عشق اولهمه چی آرومه.....
مهدی احمدوند
عشق اولهمه چی آرومه.....
نارفیقعشق اول
مهدی احمدوند
از چی بگم؟نارفیق
مهدی احمدوند
پيشكش ...گوگوشاز چی بگم؟
یاس...
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظهپيشكش ...گوگوش
عاشق اين آهنگم....ملاقات- معينکنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتنه محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
از اینجا تا دم درهم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
میدونم که یه وقت هایی دلت میگیره از کارم
روزای که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو میخوای یه جورای خودآزاری
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاست دریا
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
معین
درد و بلات قصه هات به جونمعاشق اين آهنگم....ملاقات- معين
دلم تنگته-معيندرد و بلات قصه هات به جونم
نزار بیشتر از این چشم به رات بمونم
مجنونم مجنونم عاشقونه میخونم
مجنونم مجنونم بی تو من نمیتونم
بزار دستاتو تو دستام تا یه زره آروم بشم
لیلی من باش تا مثل مجنون بشم
نزار بی تو تنها لحظه هامو پرپر کنم
دو روز دنیا رو بی تو عزیزم من سر کنم
بزار فردا باز دوباره آفتابی باشه
با تو شب و روزم روشن و رویایی شه
بزار فردا باز دوباره آفتابی باشه
با تو شب و روزم روشن و رویایی شه
درد و بلات قصه هات به جونم
نزار بیشتر از این چشم به رات بمونم
شیرین قصه های من باش ای نازنین
تک گل باغ گل من باش ای نازنین
درد و بلات غصه هات به جونم
نزار بیشتر از این چشم به راهت بمونم
معین
بی تو خالیه تمام این دقایقدلم تنگته-معين
جز تو...عليزادهبی تو خالیه تمام این دقایق
من به جز خاطره هام چیزی ندارم
بی تو این گلایه ها چه بی شماره
شب و روز برای من فرقی نداره
تموم قصه هامو از تو دارم
بهترین خاطره هامو از تو دارم
تو این شبای خالی از ستاره
بهترین ترانه ها مو از تو دارم
معین
گل ناز دارُم مه شوگارُم.جز تو...عليزاده
دروغه...فلاحيگل ناز دارُم مه شوگارُم.
بیو بیو که دلم سی تنگه.
ندونم تا کی دلت چی سنگه.
ندونم تا کی دلت چی سنگه.
بهار اوی وا گل گندم مُ تهنا وا درد تو مندم.
ولم کردی با دل پر دردم دلم خین دی زحرفا مردم.
گدی بی که وا بهار اییام سیچه په نیویی.
حالا دییه باور ئی کنم که تو بی بفویی.
معین
ممنون من این اهنگ مازیار فلاحی را خیلی دوست دارمدروغه...فلاحي
گل مريم...محمد نوريممنون من این اهنگ مازیار فلاحی را خیلی دوست دارم
این خانه قشنگ است
ولی
خانه من نیست
خانه من نیست
این خاک فریباست
ولی خاک وطن نیست
وطن نیست
وطن نیست
معین
بیدل وخسته دراین شهرم ودلداری نیستگل مريم...محمد نوري
دوصندلي...معينبیدل وخسته دراین شهرم ودلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
شب به بالین من خسته به غیرازغم دوست
زآشنایان کهن یار وپرستاری نیست
یارب این شهرچه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
فکر بهبودی خود ای دل بکن ازجای دگر
که اندراین شهر طبیب دل بیماری نیست
{معین} :
صفای اشک و آهم داده این عشق
دل دور از گناهم داده این عشق
دو چشمونت یه شب آتیش به جون زد
خیال کردم پناهم داده این عشق
چنون عاشق چنون دیوونه حالم
که می خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همین دیوونه حالیم
یه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
تو که عشقو تو ویرونی ندیدی
شب سر در گریبونی ندیدی
نمی دونی چه دردی داره دوری
تو که رنگ پریشونی ندیدی
عزیز جونم، غم عشق تو کم نیست
سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد
دیگه این ناله ها دست خودم نیست
چنون عاشق چنون دیوونه حالم
که می خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همین دیوونه حالیم
معین
امشب از اون شباست که من، دوباره دیوونه بشمدوصندلي...معين
حسود-داريوشامشب از اون شباست که من، دوباره دیوونه بشم
تو مستی و بیخبری اسیر میخونه بشم
امشب از اون شباست که من، دلم میخواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها، دردمو فریاد بزنم
معین
دلم گرفت از آسمونحسود-داريوش
عاشق معين هستي شما؟دوتا عاشق-قميشيدلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
امشب از اون شباست که من
دوباره دیوونه بشم
توو مستی و بی خبری
اسیره می خونه بشم
امشب از اون شباست که من
دلم می خواد داد بزنم
توو شهره این غریبه ها
دردم و فریاد بزنم
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
توو زندگی چقدر غمه
دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم
از این همه در به دری
توو قلب من قیمته
چه فایده داره زندگی
این انتهای طاقته
از این همه در به دری
دلم رسیده جون من
به داد من نمیرسه
خدای آسمون من
معین
برم قربون اوووون ، پروردگارییییعاشق معين هستي شما؟دوتا عاشق-قميشي
خدا-عليزادهبرم قربون اوووون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بیا عاشق بیا ، دنیا بسازیم
بیا اون باوفا چون ما بسازیم
تو خورشید و دیار و چشمه ها رو
منم اون کوله بار قصه ها رو
همون شست و نگاهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من
معین
یکی بود و نبود قصه هاش با منخدا-عليزاده
عشق قديم..........گوگوشیکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو
یکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من
معین
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیلهعشق قديم..........گوگوش
سفر-پوياهر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
نشنیده ام من از تو، یک حرف از صداقت
افسانه های دل را، بردم به سوی ظلمت
زهر است در دل جام، ریزی چو باده در کام
گویند نوش و در دل، صدها هزار دشنام
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
جاده دروغ نمی گه، فریادی از رهایی است
برای پای خسته، پیغام آشنایی است
کنار خط جاده، هر سایه بون یه طاقه
یه سرپناهِ اَمنه، تصویری از اطاقه
معین
همه رفتند کسی دور و برم نیستسفر-پويا
همه رفتند کسی دور و برم نیست
چنین بی کس شدن در باورم نیست
اگر این اخر و این عاقبت بود
به جز افسوس هوایی در سرم نیست
همه رفتند کسی با ما نموندش، کسی خط دل ما رو نخوندش
همه رفتند ولی این دل ما را، همون که فکر نمی کردیم سوزوندش
که حاشا تقه ای بر در نخورده، که آیا زنده ایم یا جون سپرده
که حاشا صحبتی حرفی کلامی، که جزو رفته هاییم ما نمرده
عجب بالا و پایین داره دنیا، عجب این روزگار دل سرده با ما
یه روز دور و برم صد تا رفیق بود، منو امروز ببین تنهای تنهام
خیال کردم که این گوشه کنارا، یکی داره هوای کار ما را
یکی هم این میون دلسوز ما هست، نداره آرزو، آزار ما را
معین