مشاعرۀ سنّتی

[-->ali<--]

شب ها که سکوت است وسکوت است وسیاهی
اوای تو می خواندم از لایتناهی

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم // او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم

 

[MOΣIN]

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم // او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

 

[RZGH]

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم // او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم

می نویسم نامه ای روزی ازاینجا می روم
باخیال او ولی تنهای تنها می روم

 

[-->ali<--]

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

تا توانی دلی بدست آور // دل شکستن هنر نمی باشد

 

[RZGH]

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

تونیزباده به چنگ اروراه صحراگیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا اورد

 

[-->ali<--]

می نویسم نامه ای روزی ازاینجا می روم
باخیال او ولی تنهای تنها می روم

مسجود ملایک که شد آدم ز علی بود // آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود

 

[MOΣIN]

تا توانی دلی بدست آور // دل شکستن هنر نمی باشد

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[MOΣIN]

تونیزباده به چنگ اروراه صحراگیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا اورد

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون...نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا

 

[RZGH]

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون...نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا

امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که افتاده ام ازپاچرا

 

[MOΣIN]

امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که افتاده ام ازپاچرا

اى نور چشم مستان در عين انتظارم...چنگ حزين و جامى بنواز يا بگردان

 

[-->ali<--]

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون...نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا

روزي كه شد به نيره سرآن بزرگوار
خورشيد سر برهنه برآمد ز كوهسار​

 

[RZGH]

روزي كه شد به نيره سرآن بزرگوار
خورشيد سر برهنه برآمد ز كوهسار​

روزهاازپی هم می گذرند نه برای من می ایستند نه برای تو
توهم برو نمان درست مثل روزها

 

[MOΣIN]

روزي كه شد به نيره سرآن بزرگوار
خورشيد سر برهنه برآمد ز كوهسار​

روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد

 

[-->ali<--]

روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد

در شب هجرا ن مرا پروانه وصلی فرست // ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چوشمع

دوستان با عرض معذرت من تشکراتم ته کشده بعدا جبران میکنم

 

[RZGH]

اى نور چشم مستان در عين انتظارم...چنگ حزين و جامى بنواز يا بگردان

نزارکم بشم
نخواه گم بشم
یاحرف وحدیث مردم بشم
بااحساس موندن به من جون بده
نجاتم ازاین حال ویرون بده

 

[-->ali<--]

نزارکم بشم
نخواه گم بشم
یاحرف وحدیث مردم بشم
بااحساس موندن به من جون بده
نجاتم ازاین حال ویرون بده

همدم من، مونس من، شمع من // جز توام در این جهان غمخوار کو؟

 

[RZGH]

در شب هجرا ن مرا پروانه وصلی فرست // ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چوشمع

دوستان با عرض معذرت من تشکراتم ته کشده بعدا جبران میکنم

عشق یعنی درکمان بی کسی
حس کنی با کسی هم نفسی
برای منم تموم شد

 

[MOΣIN]

در شب هجرا ن مرا پروانه وصلی فرست // ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چوشمع

دوستان با عرض معذرت من تشکراتم ته کشده بعدا جبران میکنم

همچون حباب ديده بروى قدح گشاى...وين خانه را قياس اساس از حباب كن

نزارکم بشم
نخواه گم بشم
یاحرف وحدیث مردم بشم
بااحساس موندن به من جون بده
نجاتم ازاین حال ویرون بده

هلالى شد تنم زين غم كه با طغراى ابرويش... كه باشد مه كه بنمايد ز طاق آسمان ابرو

 

[RZGH]

همدم من، مونس من، شمع من // جز توام در این جهان غمخوار کو؟

ولی توتالب معشوق وجام می خواهی
طمع مدارکه کاردگرتوانی کرد

 

[-->ali<--]

ولی توتالب معشوق وجام می خواهی
طمع مدارکه کاردگرتوانی کرد

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای // سوختم زین اشنایان ای خوشا بیگانه ای.

 

[RZGH]

همچون حباب ديده بروى قدح گشاى...وين خانه را قياس اساس از حباب كن

هلالى شد تنم زين غم كه با طغراى ابرويش... كه باشد مه كه بنمايد ز طاق آسمان ابرو

وای اگرهمسفربعدازین درسفربی تومن تنهاباشم

 

[RZGH]

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای // سوختم زین اشنایان ای خوشا بیگانه ای.

یادمن کردی ولی روزی که دیگر دیربود
مهربان گشتی ولی مهرتوبی تاثیربود

 

[-->ali<--]

یادمن کردی ولی روزی که دیگر دیربود
مهربان گشتی ولی مهرتوبی تاثیربود

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع // شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

 

[MOΣIN]

وای اگرهمسفربعدازین درسفربی تومن تنهاباشم

مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هردم...جرس فرياد مى دارد كه بر بنديد محملها

 

[-->ali<--]

مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هردم...جرس فرياد مى دارد كه بر بنديد محملها

آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع//آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

 

[RZGH]

مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هردم...جرس فرياد مى دارد كه بر بنديد محملها

ان جوان بخت که می زدرقم خیروقبول
بنده پیرندانم زچه ازادنکرد

 

[RZGH]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع // شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

عالم ازناله عشاق مبادا خالی
که خوش اهنگ وفرح بخش هوایی دارد

 

[-->ali<--]

عالم ازناله عشاق مبادا خالی
که خوش اهنگ وفرح بخش هوایی دارد

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع // شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

 

[RZGH]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع // شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر

 

[-->ali<--]

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند

خوب دوستان با اجازه ما بریم فعلا