گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای عزیز گاهی مراقب باش تا کسی را ازار ندهم
خدای عزیز کمک کن تا انهایی را که دوستم دارند را محبت کنم
میدانم که همه چیز به خواست تو درست خواهد شد و میدانم روزی که فرابرسد باید کار را درست انجام دهم
خدای عزیز ارزویم را میدانی و میدانم با مهربانی خود ارزویم را براورده میکنی
 

DOZI

اخراجی موقت
اگه تو خدا را فراموش کردی

این رو بدون اون هرگز تو رو فرا موش نمی کنه

چون دوست داره
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خدای خوبم
ای خدا جون
خدایا فقط تو باید بخواهی که درست بشه
خدایا تو نخواهی فایده نداره
خدایا بخواه ه ه ه بهترین ها رو برا همه
ای خدا جون خودت کمکمون کن (آمین)
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای عزیزم من تنهاترین را تنها نگذار که جز تو پناهی ندارم
خدای عزیزم من عاشقترینم اما هنوز نمیدونم کجای عشق هستم تنها میدانم تازه اول راهم
خدای عزیزم کمی مرا از غمی که به تازگی در وجودم رخنه کرده دور کن
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الهی ، همچو بید می لرزم مبادا كه به هیچ نیرزم ...

الهی ، به حرمت آن نام كه تو دانی و به حرمت آن صفت كه تو چنانی كه ما رااز
وسوسه و از هوای نفسانی و از غرور نادانی نگاه دار كه می توانی


الهی ، ندانستم ، چون دانستم نتوانستم .

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پروردگارا :

به من آرامش ده

تا بپذيرم آنچه را که نميتوانم تغيير دهم

دليري ده

تا تغيير دهم آنچه را که ميتوانم تغيير دهم

بينش ده

تا تفاوت اين دو را بدانم

مرا فهم ده

تا متوقع نباشم دنيا ومردم آن

مطابق ميل من رفتار کنند.

(جبران خليل جبران)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مهربانا

سایبانی از جنس اشک و نیاز می خواهم تا سجاده ی دلم را در آن
بگسترانم و با دستان خسته قنوتم از تو بخواهم که بر وجود سردم نور نگاهت
را بتابانی و گل های زیبای عشق و ایمان را بار دگر در من تازه گردانی


__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش در ظلمت شب

در همان لحظه که مهتاب به خود می پیچد

و همانجا که سکوت

شکل حادثه از درد به خود می گیرد

کاش یک لحظه فقط چهره ی تار اتاق

روشن از نور وجود تو شود

و تو انباشته از بودن ها

در کنارم باشی

ودلم با تو در آن تنهایی

یکدم از شوق نگیرد آرام
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بار خدایــــــا!
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم
نه من آنم که برنجم! نه تو آنی که برانی!
 

DOZI

اخراجی موقت
.. چرا نگران فردا باشم؟


آنکس که همه عمر از من مراقبت کرده است، آیا فردا مراقب من نخواهد بود؟

«او» یگانه ی تغییر ناپذیر است.

«او» دیروز همانند امروز و صدها قرن آینده خواهد بود.

خداوند اینجاست تا مرا راهنمایی کند، پیش برد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه می نویسم برای خدا
نمی رسد نمی دانم چرا ؟؟
خــــــــــــدایا !!
گفتند که تو نامه نا گشوده خوانی !!
گفتند که درد هر درمانده می دانی !!
... ... .... پس چرا نا مه ام نمی خوانی ؟؟
مگر جوابش را نمی دانی ؟؟!!!!
خــــــــــــدایا !!
می دانی با نخواندن نامه ام ، مرا از خود می رانی ؟؟!!!!

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدايا!
من دلم قرصه!

كسي غير از تو با من نيست

خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست

كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته

يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته

فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم

كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم

خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن

شنيدم گرمه آغوشت

اگه ميشه منم جا كن...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندآ
قرارم باش
یارم باشــــ
جهان تاریکـــےمحض است
میترسم ، کنارمـ باش ♥
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا رابطه ایی مستقیم است
بین نماز من
و سر تکان دادنت
از روی افسوس!!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا يه وقت كسي نياد بدزده قلب سادشو

كسي نياد تو زندگيش بشينه زير سايشو بهش بگه

دوسش داره

خيلي بده زمونمون خدا سپردمش بهت
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا میخواستم بگویم
خراب کن مرا
از نو بساز


دیدم در خراب کردن
خود استادم و
در ساختن تو استاد!
پس بسم الله!
که مبادا
از من عقب بیافتی!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای من!

تو تکراری ترین حضور روزگار منی

و من عجیب، به آغوش تو

از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام...
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنقدر که برای لنگ جورابی! چانه زدیم
برای خلاصی از جهنم زده بودیم...
امان را گرفته بودیم تا حالا
خلصنا من النار یارب!!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خدایا!

تو که برایِ آمدنِ باران ،ابر را
و برایِ زندگیم ،آسمان را
و برایِ بیهوده نبودنِ آسمان،زمین را
و برایِ شادمانیِ زمین، پرندگان را
و برایِ آرامشِ پرندگان، درخت را
و برایِ زیباییِ درخت سایه را آفریدی.

چه قدر دوستت داشته باشم که کم نباشم؟

 

helya.azad

عضو جدید
پروردگار مهربان من!
از دوزخ اين بهشت رهايي ام بخش!
در اينجا هر درختي مرا قامت دشنامي است و هر زمزمه اي بانگ عزايي!
و هر چشم اندازي سكوت گنگ و بي حاصلي رنج زاي گسترده اي!
در هراس دم مي زنم!
در بي قراري زندگي مي كنم و بهشت تو براي من بيهودگي رنگين است!
اين حوران زيبا و غلمان رعنا همچون مائده هاي ديگر براي پاسخ نيازي در من اند،اما خود من بي پاسخ مانده ام!
هيچ كس، هيچ چيز در اينجا به خود هيچ نيست!
«بودن من» بي مخاطب مانده است!
من در اين بهشت همچون تو در ميان انبوه آفريده هاي رنگارنگت تنهايم!
تو قلب بيگانه را مي شناسي كه خود در سرزمين وجود بيگانه بوده اي!
كسي را برايم بيافرين تا در او بيارامم!
دردو «درد بي كسي»بود!
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]روزها به سرعت

[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono][/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono][/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]
از پی هم می آیند و می روند...

[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono][FONT=courier new, courier, mono][FONT=courier new, courier, mono][/FONT][FONT=courier new, courier, mono]منم و صفحه های سفید هراس آور تقویم،[/FONT]
[/FONT][/FONT]​



[FONT=courier new, courier, mono]خدایا می شود کمی گذر این ثانیه ها را

[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]
کندتر کنــی؟؟؟

[/FONT]​
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]خدایا من از تو معجزه می خواهم

[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]
معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت...
[FONT=courier new, courier, mono]
تو خود بهتر می دانی

[FONT=courier new, courier, mono]
معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند؛
[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono][/FONT][FONT=courier new, courier, mono]

ناامید نیستــم فقط دلتنگم...
[/FONT][/FONT][/FONT]​
 

DOZI

اخراجی موقت
گـفـتم: خــدایا از همــه دلگیرم
...................................گفـت: حتی از من ؟
گـفـتم: خدایا دلم را ربودند
...................................گفـت: پیش از من ؟
گـفـتم: خدایا چقـدر دوری
...................................گفـت: تــو یا من ؟
گـفـتم: خدایا تنهاترینـم
...................................گفـت: پـس من ؟
گـفـتم: خدایا کمک خواستـم
...................................گفـت: از غیـر من ؟
گـفـتم: خدایا دوستت دارم
...................................گفـت: بیش از من
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]خدایا[/FONT]

[FONT=&quot]عید است و دلم خانه ویرانه، بیا / این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا[/FONT]

[FONT=&quot]یک ماه تمام مهیمانت بودیم / یک روز بهمهمانی این خانه بیا[/FONT]
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
مگه منم بنده ی تو نیستم؟ مگه تو منو نیافریدی؟ پس چرا تنهام گذاشتی؟ چرا تو هم منو تو این جهنم ول کردی؟ کسی نیست که به درد دل من بیچاره گوش کنه. کسی نیست که بپرسه مشکلت کجاست. خسته ام از این همه ادعای رفاقت.
خسته ام از این همه دروغ. خسته ام . خسته ام از این که بازم تنها بمونم.

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای عزیز به من فهم بده تا درک کنم ان چیزهایی که به من نمیدهی در حالی که سخت اسرار به داشتنشان را درام و چیزی میدهی که هرگز نمیخواستمش
به من صبر بده تا در برابر حکمت تو صبوری کنم
 

samiyaran

عضو جدید
این روزها دغدغه ام چرایی آمدنم نیست....
مثل آن بیت معروف که می گفتم:از کجا آمده ام ..آمدنم بهر چه بود؟!...
این روزها فکرم این است که عاقبتم چه می شود...ذره ای هویدا کن ای جانِ جانان من...:redface:
 

DOZI

اخراجی موقت
خدايا فقط تو را مي خواهم.....

باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم


مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...

اون نمي دونه که با دل من چه کرده...

نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده


هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام


روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...

آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي

بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي

واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد

برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگيه
عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد...

.خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..


چگونه بگويم بدون او مي ميرم....

او رفته و در باورم نيست نبودنش...
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست

و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد


مرا به بازي گرفت يا شايد....

نمي دانم.....دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است


بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟


بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه

 

DOZI

اخراجی موقت
خدایا توبه می کنم

از اینکه حسد کردم

از اینکه زیبائی قلم را برخ دیگران کشیدم

از اینکه مرگ را فراموش کردم

از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند

از اینکه ایمانم به بنده ات ، بیشتر از ایمان به تو بود

از اینکه حق والدینم را ادا نکردم

از اینکه در جای که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم

از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم

از اینکه تعهد هائی که با خدای خویش بستم ، بشکستم

از اینکه ایثار نکردم

از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم

از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم

از اینکه درسختی ها به جای تو به بنده ات رو آوردم

از اینکه از سر کینه برای کسی ، دعا یانفرین کردم

از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم

از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم

از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را

از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم

از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم

از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم

خدا توبه میکنم ولی باز هم می دانم که توبه را می شکنم
 
بالا