برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا اینگونه نگاه نکن
دل من پر از
سکوت است
سکوتی که اگر نمایان شود
عالمی را به آتش می کشد
در پس پوسته ی
حرفهای من سکوتی پر معنا نهفته است
صدها جلد کتاب
یک دقیقه آن است
و در تاکستان ابدیت یک شاخه انگور دارد
شرابی
که از آن افشرده ام دنیاییی را مست میکند
ودیگری را می کشد
مرا رها مکن
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
کنج قفس نشستم و در خلوت سکوت
غمگین گریستم!
این درد میکشدم که ندانم در این قفس
پابند کیستم؟
خامش ز چیستم؟
برف خیال تو در دست های دوستی من بیش از دمی نماند.
دکتر شریعتی
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز

چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان

برای کسی که در دوری ما

شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .

 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای بانوی شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!
:cry:
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم؟
مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم
یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟
به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟
یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟
کاشکی بدونم چقـَدَرباید مکافات بکشم
یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟
چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه
یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه؟
هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه
یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟
یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم
یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت؟
دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت
یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت؟
درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت
یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟
تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه؟
یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟
میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه
یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟
یه چیزی بشکنه فقط ، اونم طلسم ما باشه
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
گریـــه کـــن جـــداییـــها مـا رو رهــــا نمیــکـنــن
آدمــــا انــــگار بــرای مــا دعــــا نـمــی کــنـــــن
گریــــه کـن حـالا حـالا بایـد از هم جـــدا باشیــــم
بشــینیـــــم منتـــظــر معـجـــزه ی خــدا بـاشـیــــم
گریـــه کــن منــم دارم مثـــل تــو گریــه میــکنــم
بــه خــــدای آسمـــونــامــــون گلایـــه مــی کنـــم
گریــــه کـن واســه شــبایی که بـــدونٍ هم بودیـــم
تـنـــهایـی بــــرای ســـنگینــی غصه کـــم بودیـــم
گریــه کن سبک میشـی روزای خوب یــادت میـاد
گــرچـه تــو تقــویمامـون نیستـن اون روزا زیـــاد
گریــه کــن برای قولـی کــه بــهــش عمــل نـــشد
واســه مشــکلاتـی که ، بودش و هسـت و حل نشد
گریـــه کـن بـرای رویـایی که قسمـــت نـمی شـــه
یه شبــــم ســـَر خدا واســــه ما خلــــوت نــمی شه
گریه کن بـرای خوابـــــا که فقط یه خواب بـــودن
واســــه آرزوهامون کــــه همشون حبـــــاب بودن
گریــه کن واسه خوشی هایـــــی که نازل نمی شن
واســه اون دیـوونــــه ها که دیگه عاقل نـــمی شن
گریه کن چون اون روزامون دیگه تکرار نمی شه
دلامــون به سادگــی حـاضر بــه اقــرار نــمی شه
گریــه کن بـــذار تمــــام عقــده هات شســته بشــه
حــق داره آدم یه وقـــــتا از خودش خستـــه بشـــه
گریـــه کن واسه همه واســه خودت ، بــــرای من
توی بـــارونـــــی تـــرین ثـانیــــه حرفاتــو بـــزن
گریه کن تا آینه شـــه بــاز اون چشــــای روشنـت
واســـه مونـــدن لازمه ، فــــدای گریــــه کردنــت
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدا كن مرا...
صداي تو خوبست!صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي استكه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويددر ابعاد اين عصر خاموشمن از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم!بيا تا برايت بگويم كه تنهايي من چه اندازه است.. و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي‌كرد
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز

پیوست ها

  • 13307707321.jpg
    13307707321.jpg
    10.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند ومرا در دوردست خودم تنها گذاردندو من امروز به پایان خودم نزدیکم... پروردگارا به من بیاموز در این فر صت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم احساس کرده اي که شايد من هستم
و چه خودخواهانه
تنهايي عاشقي ميکني و من چه مظلومانه عشق را سکوت ميکنم
به سادگي يک رهگذرعشق مي ورزي
سخن شيرين ميگويي ولي فردا راهت را گم ميکني
و هر روز پنجره را باز ميکنم به آسمان مينگرم
گاهي خورشيد را ميبينم و شايد توراحتي نميدانم
خانه ات کجاست
به روي همه در باز ميکني
و با نگاهي و لبخندي دررا ميبنديت
و آمدي عاشق باشي ولي رفتن را خود بمن آموختي
تو آمدي به ديدارم که تا هروقت دلت خواست مرا ببيند
ولي دلت دروغ ميگفت چشمهايم صبور شده اند
وقتي که باور کردند چشمهايت باور کردني نيست
در فصل بهار سال نو در خانه تکانيه دلت عشق کهنه شعرهايم را دور بريز
ديوار فاصله ها بسيار بلند است و من هرروز صدايت ميکنم
در شلوغي ايستگاه دلت صدايم را نميشنوي
دلم اول آشنايي غربت را فهميدو به روياها رفت
و اين حادثه نهان شد
بيصدا شدو غريبانه فراموش شد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندان خیال تو دلم پوسید یه فکری کن...........

گلستان امید من همه خشکید یه فکر کن....

برای من یه فکری کن....

جدا ماندن جدا گشتن برای تو چقدر آسانه یه فکری کن....

ولی من بی تو میمیرم......

ولی با من چرا ای آشنا تر از همه با من........

منم بیمار عشق تو پرستارم یه فکری کن.....

غریب و بی کس و تنها تو رو دارم یه فکری کن....

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اين دل گويه هاي غمينم را نثار چشمان تو ميكنم ، به تو اي شكسته پهلو گرفته از

هزار خاطره طوفاني! كه هنوز هم مسافر لحظه هاي ناب مني!

امشب به ياد تو ، در پرچين خاطراتمان نشسته ام

و آسمان قلبم را به لطافت باران يادت

ميهمان كرده ام !

امشب به ياد تو! بغض سكوت را ، در گلوي زنگار گرفته ام ، شكسته ام !

امشب به ياد تو ، با مداد قرمز آرزوهايم

طرحِ لبخند را بر لبان خشكيده ام ، كشيده ام !

امشب به ياد تو ،

در برهوت تنهائي ام نشسته ام

و چشمان منتظرم را به ميهماني باران نگاهت برده ام…

امشب به ياد تو،

تا صبح دم ، بر جاده بي قراريِ انتظار ايستاده ام

شايد كه بيائي ، شايد تو را ببينم!

…………..

ديشب به ياد تو ! زير باران نياز

تا سپيده دم ، گريستم و گريستم …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


چیزی ندارم که به تو تقدیم کنم

نه سکه ای

که مرا به خیابان شما برساند

نه پیراهنی

که اندازه دیوانگی ام باشد

اما می توانم

ابرها را یکی در میان بشمارم!

تا دلم کمتر برایت تنگ شود.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موج

تو در چشم من همچو موجی

خروشنده و سرکش و ناشکیبا

که هر لحظه ات می کشاند به سویی

نـسیـــم هزار آرزوی فریــبـا


تو موجی

تو موجی و دریای حسرت مکانت

پریشان رنگین افق های فردا

نگاه مه آلوده ی دیدگانت


تو دائم به خود درستیزی

تو هرگز نداری سکونی

تو دائم ز خود می گریزی

تو آن ابر آشفته ی نیلگونی


...چه می شد خدایا

چه می شد اگر ساحلی دور بودم؟

شبی با دو بازوی بگشوده ی خود

تو را می ربودم... تو را می ربودم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
]با من بگو از عشق ،ای آخرین معشوق

که برای رسوایی ،دنبال بهونم

با بوسه ای آروم ،خوابم رو دزدیدی

تو شدی تعبیر دل، رویای شبونم

من تو نگاه تو، دنیام رو میبینم

فردای شیرینم، نازنین من

چشمای تو ،افسانه نیست

که تموم خواب و خیالم بود

تقدیر من ،عشق تو شد

که همیشه، فکر محالم بود

شبهای تنهایی،همرنگ گیسوته

آغوشتو باز کن ،بانوی مهتابی

دل واپسی هام رو،با خنده ای کم کن

که تویی پایانٍ،تردیدوبی تابی

من تو نگاه تو،دنیام رو میبینم

فردای شیرینم،نازنین من

چشمای تو،افسانه نیست

که تموم خواب و خیالم بود

تقدیر من ،عشق تو شد

که همیشه فکر محالم بود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وصیت می کنم وقتی که مردم چشمهایم را نبندید ،* همه بفهمند چشم انتظارت بودم

دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم بفهمند چیزی با خودم نبده ام و به آنچه خواسته ام نرسیده ام.

وقتی مردم بر روی قلبم قالب یخی بگذارید تا به جای تو اشک بریزد.

روی قبرم تکه یخ عظیمی قرار دهید تا با اولین اشعه خورشید آب شود تا همه بدانند وجودم مثل یخ آب شد.

بر روی قلبم چیزی ننویسید تا هر چه زودتر از خاطره ها محو شوم ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سمت را برای هميشه در قلبم ننوشته بودم

و عشقت را برای هميشه در دلم جای نداده بودم

ولی حالا که اين کارا کرده ام برای هميشه دوستت خواهم داشت

و هيچگاه و در هيچ مکانی از کاغذ و برگه قلبم حذف نکرده و نخواهد کرد

پس:

دوستت دارم

دوستت دارم يه عالمه

دوستت دارم به وسعت يه آسمون به وسعت سيارمون

دوستت دارم به خاطر مهربونيات؛به خاطر صبوريات

دوستت دارم نه در هوس بلکه مثل يه بت پرس

راحتت کنم دوستت دارم تا آخرين نفس.

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرفت

واسه رفتن

واسه موندن

دلم مثل جا سیگاری

ته چهره قلبش. ته مونده سیگاره

ته چهره قلبم .قاب عکس رو دیواره

حالا من مانده ام

فنجان چای روی میز

ته سیگاری که لبه میز پاشیده

مهر بوسه هنوز روی پیشونیم نشسته!

نفس های گرمت

نوازشی داده برگردن سردم

انگاری نسیم بهاری پیچیده

لابلای گیسوی سردم

چشم به هم بستیم

جرعه ای از شراب عشق نوشیدیم


وقتی به خودم اومدم

دیدم مضطرب و پریشان

چشم بستم به اتاق

اتاق درهم و مشغول بود

بر روی تخت افتاده .سنجاقهای گیسوم

جند تار موی سیاه رنگ ...

وای

چه آسان ...!

سرب عشق بر قلبم فشاندی!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آغوش تو گناه نیست

من در آغوش تو آرامش یافته ام

که هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست

آغوش تو گناه نیست

من در آغوش تو امنیت را احساس کرده ام

که در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست

آغوش تو گناه نیست

من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس کرده ام

که در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست

پس امانم بده

که تا ابد در دل این زیبایی

آرامش یابم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میون این خاطره ها
گم شده ام هزار هزار
کاشکی که باز خبر بیاد
ازت برام قطار قطار
میون این فاصله ها
میمیرم و زنده میشم
زنده میشم چه فایده
وقتی که تو نیستی پیشم
اگه یه روز نبینمت
دلم نفس نمیکشه
اگه بیای تو نقاشیش
دیگه قفس نمیکشه
خط خطیام برای تو
قلب تورو میخوام فقط
رنجیدی از من که بگم
مهربونی میخوام ازت
رفتی و من تنها شدم
نگفتی این دل میمیره
نمیدونستی که دلم
فقط با تو جون میگیره
دلم میخواد آواز بخونم
برای تو برای تو
هرچی دارم تو زندگیم
فدای تو فدای تو
خوب میدونی که زندگیم
چیزی به جز کاغذا نیست
کاغذامو بهت میدم
جونم که هیچ قابلی نیست
کاغذامو آتیش بزن
ولی بازم برام بخند
درای غصه هامو باز
با خنده هات واسم ببند
شعر منو ببین که باز
اشکامو قایم میکنم
اگه بازم دریا بیای
دستامو قایق میکنم
برگشتی اما عشق من
انگار واست غریبه ام
خیلی دلم گرفت آخه
خنده هاتو ندیده ام
میون این خاطره ها
بازم منو نشونه کن
آغوش گرم و نرمتو
واسم یه آشیونه کن
نمیدونم نمیدونم
دوسم داری یا نداری
میترسم از اینکه بری
باز منو تنها بذاری
تنهایی رو دوس ندارم
تنهایی قلبم میگیره
تنهایی آرزوی من
تو قلب من زود میمیره
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اید عاشق شد و خواند
باید اندیشه کنان پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی می گذرد می خواند
باید عاشق شد و رفت
چه بیابانهایی در پیش است
رهگذر خسته به شب می نگرد
می گوید : چه بیابانهایی باید رفت
باید از کوچه گریخت
پشت این پنجره ها مردانی می میرند
و زنانی دیگر
به حکایت ها دل می سپرند
پشت دیوار کسی دریاواری بیدار
به زنان می نگریست
چه زنانی که در آرامش رود
باد را می نوشند
و برای تو
برای تو و باد
آبهایی دیگر در گذرست
باید این ساعت اندیشه کنان می گویم
رفت و از ساعت دیواری پرسید و شنید
و شب و ساعت دیورای و ماه
به تو اندیشه کنان می گویند
باید عاشق شد و ماند
باید این پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی می گذرد
می خواند
باید عاشق شد و رفت بادها در گذرند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چيز را بخاطر تو دوست دارم
من غم را در سكوت ،
سكوت را در شب،
شب را در بستر ،
بستر را برای انديشيدن به تو دوست ميدارم
من عشق را در اميد ،
اميد را در تو ،
تو را در دل،
دل را در موقع تپيدن به خاطر تو دوست دارم
ای دوست من خزان را به خاطر رنگش،
و بهار را به خاطر شكوفه هايش
و خدايی كه دل را برای تپش ،
تپش را در پاسخ ،
پاسخ را در چشمان قشنگ تو برای عصيان زندگی آفريد دوستدارم
[
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خون

تپش

زندگی…یعنی تو

آن چه را که باید می فهمیدم

فهمیدم.

ماه

زیبا تر از همیشه می تابد

دیگر دنبالت نخواهم گشت ،

رد پای تو به قلبم می رسد
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همنفسم تو هم مي داني..؟

آدم هاي ِ ساده..

ساده هم عاشق مي شوند..

ساده صبوري مي کنند..

ساده عشق مي وَرزَند..

ساده مي مانند..

اما سَخت دِل مي کنند....

آن وقت که دل مي کنند..

جان مي دَهند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در هوای بی کسی خود نشسته ام منتظرم تا شاید دوباره برگردی و صدایم کنی
نامم را از زبان تو خیلی دوست دارم
اما تو هنوز مرا صدا نزدی
از من گذشتی
دلم هوایت را کرده اما نمیدانم کجا به دنبالت بگردم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در تنهای خود هر روز به یاد تو هستم و اشک میریزم نمیدانم چگونه این درد دل تنگیم را ساکت کنم تنها با امدن تو دلم ارام میگیرد پس برگرد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا