نکات بازاریابی

[ghazal1991]

1) برنامه ریزی بازاریابی عاملی حیاتی در موفقیت هر سازمانی است و باید شایستگی اصلی تمام مدیران باشد.

 

[ghazal1991]

2) تنها در صورتی که مدیران بتوانند مهارت ها و تکنیک های برنامه ریزی را با نگرش مشتری- مدار

فرهنگ بازاریابی تلفیق کنند، سازمان شانس مقاومت و موفقیت خواهد داشت.

 

[ghazal1991]

3) هرگز اهداف را با وسیله ها اشتباه نگیرید.

 

[ghazal1991]

4) بازاریابی رضایت مشتری را افزایش می دهد. چرا که در محیط رقابتی، این تنها راهی است که

دستیابی سازمان و ذینفعان را به اهداف تضمین می کند.

 

[ghazal1991]

5) رویکرد بازاریابی وسیله ای برای رسیدن به هدف است. مبادله باید به منفعت دو جانبه بیانجامد و مشتری و

سازمان هر دو راضی باشند.

 

[ghazal1991]

6) هرگز دچار این اشتباه نشوید که بسته بندی مجدد محصولات قدیمی و انتصاب یک مدیر بازاریابی به

معنای مشتری مداری است. اینگونه نیست و مشتری این نکته را به شما خواهد گفت! آنها با عدم خرید،

شما را متوجه این نکته خواهند کرد.

 

[ghazal1991]

7) مدیر خوب ظهور بازار خریداران را پیش بینی می کند و قبل از اینکه شرایط او را مجبور کند، تغییرات

لازم در فرهنگ را به خوبی مدیریت می کند.

 

[ghazal1991]

8) بهبود کیفیت، رضایت مشتری را افزایش می دهد.

 

[ghazal1991]

9) تنها کارکنان عملیاتی خوب، میتوانند کیفیت را بهبود داده و مانع بروز مشکل برای مشتری شوند.

 

[ghazal1991]

10) کیفیت زمانی بالا می رود که همه کارکنان، نیازهای مشتریان،چه مشتریان داخلی- همکاران- و چه

مشتریان بیرونی را مورد توجه قرار دهند.

 

[ghazal1991]

11) اگر هر کس بهبود اندکی به وجود آورد، برآیند این بهبودهای کوچک، بهبودی عظیم در کیفیت و

رضایت مشتری بوده و کلید موفقیت سازمان خواهد شد.

 

[ghazal1991]

12) بهبود ارتباطات و انگیزش عاملی اساسی در دستیابی به کیفیت بالا و رضایت مشتری است.

 

[ghazal1991]

13) پیشگامی در کیفیت، نظیر برنامه ریزی بازاریابی، با دو جنبه فعالیت هر کسب و کاری سر و کار دارد،

که عبارتند از:چه کاری را و چگونه انجام می دهیم؟

 

[ghazal1991]

14) با شناخت روشنی از فرهنگ موجود، کار خود را آغاز کنید و در صورتی که تاکید این فرهنگ بر ارضای

نیاز مشتری نیست، برنامه ای برای تغییر آن بریزید.

 

[ghazal1991]

15) بیش از حد جاه طلب یا بی صبر نباشید. تغییر فرهنگی زمانبر است و تقریبا تا هفت سال طول می کشد.

 

[ghazal1991]

16) تغییر باید از بالا آغاز شود. مدیران ارشد باید قانع شده و به ضرورت تغییر آگاه باشند، آنها باید

تغییر را تسریع کرده و از آن پشتیبانی کنند.

 

[ghazal1991]

17) در استخدام متخصص بازاریابی عجله نکنید. پیوند ساده کارکرد بازاریابی به فرهنگ محصول- گرا،

شما را به سمت فروش گرایی سوق می دهد و نه مشتری مداری. اگر واقعا بازاریابی را جدی می

گیرید، بازاریاب شما باید فردی در سطح هیئت مدیره باشد.

 

[ghazal1991]

18) از یک واسطه یا مشاوره خارجی برای قانع کردن مدیریت برای تغییر استفاده کنید. در صورتی که

خود قصد چنین کاری را دارید، ادله و شواهد کافی در خصوص اثربخش نبودن و ناکارآمدی رویکرد موجود،

مثال هایی از موفقیت های بازاریابی در بازار، وضعیت و مزایای تغییر جمع آوری کنید.

 

[ghazal1991]

19) کارکنان عملیاتی را در فرآیند درگیر کنید و در رابطه با لزوم و مزایای تغییر با آنها صحبت کنید. سروکار

داشتن با مشتریان راضی تقریبا همیشه بهتر از پاسخ گویی به شکایات است.

 

[ghazal1991]

20) ابتکارات در زمینه کیفیت را به عنوان سازوکاری برای اجرای تغییر در شرکت خود به کار گیرید.

 

[ghazal1991]

21) تحقیق دقیقی از مشتریان برای شناخت ادراکات آنها از شما و نیازهای آنها انجام دهید. تحقیق کیفی

و گروه های کانون، موثرترین روش برای این منظور هستند.اولویت های تحقیقی خود را مشخص کنید.

 

[ghazal1991]

22) کارکنان را حول گروه های مشتریان سازماندهی کنید و نه محصولات، و برای آنها برنامه ریزی کنید.

در صورت نیاز از ساختار ماتریسی استفاده کنید. مسئولیت مشتریان را به تک تک کارکنانی واگذار کنید که

در عین حال نقش وظیفه ای هم دارند. به عبارتی به کارکنان وظایف دوگانه محول کنید. منابع را به

تناسب تخصیص دهید.

 

[ghazal1991]

23) ارتباطات آزاد برقرار کنید، به گونه ای که مطمئن شوید که مدیران، به مشتریان و کارکنان گوش

فرا می دهند و صرفا با آنها دستوری برخورد نمی کنند.

 

[ghazal1991]

24) از سیستم های ارزیابی به منظور شناسایی شکاف های مهارتی و آموزشی بهره بگیرید و کارکنان

عملیاتی را تقویت کنید تا مسئولیت بیشتری درباره مشتریان و کیفیت بپذیرند و سپس متناسب با

عملکردشان به آنها پاداش دهید.

 

[ghazal1991]

25) فراموش نکنید که شما باید تاثیر تغییرات ایجاد شده را با انجام بهینه کاوی اندازه گیری کنید.

 

[ghazal1991]

26) فراموش نکنید که رقبا نیز عاملی غیر قابل کنترل هستند که تصمیمات و استراتژی آنها به طور

مستقیم بر کسب و کار شما تاثیر می گذارند.

 

[ghazal1991]

27) شرکت باید رقبا را به خوبی بشناسد و سعی کند نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کند.

 

[ghazal1991]

28) رقبا همیشه مثل شما نیستند. مشتری وفادار ممکن است غذای رستوران رقیب را بر غذای

رستوران شما ترجیح ندهد، اما امکان دارد که رفتن به سینما را به خوردن غذا در رستوران شما ترجیح

دهد. بنابراین سعی کنید رقبای واقعی خود را شناسایی کنید و این امر تنها زمانی امکانپذیر است که

کسب و کار را بر مبنای مشتری تعریف کنید که قصد برآوردن نیازش را دارید و نه بر مبنای محصول.

 

[ghazal1991]

29) به ارتباط حیاتی بین محیط خارجی و محصولات موجود و بالقوه و بازارهای مورد نظر توجه نمایید.

تغییرات محیطی نظیر تکنولوژی جدید، محصولات را از دور خارج می سازند. تغییرات سیاسی با مطرح

کردن رقبای جدید، سهم بازار را دستخوش تهدید می نمایند و رشد اقتصادی فرصتی برای بهبود محصول

ارائه می دهد.

 

[ghazal1991]

30) تغییرات محیطی، نیروهای پویایی هستند که ماهیت فعالیت کسب و کار را تغییر می دهند. بنابراین

زمان کافی برای مطالعه محیط بازار اختصاص داده و به این سوالات جواب دهید که چه چیزی طی ده

سال گذشته در محیط تغییر کرده است و تغییرات حاصل در محصولات و بازارها که ناشی از این تغییر

هستند چگونه بوده است؟