رد پای احساس ...

[ghazal1991]

بـزرگ که میشــــوی....

غُصـه هایت زودتـر از خـودت،قـَد می کِشــند،

دَرد هـایت نــیز!

غــافل از آنکه لبخــندهـایت را،

در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــُذاشتــی...

 

[DOZI]

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...

غـــــریبه !

این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم

در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم

 

[anise b]

با توام
ای لنگر تسکین !
ای تکانهای دل !
ای آرامش ساحل !
با توام
ای نور !
ای منشور !
ای تمام طیفهای آفتابی !
ای کبود ارغوانی !
ای بنفشابی !
با توام
ای شور !
ای دلشوره ی شیرین !
با توام
ای شادی غمگین !
با توام
ای غم !
غم مبهم !
ای نمی دانم !
هر چه هستی باش !
اما ای کاش...
نه ، جز اینم آرزویی نیست :
هر چه هستی باش !
اما باش !

 

[ghazal1991]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

گذشت آن زمانی که فاصله معنی نداشت ،​

[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

آن زمانی که احساس اهمیت داشت ...​

[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

در این زمانه حتی یک قدم هم فاصله بگیری ...​

[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

جایت را با دیگری پُر میکنند، احساس ... سیری چند!؟؟
​

[/FONT]​

 

[DOZI]

کاش نامت را با خط بریل مینوشتند

صدا کردنت کافی نیست ، شکوه اسم تو را باید لمس کرد !​

 

[mani24]

تو نیستی و من به دنبالت می گردم ...

آنقدر به دنبالت گشته ام که فراموش کرده ام ...

آیا روزی با من بوده ای ...
یا همه این ها خیالی بیش نبوده است ...!

 

[mani24]

انروزها تو...

و بوسه های داغ...!!!

اینروزها من...
.

و داغ بوسه ها...!!!

 

[mani24]

هنـوز دروغ هایتــ را در گنجه دارم گاهی باورشان میکنم و بـاز عاشقتـــ می شوم ...

 

[mani24]

من از تو ..راه برگشتی ندارم ...

نـَــــــــــــــــــــــ ــه !!!


اِنــــــگـار ... تــــــــــو مَــــــــرد ِ رَفتَــــــــن هَــــــم نیســــــــــــــتی ...


اینبـــار جـــایمــان عَــــــــوَض !


تــــــــــو بمــــــــــان ؛


مَـــــــن مَـــــــــــردانــه می رَوَمــــ ...


مَـــــــــــــــــــــــ ـــردانــــهــ ..​

 

[سمانه آسمونی]

به این بی قوارگی
به این پریشانی
هیچ کس تا حالا
سیاره ای ندیده است
که ما...
گورستان ها از باغ ها بزرگ ترند
آه!
این چه دنیای ست
برای ما تدارک دیده اند؟!
لوله ی تانک
از کره ی زمین بیرون زده است.

رسول یونان

 

[apadana13]

بگذار همه تا ابد بگویند که نمی آیی؛

​

مهم نیست...



تقویم قلب من برای انتظار آمدنت

ابد ندارد


تا بی نهایت ورق میزنم روزهای

بی تو بودن را...

و اطمینان تنها حسی ست که دارم...
​

​

 

[DOZI]

نگاهت را به کسی دوز

که قلبش برای تو بتپه

چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن

که زندگی را درک کرده باشه

سرت را روی شانه های کسی بگذار

که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه

آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن

که بی ریاترین باشه

لبخندت را نثار کسی کن

که دل به زمین نداده باشه

رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن

که زیبایی را احساس کرده باشه

چشم به راه کسی باش

که تو را انتظار کشیده باشه

اما عاشق کسی باش

که تک تک سلولهای بدنش

تقدس عشق را درک کند

 

[DOZI]

خيلي سخته كه دلي روبا نگات دزديده باشي

وسط راه اما ازعشق،يه كمي ترسيده باشي

خيلي سخته كه بدونه واسه چيزي نگراني
ازخودت مي پرسي يعني،ميشه اون بره زماني؟

خيلي سخته توي پاييزباغريبي آشنا شي اما

وقتي كه بهار شد يه جوري ازش جداشي

خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه
بعد به اون بگي كه چشمات نمي خواد اونو ببينه

خيلي سخته كه ببيني كسي عاشقيش دروغه

چقدر از گريه اون شب،چشم تو سرش شلوغه

خيلي سخته واسه اون بشكنه يه روز غرورت
اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت

 

[DOZI]

همواره احساس را در باغ زندگی رها کرده ام تا آنچه را که میخواهد بچیند ...

و عجب که همواره دست بر روی میوه های ممنوعه گذاشته است ...

زیبا ، عجیب و حیرت آور است دوست داشتن کسی که نباید دوست بداری ! ! !

و یک علامت ممنوع و مضحک ...

اما هرگز از چیدن میوه ی ممنوعه نترسیده ام ... ،

از شکست نترسیده ام ،

از صدای تمسخر آدمکها نهراسیده ام

و از شکستن قوانین پوچ زیستن

 

[mahsa jo0on]

جایی وجود داره به نام “ســــــــــــیم آخر”
من دقیقا همون جام! بزنم بهش یا نه … !؟ ...

 

[DOZI]

توی دلم عقده شده سوال بی جواب من

قول بده که تنها شدی یه شب بیای تو خواب من

 

[mani24]

تازه فهمیدم :

عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد

از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش

نمی توانم خوب درش بیاورم

نمی توانم تحملش کنم

تازه فهمیدم

برای زنده ماندن لازم نیست

نگاهت ، نفست ، دلت

به کسی بند باشد

تازه فهمیدم

تقدیر بازی دست ها خالیست

تقدیر بازی اسم ها تنهاییست

تازه فهمیدم به این زندگی عادت کردم

به اینکه بهانه نباشم برای کسی

اینکه بهانه نباشد برایم کسی

اینکه می شود

تنهایی قدم زد

تنهایی آواز خواند

تنهایی رقصید

اینکه "من" هم برای خودش کسی ست

حالا بدون "تو" تازه فهمیدم...

و حالا ...

یاد گرفتم که از هیچ لبخندی

خیال دوس داشتن به سرم نــــزنـــد....

 

[DOZI]

جای تامل نیست
قاصدکها آمده اند
و تو در سرود خلسه و خاکستر
ناپیدا شده ای
و من به معراج نیلوفرانه تو می اندیشم
و به انتظار شب بوها
که در بهاری زرد
به شکوفه نشست

 

[mahsa jo0on]

خدایا خسته ام!
از غریبــه بــودن بیــن ِ این آدمـ ها

از بـے کسـے

از ایـــ ن کـه از جنـس ِ آدمـ های اطرافـَـ م نیستــم

از اینکه همه تا میفهمــن از خودشــون نیستــم رفتارشــون باهامـ

عوض میشـه

خدایــا!

تو بـا مــن باش..

حالـَـــ م گـــرفته از ایــــ ن شهـــر ِ لعنتـــــے

کــ ِ آدمــآش هم مث ِ هـــــواش ناپایــدارن !!
​

 

[mahsa jo0on]

گــــــــــــــــاهی دلم میخواهد ؛
خرمایی بخورم ....
فاتحه ای بخوانم برای روحم !

شادی اش ارزانی کسی که :
بودن و رفتنم برایــــــــــــــــــــش فرقی ندارد ... !!!

 

[mahsa jo0on]

ملــودرام مسخــره ای بــود

زنــدگــی!


ایــن را تمــام منتقــدان

ابــراز کــرده انــد!



داستــان تکــراری،

سکــانــس هــای اشتبــاه،

و پــایــان آبکــی!


ای خــدا!

از خــودت دفــاع نمــی کنــی؟!

 

[mahsa jo0on]

سلامتی اونایی که خیلی وقته بریدن.

دیگه نه ناز میکشن.
نه انتظار میکشن.
نه آه میکشن.
نه درد میکشن.
نه فریاد میکشن.



فقط دست میکشن و میرن!

 

[mahsa jo0on]

زیر پتو

پارا جمع می کنم توی دلم

یک ورق دلتنگی زیر سرم

یک نفس تنهایی هم قفسم

بخار می شود شب طولانی

راستی در علوم چه خوانده بودیم؟

چه بود بعد تبخیر؟

میعان؟

شاید میعان است

این صبح تنهایی!

 

[mahsa jo0on]

دلم زیادی روشن بود . . .

سوخت

 

[mahsa jo0on]

هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد ! این تخت خواب “آغوش” کم دارد

 

[mahsa jo0on]

ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت

گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !

هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم ،

كـــه " دریـــده " شـــده ایــــم . . . !!!

 

[mahsa jo0on]

آدما گاهی لازمه چند وقت کرکره شونو بکشن پایین، یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن:
کسی نمرده؛ فقط دلم گرفته

 

[mahsa jo0on]

خاطرات خیلی عجیبند

گاهی اوقات می خندیم

به روزهای که گریه می کردیم

گاهی گریه می کنیم

به یاد روزهایی که می خندیدیم......!

​

 

[سمانه آسمونی]

[h=6]در شعرهایِ من
ممكن است ماه
راه شود
و كوه
دريا
اما درد
كماكان
همان است كه بود...

-----------
علیرضا روشن
[/h]

 

[سمانه آسمونی]

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاریعصر جدول های خالی ، پارکهای این حوالیپرسه های بی خیالی ، نیمکت های خماریقیصر امین پور