد: آ.
زن: آهسته‌تر، آ.
مرد: آ.
زن: من یه آی لطیف‌تر می‌خوام، آ.
مرد: آ.
زن: با صدای بلند اما لطیف، آ.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی هرگز فراموشم نمی‌کنی.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی خوشگلم.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای اعتراف کنی خیلی خری.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بگی برام می‌میری.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی بمون.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی لباسات رو درآر.
مرد: آ.
زن: بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای ازم بپرسی چرا دیر اومدی.
مرد: آ.
زن: بگو آ، مثل این‌که بخوای بهم بگی سلام.
مرد: آ.
زن: بگو آ، مثل این‌که بخوای بهم بگی خداحافظ.
مرد: آ.
زن: بگو آ، مثل این که ازم بخوای یه چیزی برات بیارم.
مرد: آ.
زن: بگو آ، مثل این‌که بخوای بهم بگی خوشبختم.
مرد: آ.
زن: بگو آ، مثل این‌که بخوای بهم بگی دیگه هیچ‌ وقت نمی‌خوای من رو ببینی.
مرد: آ.
زن: نه، این جوری نه.
مرد: آ.
زن: ببین اگه به حرفم گوش نکنی دیگه بازی نمی‌کنم.
مرد: آ...
زن: پس بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی دیگه هیچ وقت نمی‌خوای من رو ببینی.
مرد: آ...
زن: آهان. حالا خوب شد. حالا بگو آ، یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی بدون من خیلی بد خوابیدی، که فقط خواب من رو دیدی، و صبح خسته و کوفته بیدار شدی بدون این که هیچ میلی به زندگی داشته باشی.
مرد: آ...
زن: آهان. بگو آ، ‌انگار که می‌خوای یه چیز خیلی مهم بهم بگی.
مرد: آ.
زن: بگو آ،‌ انگار که بخوای بهم بگی که دیگه ازت نخوام بگی آ.
مرد: آ.
زن: بگو آ، انگار که می‌خوای بگی فقط با آ حرف زدن خیلی عالیه.
مرد: آ.
زن: ازم بخواه که بگم آ.
مرد: آ.
زن: ازم بخواه که یه آی لطیف بگم.
مرد: آ.
زن: ازم بخواه که آهسته یه آی لطیف بگم.
مرد: آ.
زن: ازم بپرس همون‌قدر که دوستم داری، ‌دوستت دارم؟
مرد: آ؟
زن: بهم بگو که دارم دیوونت می‌کنم.
مرد: آ.
زن: و این که دیگه حوصله‌ت سر رفته.
مرد: آ.
زن: خب من قهوه می‌خوام؟
مرد: آ؟
زن: معلومه که می‌خوام.
[مرد بلند می‌شود و برای زن قهوه می‌ریزد.]
مرد: آ؟
زن: آره یه قند کوچولو،‌ مرسی.
مرد: [پاکت سیگارش را به سوی او می‌گیرد.] آ؟
زن: نه خودم دارم.
[زن پاکت سیگارش را می‌آورد و سیگاری از آن بیرون می‌کشد.]
مرد: [فندکش را به سوی او می‌گیرد.] آ؟
زن: فعلاً نه، ‌مرسی.
مرد: آ؟
زن: نمی‌دونم... شاید... ترجیح می‌دم امشب خونه غذا بخوریم.
مرد: آ.
زن: باشه، ولی آخه سُسِش رو داریم؟
مرد: آ.
زن: پس بریم بیرون.
مرد: آ.
زن: پس همین‌جا بمونیم.
مرد: آ...
زن: بیا این‌جا...
مرد: آ...
زن: تو چشام نگاه کن.
مرد: آ.
زن: تو دلت یه آ بگو.
مرد: ...
زن: مهربون‌تر.
مرد: ...
زن: بلندتر و واضح‌تر، ‌برای این که بتونم بگیرمش.
مرد: ...
زن: حالا یه آ تو دلت بگو، انگار که می‌خوای بهم بگی دوستم داری.
مرد: ...
زن: یه بار دیگه.
مرد: ...
زن: یه آ تو دلت بگو، انگار می‌خوای بگی خوشگلم.
مرد: ...
زن: حالا می‌خوام یه چیزی ازت بپرسم... یه چیز خیلی مهم... و می‌خوام تو دلت بهم جواب بدی. آماده‌ای؟
مرد: ...
زن: آ؟
مرد: ...
زن: ...
مرد: ...


"داستان خرس های پاندا به روایت ساکسیفونیستی که دوست دختری در فرانکفورت دارد"
ماتنی ویسنی یک
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز


ما براي در پيش گرفتن اين سفر شير يا خط انداختيم.
شير آمد ؛
يعني بايد رفت و ما رفتيم .
اگر خط هم مي آمد
و حتي اگر ده بار پشت سر هم خط مي آمد
ما آن را شير مي ديديم
و به راه مي افتاديم...

Gustavo Santaolalla
2004
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کمپ (جانی دپ):
انسان ها تنها موجوداتی هستند که ادعا می کنند خدایی وجود داره ولی در عین حال تنها موجوداتی هستن که رفتارشون طوریه که انگار خدایی وجود نداره !

فیلم The Rum Diary به کارگردانی Bruce Robinson
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفت : چرا همه ش دنبال معنای دیگری هستی . این یک دوستی ساده است .
آب دهانم را قورت دادم .
« دوستی یک زن و مرد هیچ وقت ساده نیست .»

رویای تبت / فریبا وفی
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر مرا دوست نمی داری

دوست نداشته باش !

من هر طور شده

خودم را ازین تنگنا نجات می دهم

اما دوست داشتن را فراموش نکن

عاشق دیگری باش !

این ترانه نباید به پایان برسد

سکوت آدم ها را می کشد

این چشمه نباید بند بیاید

میخک ها یی که در قلب ها شکوفا شده اند

از تشنگی می خشکند

اگر دوست داشتن را فراموش نکنی


تمام زیبایی ها را به یاد خواهی آورد !

كتاب تاكسي،رسول يونان

 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل آدمی وقت بالا رفتن از بلندیهای محبت گه گاه استراحتی می کند،



ولی در سراشیبِ تندِ احساساتِ نفرت آلود، به ندرت می ایستد.



بابا گوریو - اونوره دو بالزاک


 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل‌ها ضعیفند. بی شیله‌پیله‌اند. سعی می‌کنند یک جوری تهِ دل خودشان را قرص کنند. این است که خیال می‌کنند با خارها چیزِ ترسناکِ وحشت‌آوری می‌شوند.

شازده کوچولو - آنتوان دو سنت‌اگزوپری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يك شب همانطور كه به آسمان بي مهتاب مي نگريستند پسرك به كيمياگر گفت :قلب من از اين

مي ترسد كه روزي گرفتار رنج شود .

___ به قلبت بگو ترس از رنج كشيدن از خود رنج كشيدن دردناكتر است . وقلبي كه در پي تحقق دادن

رويايش ميرود هيچگاه دچار رنج نمي شود .چون هر لحظه اي كه به دنبال گنج مي گردد ، لحظه رويارويي

با خداوند و ابديت است .


كيمياگر
نويسنده :
پائولو كوئليو
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=5]من یک هدف دارم و شما تنها گلوله دارید..دعا کنید بعد از تمام شدن گلوله هایتان زنده نباشم،

و این را بدانید پشت این نقاب فقط تکه ای استخوان و ماهیچه پنهان نشده..در پشت این نقاب یک آرمان وجود دارد و آرمانها ضد گلوله
هستند!


V for Vendetta
James McTeigue

[/h]
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=5]یک جایی می رسد که آدم دست به خودکشـــی می زند،
نــه اینــکه یک تــیغ بردارد رگــش را بزنـــد...نــه!
قیـــد احساسش را مـــی زنـد!

عامه پسند
چارلز بوکوفسکی[/h]
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
آدم از کسانی طلب بخشش می کند که می داند می توانند ببخشند. یعنی فقط همین ، فقط ببخشند !
نه اینکه از آدم بخواهند سزاوار بشود یا منتظر بماند .

آدم اول / آلبر کامو
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=5]این كه حسین (ع) فریاد میزند : آیا كسی هست كه مرا یاری كند و انتقام كشد ؟ هل من ناصر ینصرنی ؟ مگر نمی داند كه كسی نیست كه او را یاری كند و انتقام گیرد ؟ این سؤال ، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست

دکتر علی شریعتی / حسین وارث آدم
[/h]
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=5]اگر کسی را دوست داری باید او را آن طور که هست دوست داشته باشی نه آن جور که گمان می کنی باید باشد!

آناکارنینا
لئو تولستوی
[/h]
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
براستی خردمند نیست،
آن که تاریکی را نشناسد
تاریکی ای را که پیوسته و آهسته
او را از همگان جدا می سازد.

شگفت است، پرسه زدن در مه!
زندگی انزوایی است.
هیچ کس، هیچ کس را نمی شناسد،
همه تنهایند.


پرسه زدن در مه/گزیده ی اشعار هرمان هسه/ترجمه ی رضا نجفی/انتشارات هرمس
 

Similar threads

بالا