نظر شما چیه؟یه نگاهی به تقویمتون بندازید!

coherent

عضو جدید
نظر شما چیه؟یه نگاهی به تقویمتون بندازید!
تقویم


تاریخ مرگ و ماتم است
تقوم کهنه روی میز
هر برگ آن را پاره کن
میانه شعله ها بریز
باید قلم گرفت به دست
تقویم تازه ای نوشت ، باید تن نداد و رفت
به جستجوی سرنوشت

هر برگ این تقویم درد
روز دروغ و شیون است
تاریخ ما ، حضور ما
در دست تو ، دست من است

بر ما هر آنچه که گذشت
تاریخ ما نبود و نیست
آغاز ما ، عمر زمین
با خلقت دنیا یکیست


تا کی به فکر معجزه
در انتظار حادثه
سوار سرنوشت تویی
پشت غبار حادثه
تا کی به ظلمت گم شدن
جادو شدن ، زانو زدن
خدا ندارد احتیاج
به نذر تو ، نیاز من

تقویم درد و تفرقه
ما رو به عصر سنگ برد
این قوم در خود گم شده
از ذات خود شکست خورد
این کهنه تقویم غریب
تکراره تاریخه عزاست
بی ابتدا و انتهاست
نگو که شرح حال ماست

باید جهان را تازه دید
رفت و به فرداها رسید
برای یک آغاز نو
نباید انتظار کشید
به اعتماد دست هم


باید گرفت از نو قلم
دوباره خط زد و نوشت
از ابتدا قدم قدم

تاریخ مرگ و ماتم است
این کهنه تقویم غم است
بی ترس دوزخ یا بهشت
از زندگی باید نوشت.
(اردلان سرفراز)
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاریخ ما ، حضور ما
در دست تو ، دست من است
این تیکه رو میشه یه توضیح بدین/؟
حضور ما در کجا؟به چه هدف؟برای که؟

بی ترس دوزخ یا بهشت
از زندگی باید نوشت.
دقیقا مشخص میکنه شاعر چکارست، از زندگی باید نوشت بدون توجه به معاد!
 

coherent

عضو جدید
این تیکه رو میشه یه توضیح بدین/؟
حضور ما در کجا؟به چه هدف؟برای که؟


دقیقا مشخص میکنه شاعر چکارست، از زندگی باید نوشت بدون توجه به معاد!
من با کمی دانشم فکر میکنم منظورش اینه که هر کسی باید نقش خودش و در جامعه و تاریخ بازی کنه و منتظر دیگران نباشه تا کاری بکنند . نظر شما چیه؟
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید گرفت از نو قلم
دوباره خط زد و نوشت
از ابتدا قدم قدم

تاریخ مرگ و ماتم است
این کهنه تقویم غم است
بی ترس دوزخ یا بهشت
از زندگی باید نوشت.


ای کاش بشه واقعا:gol:
 

zahra_555

عضو جدید
باید گرفت از نو قلم
دوباره خط زد و نوشت
از ابتدا قدم قدم

تاریخ مرگ و ماتم است
این کهنه تقویم غم است
بی ترس دوزخ یا بهشت
از زندگی باید نوشت.


ای کاش بشه واقعا:gol:
fuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuullllllllllllllll likkkkkkkkkkkkkkkkkkkeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee
 
بالا