دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نت سرچ کردم یه جا نوشته بود مراد حسین زاده شاعرش بوده اما تایید نمیکنم
 

sherly

عضو جدید

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
.
.
.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد
.
.
.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن
و زمان و مزاج زندگی می کند

 

sherly

عضو جدید

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها
مردن

 

vooroojak khanoom

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام. یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده،‌ یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترینقطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند،‌ آن چنان به پایتمی نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند.. اگر چند آیه از تو را بهیک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”احسنت …!” گویی مسابقه نفس است …قرآن!‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه،
‌خواندن تو آز آخر به اول، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا
حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو.آنان که وقتی ترا می خوانند
چنان حظ می کنند،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتی كه بچه بودم هر شب دعا میكردم كه خدا یك دوچرخه به من بدهد.. بعد فهمیدم كه اینطوری فایده ندارد. پس یك دوچرخه دزدیدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخش
هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن ؟
دکتر شریعتی
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختری که برای بدست اوردن دلت تنش را به تو هدیه میدهد فاحشه نیست و دختری که برای به دنبال کشیدن تو تنش را از تو دریغ میکند باکره نیست..................

من به باکره بودن ذهن فاحشه ها و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!
(دکتر علی شریعتی)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختری که برای بدست اوردن دلت تنش را به تو هدیه میدهد فاحشه نیست و دختری که برای به دنبال کشیدن تو تنش را از تو دریغ میکند باکره نیست..................

من به باکره بودن ذهن فاحشه ها و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!
(دکتر علی شریعتی)

نشنیده بودم ممنون دوست خوبم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مردی بوده ام از مردم و میزیسته ام در جمع و اما مردی نیز هستم در این دنیای بزرگ که در آنم و مردی در انتهای این تا ریخ شگفت که در من جاری است و نیز مردی در خویش و در یک کلمه مردی با بودن و در این صورت دردهای وجود، رنج های زیستن، حرف زدن انسانی تنها در این عالم ، بیگانه با این «بودن»
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای علی ، در تاریخ معاصر ایران ، تو مصدق بزرگ را با خمینی عالیقدر پیوند دادی و بینش سیاسی را با روح خداپرستی در امیختی ، فرهنگ ملی و غنی تاریخی ما را با علم جدید و شیوه‌های نوین مجهز کردی، خدا را از تجرد خشک آزاد نمودی و او را از آسمان‌های سرد و دور به قلب گرم و پر تب تاب اجتماع وارد کردی و دین را از زاویه مسجد بیرون کشیدی و در صحنه حیات در خدمت مردم به کار انداختی و هیج گاه حقیقت را فدای مصلحت نکردی.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای یکی از نوشته های دکتر یه تاپیک درست کردم برای اینکه دوست داشتم حتما خونده بشه
اما الان دیدم نیست حذفش کردن
 

bsh

عضو جدید
آدمی درزندگی همواره خودرامیپوشاند,همواره درزیرنقابی که به چشم دیگران زیبامی آیدمخفی است.تنهادوجاست که هرکسی خودش است,بسترمرگ وسلول زندان
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو!

درداور است که من ازاد نباشم تا تو به گناه نیفتی

قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشم هایت می ایند
تاسف بار است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم............
(زنده یاد سیمین دانشور)
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
احیانا ایرادی نداره ک از سخنان دیگرون به جز دکتر شریعتی بذاریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:cry:
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهزیستی نوشته بود:شیر مادر مهر مادر جانشین ندارد.

شیر مادر نخورده مهر مادر پرداخت شد.
پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم.اما هیچکس حقیقت مرا نشناخت جز معلم ریاضی ام که همیشه میگفت:گوساله بتمرگ!!!!!!!!!


(حسین پناهی)
 

bsh

عضو جدید
آزادی بیشترازهمه ازدست کسانی ضربه میخوردوضربه ای شکننده,که برای نیل بدان کوتاه ترین راه راانتخاب میکنندوسریع ترین مرکب را.
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظر دکتر علی شریعتی در مورد فقر

نظر دکتر علی شریعتی در مورد فقر

اسلام بر خلاف مذاهب دیگری که توجیه کننده ی فقر را مناسبات زندگی اجتماعی
میدانند، بزرگترین آموزش یافته ی مکتبش ابوذر میگوید: “وقتی فقر وارد خانه ای
میشود، دین از درب دیگر خارج میشود” و یا پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که بنیانگذار
مکتبی است که همه ما مسلمانان به آن اعتقاد راسخ داریم چه شیوا و ساده بیان فرموده
است: “من لا معاش له لا معاد له” کسی که زندگی مادی ندارد زندگی معنوی هم نخواهد
داشت. چون؛ شکم خالی هیچ ندارد، جامعه ای که دچار کمبود اقتصادی و مادی است مسلماً
کمبود های معنوی بسیاری خواهد داشت و آنچه را که در جامعه های فقیر، آنرا اخلاق و
مذهب می نامند، متاسفانه معنویت در آن جایی ندارد.
میخواهم بگویم؛ فقر همه
جا سر میکشد …

فقر ،
گرسنگی نیست، عریانی هم نیست …

فقر ،
حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند …

فقر ، چیزی را “نداشتن” است ؛ ولی آن چیز پول
نیست ؛ طلا و غذا هم نیست …
فقر ذهن ها را مبتلا میکند...


فقر ، اعجوبه ایست که بشکه های نفت در
عربستان را تا ته سر میکشد …

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای
فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند …

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که
روزنامه های برگشتی را خرد میکند …

فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن
یادگاری نوشته اند …

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل
به خیابان انداخته میشود …


فقر ، همه جا سر میکشد …
فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است


(از سایتwww.fun-20.com)
 

sadegh 69

عضو جدید
اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟ کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟ چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری.... بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود دکترشریعتی
 

sadegh 69

عضو جدید

انقلاب را فرزانگان به وجود می آورند،
دیوانگان به پیش می برند
و فرصت طلبان سوار می شوند.
(معلم شهید،دکترعلی شریعتی)

[TD="class: fgggg, colspan: 3"][/TD]
 

sadegh 69

عضو جدید
[FONT=times new roman,times,serif]اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند[/FONT][FONT=times new roman,times,serif] و حماسه درخشان حسینی اسیر حصار زمان خود میشد[/FONT] دکتر شریعتی
 

sadegh 69

عضو جدید
اگر دیگر نگذاشتند زندگی را ببینم ،
گفته ام که نثرهایم را به چاپخانه بدهند تا چاپ کنند
اما شعرهایم را
که از دستبرد هر چشمی پنهان کرده ام،
بردارند و بی آن که بخوانند ،
همه را ببرند و در شکافته ی کوه ساکت تنهایی ام
صومعه ای هست کوچک و زیبا
و روحانی و مجهول ،
به آن جا بسپارند .
چه در همین صومعه است که من
از وحشت تنهایی در انبوه دیگران می گریختم
و به درون آن پناه می بردم.
همین جا بود که شب ها و روزهای سیاه و خفه و دردناک را به نیایش می گذراندم
در برابر سر در آن که به رنگ دعاست ،
گرم ترین و پرخلوص تری سروهاهای عاشقانه ام را
خاموش زمزمه می کردم.
و نغمه ی مناجات من ،
از چشم های پر اسرار مناره ای باریک و بلند آن
در آستانه ی هر سحرگاه و در دل هر شامگاه
و در بهت غمگین و اندوهبار هر غروب
در آن کوهستان خلوت و ساکت و مغرور تنهایی من می پیچید.
و همواره انعکاس طنین آن در این دره ،
گرداگرد دیوارهای بلند و سنگی و عظیم کوهستان ، می گردد و می پیچد و می خواند.
حتی اگر برای همیشه خاموش شوم،
حتی دیگر نگذارند فردا برگردم ،
و باز آوای محزون تنهایی سنگین و رنج آلود روح تنهایم را
در زیر رواق بلند و زیبای صومعه ام زمزمه کنم ،
آری
حتی اگر فردا دیگر نگذاشتند که برگردم ،
حتی اگر دیگر نتوانستم آواز بخوانم ،
طنین آوای من که از درون صومعه بر می خاست ،
همواره در این کوهستان خواهد پیچید !
(معلم شهید،دکتر علی شریعتی)
 

sadegh 69

عضو جدید

از وقتی كه، به‌گفته جلال(جلال آل احمد)؛ «سنت شهادت را فراموش كرده‌ایم، و به مقبره ‌داری شهیدان پرداخته‌ایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده‌ایم» و از هنگامی كه به
جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی كه به‌ جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند
و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم . . .
(معلم شهید،دکتر علی شریعتی)

[TD="class: fgggg, colspan: 3"][/TD]
 

sadegh 69

عضو جدید
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی بر پایه لرزان واژه ها تکیه مکن .
(معلم شهید،دکتر علی شریعتی)
 

sadegh 69

عضو جدید

من در کشوری زندگی می‌کنم که زبانش «پارسی» است، اما به آن «فارسی» می‌گویند، چون عربی «پ» ندارد.
(معلم شهید،دکترعلی شریعتی)

[TD="class: fgggg, colspan: 3"][/TD]
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوندا، مگذار آنچه را که حق می دانم ؛
به خاطر آنچه که بد می دانند، کتمان کنم . . .
دکتر شریعتی
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سخت است حرفت را نفهمند،

سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،

حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد

وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،

اشتباهی هم فهمیده اند.

.:: دکتر علی شریعتی ::.
 

Similar threads

بالا