تورو خدا هر کی اطلاعات یا پروژه ای از مقبره های اسلامی داره بزاره زووووووووود.خواهشا

robbin

عضو جدید
تورو خدا هر کی اطلاعات یا پروژه ای از مقبره های اسلامی داره بزاره زووووووووود.خواهشا
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
تورو خدا هر کی اطلاعات یا پروژه ای از مقبره های اسلامی داره بزاره زووووووووود.خواهشا


مقبره های اسلامی

[h=2][/h]
مقابر از کهن ترين بناهايي مي باشند که در طول تاريخ حيات بشري در سراسر جهان شناخته شده است و همه فرهنگ ها در تمامي دورانهاي تمدن بشري، به گونه اي از وجود آن بهره مند مي باشند. معمولاً در هر دوره اي ساخت مقابر ارتباط مستقيم با متوفي داشته است. افراد عادي از مقابر ساده و افراد مطرح جامعه از مقابر شاخص تري برخوردار بوده اند. البته لازم به توضيح است که باورها و آيين هاي حاکم بر جامعه در شکل يابي مقابر نقش اساسي داشته اند.

اصولاً مقابر به بناهايي گفته مي شود که بر روي گورها ساخته مي شوند و با واژه هايي چون گور، مزار، قبر، مقبره، تربت، خاک، بقعه، آرامگاه ، مشهد ، روضه و امامزاده مترادف مي باشد که به منظور يادبود و گراميداشت از دست رفته اي ، بر محل دفن او بر پا مي شود

[h=2]سير تحول آرامگاه هاي دوره اسلامي[/h]
يکي از عناصر و پديده هايي را که از جنبه هاي گوناگون تاريخي ، هنري ، مذهبي و اجتماعي در معماري اسلامي داشته و امروزه از نظر تعداد آثار بازمانده ، پس از مساجد رتبه دوم را به خود اختصاص مي دهد ، مي توان بناهاي آرامگاهي و بقاع متبرکه عنوان نمود. پديده اي که در بافت فرهنگ و جامعه ايراني سابقه اي بس طولاني داشته و کمتر شهري در ايران وجود دارد که سهمي از چنين بناهايي نداشته باشد.

بناهاي آرامگاهي ، اعم از مقابر کوچک و ساده تا بزرگ و با شکوه ، به منظور ياد بود گراميداشت ياد و خاطره شخص متوفي در محل دفن وي ايجاد مي گرديد. انديشه اوليه اسلامي هر گونه تجليل معمارانه را در بناي مقابر محکوم مي نمود و در واقع حتي اکثر مراسم تدفيني و يادبودي را مذموم مي شمرد. تسويه قبور و برابر سازي گورها با زمين پيرامون آن، شايسته ترين بيان تساوي همه آدميان در مرگ نگريسته مي شد و تکريم قبور با برپايي مراسم در پيرامون آنها ، ناشي از عادات ناشايست مسيحي و يهودي تلقي مي گرديد. بنابر روايات اهل سنت، ايجاد هر گونه بنايي بر فراز قبر از سوي پيامبر منع گرديده و بلندي قبر از سطح زمين هاي اطراف نيز نبايد بيشتر از چهار انگشت باشد. هر گونه عزاداري و شيون و زاري براي مردگان مذموم شمرده مي شد، حتي پس از رحلت پيامبر ، او را به طرز ساده اي در خانه اش به خاک سپردند.
در آغاز، فرامين و دستورات اسلامي، درباره منع ايجاد هر گونه بناي آرامگاهي ، از جانب مسلمين رعايت مي گرديد ولي پس از مدتي اين گونه دستورات به فراموشي سپرده شد. به طوري که در دو قرن نخستين اسلامي، محل دفن اصحاب پيامبر يا اعضاي اهل بيت را با ايجاد علامتي مشخص مي نمودند يا با ايجاد سايه باني ، قبر را از باد و باران مصون مي داشتند. بنابراين بعيد نيست که نخستين آرامگاهها به وسيله شيعيان و دوستداران خاندان پيامبر و امامت به جهت حفظ خاطره درگذشتگان به خصوص ائمه اطهار و امامزادگان و بزرگداشت آنان بنا گرديده باشد. آرامگاه سازي و احترام به بزرگان و معصومين درگذشته، زودتر از آنچه تصور مي رفت، به عنوان يکي از عادات سياسي و مذهبي تشيع طرح گرديد و از آنجايي که عمدتاً پيروان تشيع بر اين بينش مفتخرند، مي توان چنين نتيجه گرفت که حداقل بينش شيعه در دوام، تقويت و توسعه، بقاع متبرکه و فرهنگ آرامگاه سازي از نقش اصلي و اساسي برخوردار بوده است. با وجود اين، قديمي ترين يا نخستين مقبره به جاي مانده از سده هاي اوليه اسلامي، قبه الصليبيه در شهر سامره است

که قدمت آن به واسطه قرن سوم ه .ق باز مي گردد قبه الصليبيه آرامگاه مادر خليفه المنتصر عباسي است شايد مسيحي بودن مادر اين خليفه سبب به وجود آمدن اين آرامگاه شده باشد. از سده اول تا سده سوم هجري هيچ نوع بناي آرامگاهي در ايران، که بتوان تاريخ معيني را بر آن نسبت داد، باقي نمانده است ولي شايد بتوان تدفين هارون الرشيد در خراسان را جزء و نمونه هاي آغازين سنت آرامگاه سازي قلمداد نمود که خود زير بناي کوچکي براي آغاز تکوين بزرگترين بناي آرامگاهي ويژه شيعيان جهان در مشهد بود. بدين ترتيب بزرگترين و مهمترين زيارتگاه مذهبي شيعيان در ايران شکل گرفت. از سده چهارم هجري به بعد شاهد ظهور و گسترش بناهاي آرامگاهي در نقاط مختلف هستيم که از دلايل اين گسترش مي توان به مهاجرت امامزادگان و سادات به ايران و شهادت يا فوت آنان در آنجا و همچنين شکل گيري دولتها و حکومتهاي محلي اشاره نمود. همچنين سلسله ها و نهضت هاي شيعي براي زيارت مقابر و آرامگاه هاي اعقاب علي (ع) اهميت زيادي قائل بودند و هميشه تلاش مي کردند که اماکن سنتي و کهن ايران را اسلامي کنند و همين شيوه از طرف ايران به سرزمينهاي غرب اسلامي مخصوصاً مصر عصر فاطمي نيز توسعه يافت. اين پديده در ايران ريشه اي عميق و کهن داشت. بناهاي آرامگاهي اوليه که در ايران باقي مانده اند بيشتر بناهاي غير مذهبي هستند. نمونه اين نوع بناها مقبره سامانيان درحدود سالهاي 279 تا331 ه . ق بقعه عرب اتا در تيم مورخ 366 ه .ق و مقبره برجي گنبد قابوس به سال 379 ه .ق هستند. با آغاز حکومت شيعي مذهب علويان (316-250 ه .ق) در مازندران، بناي آرامگاه بر مزار سادات و امامزادگان نه فقط در منطقه زير نفوذ سياسي و نظامي آنها بلکه در مناطق ديگري نيز چون نجف و کربلا آغاز مي گردد

ولي فعاليت گسترده در زمينه ساخت بقعه برروي مشاهد معتبر و مزار امامزادگان از دوره حکومت آل بويه (447 تا 333ه . ق) به ويژه در زمان پادشاهي عضدالدوله فنا خسرو آغاز مي گردد. در دوره سلجوقيان نيز آرامگاه ها گسترش يافتند ، به طوري که کانون زيارت و اعتقاد عمومي مي گرديدند. دو عامل عمده باعث توسعه و گسترش اين نوع از بناها شدند و در آن دخيل بودند يکي گسترش تصوف و عرفان اسلامي و تلاش صفوف و سازمانهاي تصوف براي بستن خود به يکي از اولياء الله و ديگري محبت و اخلاص نسبت به امامزادگان و امامان و رستگاري شخصي از طريق شفاعت يک نفر قديس، در بعضي از شهرها و آرامگاهها مکاني براي تمرکز روحي و تجمع انسانهايي شد که از نقاط دور دست براي مجاورت با اولياءالله مي آمدند. از نوآوريهاي آرامگاههاي ايران در اين دوره استفاده از پيش طاق مي باشد که به بناي آرامگاه افزوده شد. همچنين در اواخر اين دوره ، استفاده از سردابه در زير بناهاي آرامگاهي رواج يافت. در معماري دوره سلجوقي استفاده از آجر علاوه بر جنبه کاربردي آن، نقش يک عنصر تزئيني را نيز ايفا مي کرده است.

استفاده از آجر در اشکال مختلف و با روشهاي گوناگون اجرا ، در تزئينات مقابر اين دوره به درجه کمال و حد اعلاي خود رسيد. برجهاي خرقان قزوين ، گنبد علويان همدان، گنبد سرخ مراغه و برج مهماندوست از نمونه هاي قابل توجه اين گونه تزئين به شمار مي روند. در اواخر دوره سلجوقي، تزئينات آجري جاي خود را به تزئينات رنگي و گچي داد. از نمونه هاي قابل ذکر آن مي توان به آرامگاه سلطان سنجر در مرو اشاره نمود. ايلخانيان نيز در گسترش مقابر تأثير به سزايي داشتند، به گونه اي که نيمي از بناهاي اين دوره را مقابر تشکيل مي دهند

ويژگي بارز معماري اين دوره، پيروي از الگوهاي متداول عصر سلجوقي و استفاده از دستاوردهاي آن بود در اين دوره نيز تأثير گرايشهاي عرفاني و تصوف و گرايشهاي شيعي در ساخت مقابر و بقاع مذهبي مؤثر بوده است. اکثر مقابر اين دوره داراي محراب هاي گچي بسيار نفيس بوده و از گنبد دو جداره برخوردار بودندکه نمونه برجسته آن در مجموعه بسطام مشاهده مي شود. استفاده از عناصر معماري از قبيل طاقنماهايي با عمق زياد در نماهاي بيروني بناهاي اين دوره به عنوان عامل تزئيني از ويژگي هايي است

در دوره تيموري وحتي صفوي به اوج کمال خود دست مي يابند به طور کلي بناهاي آرامگاهي به دو گروه مذهبي و غير مذهبي تقسيم مي شوند همچنين مي توان آنها را از لحاظ نقشه فرم و ريخت شناسي به زير گروه هاي ديگر تقسيم نمود. بناهاي آرامگاهي از لحاظ نقشه شامل سه گروه ، مقابر با نقشه دايره اي شکل مقابر با نقشه چهار ضلعي و مقابر با نقشه چند ضلعي هستند. و از لحاظ فرم و ريخت شناسي به دو گروه مقابر برجي و مقابر غير برجي تقسيم مي شوند.

مقابر برجي شکل با اشکال متنوع از قبيل، مدور و چند وجهي، داراي ويژگي هاي مشترکي چون گنبد بلند خارجي و تأکيد بر بلندي ارتفاع ساختمان نسبت به عرض آن مي باشند.

گرچه برخي محققين ريشه اين نوع بناها را به خيمه هاي ترکي، معابد صائبه ، برجهاي ديده باني چيني و مقابر برجي شکل پالميرايي نسبت مي دهند، ولي بايد گفت که ريشه پيدايش اين نوع بناها در پرده اي از ابهام قرار دارد

. الگوي اين نوع بناها گنبد قابوس با قدمت سال 397 ه .ق است. بناي قرص و محکمي که قدرت بي چون و چراي خود را بيش از پيش جلوه مي دهد و در واقع به عنوان الگويي براي ساير مقابر برجي شکل بعدي به شمار مي رفت و از لحاظ مقياس و ارتفاع هيچيک از مقابر برجي بعدي با ساختمانهاي مکعبي گنبد در بين آثار معماري ايران از پيشينه طولاني برخوردار بوده و داراي شهرتي هميشگي بوده اند که حداقل از اوايل قرن چهارم ه .ق تا دوران جديد گسترش داشته، و از اهميت ويژه اي در تاريخ تحول معماري ايران در دوره اسلامي برخوردار مي باشند. از قديمي ترين شکل آرامگاهي که به صورت چهارطاقي گنبد دار مي باشد، مي توان به آرامگاه امراي ساماني در بخارا که در خود سال 331 ه .ق ساخته شده است، اشاره کرد ، 37 که به لحاظ اهميت تاريخي، ويژگي هاي معماري و تزئينات آجري منحصر به فرد خود، از ديرباز مورد توجه باستان شناسان، معماران و مورخان قرار گرفته است. برج ميدانک از جمله بناهاي آرامگاهي منفرد مي باشد،

اين برج در کيلومتر 60 جاده کرج به چالوس واقع شده است. مقبره تشکيل شده است از يک بناي هشت ضلعي که در ورودي رو به غرب (جاده) است و ايواني که جلوي در ورودي آن ايجاد شده است بنا از بيرون داراي تزئينات محراب مانندي است که بالاي آن تزئينات گوشواره مانند ايجاد شده است.

داخل آرامگاه نيز تزئينات محراب مانند وجود دارد که در بالاي و نزديک سقف به وسيله کاربندي هشت ضلعي تبديل به شانزده ضلعي و در نهايت تبديل به دايره شده و گنبد پياده شده است

اين برج بيشتر شبيه بناهاي مغولي است و قدمتي در حدود قرن 7 ه .ق دارد. برج ميدانک از جمله بناهاي آرامگاهي مي باشد که بدون تاريخي بوده و درباره شخصيت با شخصيت هاي مدفون در اين آرامگاه اطلاع دقيقي در دست نيست.

غروي (به نقل از ديگران) اين مقبره را مربوط به قرن هفت هجري ، دوره سلجوقي مي داند ، برخي ديگر اين مقبره را مربوط به دوره مغول مي دانند. به نظر مي رسد برج ميدانک با توجه به شيوه و سبک معماري به کار رفته در آن مربوط به دوره قبل از مغول باشد. تزئينات اين بنا اندک بوده که شامل فرورفتگيهاي باقوس جناغي بر روي بدنه هر ضلع و همچنين در قسمت بالاي آن بخش زير گنبد نواري از تزئينات محراب مانند مي باشد. در قسمت دروني بنا تزئينات منحصر به کاربنديهاي مختصري است که در بخش انتقالي هششت ضلعي به دايره است، مي شود. به نظر مي رسد در ساخت برج ميدانک بيشتر از مصالح منطقه استفاده شده است. از تزئينات بکار رفته در مقبره مي توان به نشانه هاي از معماري دوره سلجوقي پي برد. در دوره مغول تغييراتي در شيوه و سبک معماري با توجه به دوره قبل داده مي شود که مهمترين آنها در عظمت و رفعت بناها و همچنين در تزئينات (گچبري ) که بيشتر دروني بوده اتفاق مي افتد. با همه حال به نظر مي رسد بناي برج ميدانک مربوط به دوره انتقالي اواخر سلجوقي اوايل مغول باشد. اميد است در آينده با حفاري و بررسيهاي دقيقتر قدمت بنا و کارکرد آن روشن شود.



منبع : تبیان
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
باغ گنبد سبز قم؛ مقابر باغ گنبد سبز


در انتهای خیابان چهار مردان قم، جنب گلزار شهدا و در بخش شرقی شهر، درون باغی کوچک موسوم به باغ گنبد سبز، سه اثر تاریخی از قرن هشتم هجری به جای مانده است. این منطقه در محلی که به دروازه کاشان مشهور است و گنبدهای آن نیز به گنبدهای دروازه کاشان معروف می باشند قرار دارد. با توجه به کتیبه های تاریخی موجود، دو گنبد از این مجموعه محل دفن خاندان فرمانروایان مستقل قم در قرن هشتم هجری قمری است. کتیبه گنبد سوم از بین رفته است و تاریخ و صاحب آن معلوم نیست اما با توجه به مدارک مختلف، این گنبد نیز از نظر تاریخی به همان دوره مربوط می شود.

مردم قم، این سه بنا را به صورت مجموعه مدفن سعد، سعید و مسعود از بزرگان عرب های اشعری و احیاکنندگان قم در دوره اسلامی می دانند. بر اساس کتیبه تاریخی موجود، این سه گنبد، مدفن خواجه اصیل الدین، خواجه علی صفی و شخص گمنام دیگری است.

منابع:
istta (dot) ir

.
.

.
.




[h=1]گنبد قابوس؛ مادر برج ـ مقبره‌هاي ايران[/h]

.
.
 
آخرین ویرایش:
بالا