فراماسونری

وضعیت
موضوع بسته شده است.

puorya1368

اخراجی موقت
انشاء الله قراره که تو این تاپیک پرده برداری کنیم از اسرار صهیونیسم
ممکنه که بروز کردنش برای من به تنهای سخت باشه چون باید مطالب کتابامو تایپ کنم
همراهی شما دوستان عزیز باعث زنده بودن این تاپیک میشه
ممنون
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=97265&d=1336565270
 

puorya1368

اخراجی موقت

مبانیفكری صهیونیزم

اومانیسم و انسان گرایی
اومانیسم ((humanism)) به عنوان تابع و تالی الحاد در تفكر فراماسونری می باشد به این معنا كه تا كسی ملحد نباشد و منكر خدا ,نمی تواند تمام همتش را به این معطوف بداندكه باید نیازها و لذات انسان را تامین كند . البته مكاتب فكری دیگری هم وجود دارندكه از درون ادیان سعی در تلفیق مبانی دینی و اومانیسم دارند اما ذات و حقیقت ادیان با اومانیسم در تضاد است مگر اینكه با تغییر در مضامین و مبانی آنها اقدام به سكولاریزه كرده آنها كنیم همان كاری كه پولس در باره مسیحیت كرد و تا حدود زیادی راه را برای جنبش های اومانیستی دوره رنسانس و قبل و بعد آن فراهم كرد



http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=97348&d=1336587938

مفهوم دین در تضاد جدی با اومانیسماست چون معنای دین نوعی خدا گرایی است ومحوریت هر دینی با خدای آن دین است به همین دلیل است كه زمانی از یك ایین و حتی مكاتب فكری سخن به میان می آید ابتدایی ترین واساسی ترین سوال در تحقیق مبانی یك جهان بینی سوال از آفریننده و پدید آورنده جهاناست كه متاسفانه در سیر فكری و جهان امروز تا حدود زیادی مغفول مانده است .

به هر حال از زمان شروع جنبشهایاومانیستی تا كنون تشكیلات فراماسونری یكی از طرفداران جدی اومانیسم بلكه ایجادكننده جنبشها و انقلاب های اومانیستی می باشد .اما هم اكنون در مقام نقد این فكرهستیم فكر اومانیستی اصالت را از خدا می گیرد و به بشر میدهد و حقیتا در پی ایناست كه جایگاه خدا را با انسان عوض می كنند و اگر ایمانی هم به خدا دارند او را بهعنوان موجودی فرض می كنند كه در خدمت انسان باید باشد و باید حوائج او را براوردهكند (عینا همان چیزی كه یهودیان در باره این بیان می كنند كه خدا وظیفه دارد بهیهود خدمت كند)


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=97349&d=1336587940

اینكه منشا فكر اومانیستی كه در غرب ودر مجموعه فراماسونری و شوالیه های معبد و سازمان های همفكرچه عاملی است باید گفت منشا اصلی اومانیست را باید درفكر یهودی جستجو كرد البته آموزه های و تفكرات یونانباستان هم سرشار از این گزاره های اومانیستی است
ریشه‌های انسان‌گرایی به معنای فوق(اومانیسم humanism) درفارسی به صورت اصالت انسان، انسان‌گرایی، انسان‌مداری ،آدمیت و خود بنیادی ترجمه شده است.این مکتب انسان را محور ارزشها قرار می دهد یعنی اصالت به اراده و خواسته داده می شود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم میشود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دینکه بر اساس خدا محوری می باشد قرار گرفته است .) به چندین قرن قبل از میلاد بهفرهنگ یونانی می‌رسد. در فرهنگ یونانی، خدایان رقیبان انسانند آتش آسمان یا آتشجاویدان منحصراً در اختیار زئوس (خدای خدایان بود) و او تلاش می‌کرد تا این آتش به دست انسان نیفتد. انسان نیز برای دستیابی به آتش تلاش کرد تا آنان که پرومته آتشرا از زئوس می‌دزدد و از آسمان به زمین می‌آورد و به انسان می‌دهد و بدین وسیله بهاو شخصیت می‌بخشد.
در فرهنگ یونانی این تلقی وجود داشتکه انسان رقیب‌وار در مقابل خدایان قرار دارد و اصالت به خدایان داده می شد درمقابل این اعتقاد عده‌ای اصالت را به انسان می‌دادند که می‌توان آنها رااومانیستهای قدیم نامید.
نظریه «اگوسانتریسم» (Egocentrism) یعنی خود محوری یا انسان مرکزی هسته مرکزی پاره ای از تمایلات در فرهنگ یونانی بود. اگوسانتریسم در عالم فلسفه، سوفیسمرا بهمراه آورد.
اگوسانتریسم در زمینه‌های اجتماعی،اخلاقی و سیاسی، پایه‌های اصلی اومانیسم را که بعد از رنسانس به صورت روشن‌تر و مدون‌تری ظاهر گشت، پی‌ریزی کرد.

در قرون اولیه میلادی، فرهنگ یونانی حاکم بر اروپا بود. از زمانی که رم در سال 395 میلادی سقوط کرد و مسیحیت بر غرب مسلط شد، انسان شناسی مسیحی- که براساس خدا محوری بود- بر اومانیسم الحادی یونانی غلبه کرد. لذا بعد از آن ملاحظه می‌شود که انسان شناسی و فرهنگ کشورهای اروپایی مذهبی است این وضع همچنان ادامه داشت تا این که دوران قرون وسطی به سر رسید ورنسانس پا به عرصه وجود گذاشت.1
ریشه‌یابی اومانیسم در كابالا
دیدیم كه «كابالا» اصولی متعلق به مصرباستان است كه پس از مدتی به یهودیت ـ دین بنی‌اسرائیل ـ وارد شد و آن را آلوده ساخت. همچنین دیدیم كه بنیان آن ریشه در دیدگاهی فاسد دارد كه انسان را غیرمخلوق وابدی می‌پندارد.
اومانیسم با این منشأ در اروپا گسترش یافت. مسیحیت بر ایمان به وجود خداوند و این كه بشر، بندگان وابسته به او و مخلوق او هستند بنا نهاده شده بود. اما با گسترش عقاید شوالیه‌های معبد در اروپا، توجه بسیاری از فلاسفه به كابالا جلب شد. بنابراین در قرن پانزدهم جریانی از اومانیسم آغاز شد و برانگاره‌های اروپا نشان ماندگاری از خود برجای گذارد.
در منابع متعدد به ارتباط میاناومانیسم و كابالا تأكید شده است. یكی از این منابع كتابی با عنوان راهنمای ایننژاد اثر نویسنده معروف ملاكای مارتین می‌باشد. مارتین استاد «تاریخ مؤسسه مطالعات كتاب مقدس» وابسته به «جامعه اسقفی واتیكان» است. او می‌گوید تأثیر و نفوذ كابالادر میان اومانیست‌ها مشهود است:
در جو غیرعادی و ابهام آلود اوایل رنسانس در ایتالیا، شبكه‌ای از انجمن‌های اومانیستی برای فرار از كنترل سراسری نظام حاكم به وجود آمد. این انجمن‌ها كه چنین اهدافی را دنبال می‌كردند، مجبور بودند درخفا فعالیت كنند و حداقل در شروع كار این امر ضروری بود. اما گروه‌های اومانیستی جدای از پنهان‌كاری دو مشخصه دیگر نیز داشتند. اول اینكه با تفاسیر موجود از كتاب مقدس كه مورد حمایت كلیسا و اولیای امور قرار داشت، سر ناسازگاری داشتند و با زیرساخت‌های فلسفی و خداشناسی كلیسا كه برای مردم و امور سیاسی در نظر گرفته شده بود،مخالف بودند... .
تعجب برانگیز نبود كه انجمن‌های مذكوربا چنین عنادی در رابطه با پیام اصلی كتاب مقدس و وحی خداوند، مفاهیم خاص خود رادنبال كنند. ایشان آنچه را كه دانش كاملاً محرمانه و عرفان می‌نامیدند تا حدی ازنژادهای فرقه‌ای و رمزی‌گرای آفریقای شمالی، مصر و تا اندازه‌ای از كابالای سنتی یهود به دست آوردند. اومانیست‌های ایتالیایی اندیشه كابالا را تصفیه كردند. آنهامفاهیم رازهای روحانی و عرفان را احیا نمودند و آن را به سطحی كاملاً دنیاییآوردند. عرفان خاصی كه آنان جست‌وجو می‌كردند، دانش محرمانه‌ای بود برای چیرگی برنیروهای مخفی طبیعت جهت رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی.
به طور خلاصه انجمن‌های اومانیست آندوره در پی جایگزینی فرهنگ كاتولیك اروپا با فرهنگ جدیدی كه در كابالا ریشه داشت بودند و بدین منظور ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی را هدف‌گیری نمودند. جالب استكه اصول و مفاهیم مصر باستان نیز علاوه بر كابالا از جمله منابع این فرهنگ جدید به شمار می‌رفت. «پروفسور مارتین» می‌نویسد:
بانیان انجمن‌های جدید اومانیستی هواخواه نیروی بزرگ ـ معمار بزرگ كائنات ـ كه آن را با عنوان یهود مقدس بیان می‌كردند،بودند... [اومانیست‌ها] نشان‌های دیگر را ـ هرم و چشم ـ اساساً از منابع مصری اقتباس كردند.
جالب توجه است كه آنها مفهوم «معماربزرگ كائنات» را به كار می‌برند؛ واژه‌ای كه امروزه ماسون‌ها هنوز از آن استفادهمی‌كنند. این موضوع نشان می‌دهد باید ارتباطی میان اومانیسم و فراماسونری وجودداشته باشد. پروفسور مارتین می‌نویسد:
در ضمن در مناطق شمالی اتحاد مهمی بااومانیست‌ها به وقوع پیوست كه هیچ كس تصورش را نمی‌كرد. در دهه 1300، زمانی كه انجمن‌های اومانیستی ـ كابالایی سمت وسو می‌یافتند، در كشورهایی چون انگلستان، اسكاتلند و فرانسه اتحادیه‌های قرونوسطایی به جا مانده از قبل وجود داشت. هیچ كس در دهه 1300 پیش‌بینی نمی‌كرد میانافكار دسته فراماسون‌ها و اومانیست‌های ایتالیا اتحاد صورت پذیرد... .
فراماسونری نوین از تابعیت مسیحیت رمخارج شد و بار دیگر با توجه به اوضاع تمایل به پنهان‌كاری ضروری به نظر می‌رسید.
اما دو گروه علاوه بر فعالیت محرمانه,اشتراكات بیشتری با هم داشتند. از نوشته‌ها و سوابق اندیشه فراماسونری بر می‌آید كه عقیده بهمعمار بزرگ كائنات، به عقیده اصلی و مذهبی آنان مبدل شده بود. اكنون بر اثرتأثیرات اومانیسم ایتالیا این اصطلاح برای ما آشنا است... . معمار بزرگ كائنات محصول ذهن روشن‌فكر است كه در عالم مادی نفوذ گسترده دارد و ضرورتاً جزئی از آن بهشمار می‌رود.
هیچ مدركی وجود نداشت تا با آن بتوانمیان مسیحیت و چنین عقایدی ارتباط برقرار كرد. چون این نوع افكار در آیین مسیحیت گناه تلقی می‌شدند و جهنم، جزا و بهشت، پاداش پنداشته می‌شد.
به طور خلاصه باید گفت در قرن چهاردهم در اروپا سازمانی ماسونی و اومانیستی متولد شد كه ریشه در كابالا داشت و تلقی آننسبت به خداوند همانند مفاهیم یهودیان، مسیحیان و مسلمانان نبود. آنها به جای خالقو فرمانروای كل عالم و تنها صاحب و خدای بشر، به «معمار بزرگ كائنات» اعتقادداشتند و وی را «جزئی از دنیای مادی» به حساب می‌آوردند. به عبارت دیگر، این سازمان مخفی كه در قرن چهاردهم در اروپا ظاهر شد خدا را انكار كرد، اما تحت عنوان معمار بزرگ كائنات، دنیای مادی را هم‌طراز با خداوند به شمار آورد.
برای یافتن تعریف روشن‌تری از این طرزتفكر می‌توانیم به قرن بیستم بیاییم و به ادبیات ماسونی نگاهی بیندازیم. به عنوان نمونه یكی از ماسون‌های ارشد تركیه به نام «سلامی ایشینداغ» كتابی دارد با عنوان الهاماتی از فراماسونری. این كتاب برای آموزش ماسون‌های جوان نوشته شده است. او درارتباط با عقیده ماسون‌ها به معمار بزرگ كائنات می‌گوید:
فراماسونری بی‌خدا نیست، اما مفهومیكه به عنوان خدا پذیرفته با آنچه در مذاهب وجود دارد متفاوت است. خدای ماسونری یك كمال اعلی است كه در اوج تكامل است. ما با نكوهش وجود درونی خود، هوشمندی و تقوا می‌توانیم از فاصله میان خود و او بكاهیم. این خدا از خصایص خوب و بد انسان‌هابرخوردار نیست, به آن شخصیت داده نمی‌شود و راهنمای طبیعت یا انسان به حساب نمی‌آید.آن معمار كائنات بزرگ و یگانگی و تناسب خود است. آن كلیت همه مخلوقات جهان است؛یعنی قدرت كلی و انرژی كه همه چیز را در بر می‌گیرد. با این حال نمی‌توان پذیرفتكه نقطه شروع بوده باشد... این موضوع یك معمای بزرگ است.
با نظر به همان كتاب روشن می‌شود كه زمانی كه فراماسون‌ها از معمار بزرگ كائنات سخن می‌گویند مقصودشان طبیعت است. آنهاطبیعت را می‌پرستند:
جز طبیعت هیچ قدرت دیگری عامل افكار وفعالیت‌های ما نیست... اصول و عقاید فراماسونری حقایق علمی هستند كه بر پایه‌های علمی استوارند و قدرت طبیعت جزئی از آن است. بنابراین، حقیقت كامل خود تكامل وانرژی است كه طبیعت را فرا می‌گیرد.
مجله فراماسونری تركیه با نام «معمار سنان» به بیان همین فلسفه می‌پردازد:
معمار بزرگ كائنات، تمایلی به ابدیت ودخول به ابدیت و جاودانگی می‌باشد و برای ما یك راه است و ما را مستلزم جست‌وجوی كمال مطلق در ابدیت می‌كند. آن میان زمان حاضر و هوشیاری فاصله ایجاد می‌كند.
ماسون‌ها خداپرست نیستند اما بهمفاهیمی چون طبیعت، تكامل و بشریت ایمان دارند و به كمك فلسفه خود آن را خدا ساخته‌اند.با نگاهی اجمالی به ادبیات ماسونی در می‌یابیم كه این سازمان چیزی جز اومانیسم سازمان یافته نیست. همین‌طور می‌فهمیم كه هدف آن ایجاد نظامی سكولار و اومانیست درسراسر جهان است. این اندیشه‌ها در میان اومانیست‌های قرن چهاردهم اروپا شكل گرفت وماسون‌های امروز هنوز همین اهداف را دنبال می‌كنند.

پرستش انسان
نشریات داخلی ماسون‌ها به تفصیل به تشریح فلسفه سازمان و دشمنی‌شان با یكتاپرستی می‌پردازند. در این نشریات توضیحات،تفاسیر، نقل قول‌ها و حكایات بی‌شماری دربارة این موضوع وجود دارد.
از مشهورترین اومانیست‌های قرن چهاردهم فردی بود با نام «پیكودلا میراندولا»19 پاپ اینوسنت هشتم در سال 1489 كتاباو را به دلیل داشتن عقاید بدعت‌آمیز محكوم كرد. میراندولا نوشت، در دنیا چیزی بالاتر از شكوه انسان وجود ندارد. كلیسا این عقیده را بدعت‌آمیز و به معنای پرستشانسان یافت. در حقیقت نیز چنین است. چون هیچ موجودی شایسته تكریم نیست. بشریت تنها آفریده خداوند به شمار می‌رود.
امروزه ماسون‌ها عقیده بدعت‌ آمیز میراندولا را هر چه آزادانه‌تر اعلام می‌كنند. به عنوان نمونه در یك كتابچه ماسونیآمده است:
جوامع اولیه ضعیف بودند و به دلیل اینضعف، قدرت‌ها و پدیده‌های اطراف خود را خدا قلمداد می‌كردند اما فراماسونری تنهاانسان را خدا می‌داند .
بر مبنای عقاید غلط ماسونری، انسان‌هاخدایان می‌باشند ولی تنها استاد اعظم در مقام خدایی كامل می‌شود. راه رسیدن به این مقام انكار خداوند و رد بندگی اوست. نویسنده‌ای به نام «جی.دی.باك» در كتاب خود با عنوان فراماسونری رمزی این حقیقت را چنین بیان می‌كند:
فراماسونری تنها بشر را به عنوان خدامی‌پذیرد... بنابراین بشر تنها خدای ماست.
به نوشته یك نشریه تركی، اومانیسم فراتر از موعظه‌های خشك عقاید مذهبی، بلكه مذهبی واقعی است و اومانیسم ما كه معنای حیات در آن ریشه می‌یابد، امیالی را كه جوانان از آنها آگاه نیستند، ارضا خواهدنمود.
ماسون‌ها چگونه به این مذهب می‌پردازند؟برای پاسخ باید نگاه بیشتری به پیام‌های آنان بیندازیم.2
 
آخرین ویرایش:

puorya1368

اخراجی موقت
تاسف

تاسف

خدمت 3d art عزیز عارضم که***رفیق جون با این حرفت نشون دادی که مونده تا فراماسون شناس بشی***خودمم هنوز برای مجالده تو این مبحث با عزیزانی مث خودت اونقد مسلط نیستم***من مطالعه میکنمو میذارمش تو تاپیک تو هم اگه مثلا میخوای بگی روشنفکری،مثل من تاریخو ورق بزنو ثابت کن و بگو دیدگاههای فراماسونها دقیقا حافظ حقوق بشره.میتونی بسمه الله***در غیر این صورت بذار کاسبیمونو بکنیم
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
داداش مرسی بابت زحمتت!اما این مطالبو یکی از دوستان زحمتشو کشیدن(فراماسونری) خیلی هم در موردش پست داده شده
 

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتی فری میسون اومدم نظرم رو گفتم
واقعا برای خودم متاسفم که جایی بحث میکنم که توی این تاپیک برای پست قبلیم بهم اخطار دادن . . .
افرادی مثل شما دارن با این کار کاسبی میکنن که تو مجله همشهری جوان عکس کوروش رو کنار گونیا و پرگار میذارن ... عذاب آور فکر کنم بدونید یعنی چی ؟
بعد توی همین مجله به کوروش بگه سگ گله و لواط کار ...
واقعا برای خودم متاسفم
 

puorya1368

اخراجی موقت
3d عزیز قضیه کوروشو پپرگارو نمیدونم.اون کم خردی ام که کوروش کبیرو با این بحث فراماسونو-نماد شیطانی و .....ربط داده***به قول خودت با این کار داره نون در میاره(که بوخوره توسرش)***ملتم که دنبال جنجالو بحثهای حاشیه ای مفرحند،میخوننو با توجه به سطح فکری خودشون نظر میدن****البته اینم بگم با اون روزنامه نگاری که اینو نوشته برخورد میکنم(شما فقط تاریخشو بگو)
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام دوست عزيز

ممنون بابت تمام زحماتتون

اما لطفا قبل از ايجاد تاپيك حتما يه جستجويي انجام بدين يا از مدير تالار پرس و جو كنيد

فراماسونری


در مورد تاپيك ديگرتون درمورد بحث و تفسير در مورد قرآن هم تاپيك .::اتاق تفسير قرآن كريم (جلسات حفظ قرآن باشگاه مهندسان ايران)::. داريم

موفق باشيد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
bahman.eng مبارزان با فراماسونری بیان تو مهدویت 10

Similar threads

بالا