حرف های عاشقانه

حنانه9

عضو جدید
[h=6]زود باور بودم
من می دانم
نباید به حرف هایش دل خوش می کردم
نباید به نگاهش عادت می کردم
آخر...
... دلچسب بود حضور کوچکش در تنهایی بزرگم
عالی بود شعارهای کودکانه اش مثل فیلم های رمانتیک عاری از تلخی واقعیت
نباید به صدایش سازم را کوک می کردم
نباید به دلش قلبم را هدیه می دادم
آخر...
نو بود دستان خشکش در دستان آزادم
عجیب بود مردمک های چشمش مثل نوای گریه نوزادی پاک
زود باور بودم
من می دانم ...
[/h]


 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
این آخرین بارم بود!
دیگر احساسم را برای کسی عریان نمیکنم...
صداقت , یعنی حماقت...
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
چقدر سخته...!!!
کنارش باشی...
دستاش باشه...
نفس هاش باشه...
آغوشش باشه...
لباش...
تو هم باشی, روحت , جسمت, عشقت...
ولی!!!
ولی بدونی روحش تو آغوش دیگریه ودیگه هیچ عشقی نیست...
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
باید فراموشت کنم، چندیست تمرین میکنم، من میتوانم میشود، آرام تلقین میکنم.
کم کم ز یادم میبری، کم کم ز یادم میروی، این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخیش صد بار تمرین میکنم
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
هــر گـآهـ اَز شـدتـــ تــنـهـآییــ ، بـــهـ ســرمــ هــوس اعتـمـآدیــ دوبـآرهــ میـ زنــد ،
خـنـجـر خـیـانـتـی رآ در پشتــمـ فـرو رفـتـهـ ، در میــ آورمــ ،
می بـوسـمــشــ صـیقــلـی عاشــقآنـهــ ، اَنـدکـی نـمــکــ بهـ رویشـ ، نوازشـشــ کـردهــ
دوبـآرهــ بــر ســر جایــشـ می گـذارمــ اَز قـولــ مـنـ بـــهـ آنــ لـعـنــتـیــ بــگـویـیـد
"خـیـالـشـ تــخـتــ " مـنــ دیـوآنــهــ هـَنـوز به خـنـجـَـرشــ هــَمــ وفـآ دآرمــ !
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]شـبــهـــا زیــــر دوش آب ســــــــرد
رهــــا میکـــنـم بـغـــــض زخـــمـهــایــم را
در حالی که هــــمــــه میگویند:
خــوش به حـــالــَــش ...
چه زود فــــــرامــــــوش کـــرد ![/FONT]
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار



هميشه باید کسی باشد تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد

باید کسی باشدکه وقتی صدایت لرزید بفهمد که اگر سکوت کردی، بفهمد …

کسی باشد که اگر بهانه گير شدی بفهمد

کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن

بفهمد به توجهش احتياج داری

بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگيری

بفهمد که دلت برای چيزهای کوچکش تنگ شده است

بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران برایِ بوسيدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است

هميشه باید کسی باشد هميشه…!
 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی برای کسی عوض می شوی ...

لحن همه چیز تغییر می کند

حتی سلام و خداحافظ ها !!!

برای رفتن و نبودنشان هزار دلیل در تو می یابند

و یک دلیل برای برای خود

دوخت و دوز ها این وقت ها حرف ندارد

همه خیاط می شوند !!!

می برند ، می دوزند ، بر تنت می کنند ...

همان ها که تا دیروز در تکه پارچه ای با تو سهیم بودند

حالا قواره قواره با تو فرق دارند ...

و تمام توجیحات کتاب ها کمکشان می کند

کــــــــــــــه

گودال بین تو و خودشان را عمیق تر و عمیق تر حفر کنند ...

راستی یادت باشد

این وقت ها حرف نزنی

وگــــــــرنـــــه

متهمی به نفهمی و خیلی چیزهای دیگر ....!

سکوت کنی بهتر است

تا دفاعشان از خود را تیر بسازند پرتاب کنند طرف

تـــــــــــــــــــو

می دانی سبب کیست؟؟

خــــــود تـــــو

که اندازه ات را بخاطر آنهایی که نمی خواهند تو را ببینند

کــــــوچـــــک می کنی ....
 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمــــان باشــــد

وقتـــــی کـــســـی را به خـــودمـــان

وابــســـتـــه کـــردیـــمـــــ ،

در بــرابـــرش مســـــئولیــــمـــــ ...

در بـــرابــر اشــکـــــ هایـــش ،

شـــکــســتــن غــــرورش ،

لــــحــظــه هـــای شــکــســتــنــش در تنـــــهـــایی

و لـــحـــظـــه هـــای بـــی قـراریـــش ... .

و اگــــر

یـــادمـــان بـــــرود ،

در جـــایی دیـــگـــر ســــرنـــوشـــت

یـــادمــان خــواهــد آورد ،

و ایــن بار مــــا خــــود

فــــــــــــرامـــــــــــوش

خـــــواهـــیـــمــــــــــ شــــد.

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایی من

راستش نه اینکه دردناک باشد ، نـــه ...

آنطورها هم نیست

فقط گاهی تیشه بر ریشه نبدن هایت می زند

تا نیست شوی

و من باورم شود که

نــــیــــســــتی !!!

راستش هیچوقت نبودی

همیشه با خودم رویا می بافتم ...

 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
بس کن ساعت ، دیگر خسته شده ام …
آره من کم آورده ام …خودم میدانم که نیست …
اینقدر با صدایت ، نبودنش را به رخم نکش !
هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن …
به هر حال دارم فراموش می کنم فراموش شدنم را …
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است !
اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند ، فراموشت مى کنند…
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميگويند در برابر غم ها
خودت را بزن به كوچه علي چپ
تو كه غريبه نيستي
ديگر نمي توانم خودم را
به آن راهي بزنم كه نميدانم كجاست؟
دلم همان راهي را مي خواهد
كه تو در امتدادش ايستاده باشي...
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه زیبا نقش بازی می کنیم…
و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم؛
حتی خدا هم
از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
من که تسبیح نبودم تومرا چرخاندی
مشت بر مهره ی تنهایی من پیچاندی
مهردستان تو دنبال دعایی می گشت
بارها دور زدی ذهن مراگرداندی
ذکرها گفتی وبرگفته ی خود خندیدی
ازهمین نغمه تاریک مراترساندی
برلبت نام خدابود خداشاهدماست
برلبت نام خدابود ومرا رقصاندی
دست ویرانگرتو عادت چرخیدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ی ایمان خواندی
قلب صدپاره من مهره ی صد دانه نبود
تو ولی گشتی واین گمشده را لرزاندی
جمع کن رشته ی ایمان دلم پاره شده ست
من که تسبیح نبودم توچرا چرخاندی؟
 
آخرین ویرایش:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
دل آدم گاهی چه گرم می شود .... به یک " هستـــــــــــــــــــــم "
؛ به یک " نتــــــــــــــــــــــــرس " ، به یک " نـــــــــــــــــــــــوازش " !
به یک "آغـــــــــــــــــــــــوش'' ... !

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم برایت تنگ نشده … اصلا
دوست ندارم ببینمت … هیچ وقت
خاطراتمان تکرار نمی شود دیگر … هرگز
اما با تمام وجود دوستت دارم … همیشه
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزهای خوب ِ باهم بودنمان
گذشت
روزهای خاطره
و یک چند خاطره تلخ و شیرین
سر رسید
و تنها یادگار
یک خاطره
روزهای شیرین عاشقی
گذشت
و امروز
من تنهای تنهایم
گذشت
و اینک دلم هوای تو را کرده است
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت اتش زدم ، کشتم
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت
بهارم رفت
عشقم مرد
یادم رفت . . .
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی می روی
تمام چیزهای عادی
یادگاری می شوند
حساس می شوند
ترک بر می دارند

بر مبل نمی شود نشست
که تو آنجا نشسته بوده ای
هوا را نمی شود نفس کشید
که عطر تو آنجا بوده است

وقتی نیستی
همه چیز
تو را یادآوری می کند
تو را و نبودنت را...
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
قول داده ام...
گاهـــــــی
هر از گاهـــــی
فانـــــوس یادت را
میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه، روشن کنم
خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛
هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم
اما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
از کجا بنویسم
که باز دلت نگیرد و از پیشم نروی
از تلخی های دلکم
پیش دوست و غریبه نگویم
بی هیچ سخنی از دلتنگی ها
لبخندی بر لب آورم که خود نیز ندانم این لبخند از غم های دفن شده در صندوقچه دلم است یا ازبی کسی هایم
لیوانی پر از آب بر می دارم و به جای نوشیدنش بر روی خودم می ریزم شاید از این حال رخوت بیرون آیم...
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
قول داده ام...
گاهـــــــی
هر از گاهـــــی
فانـــــوس یادت را
میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه، روشن کنم
خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛
هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم
اما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد
 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـــــرای کـــسی کــه رفــــتـنـی اســـت ..،

راه بــــاز کــــنـید...

ایــــستادن و مــنـتظر مـانـدن ابـــلـهانه تـرین کـار ِ دل اســت ..!!!





 
  • Like
واکنش ها: mpb
بالا