وای که یاد شب تحویل پروژه افتادم.صبح تحویل پروژه فقط نیم ساعت داشتم از تو موهام چوب بالساو کاغذارو درمیاوردم.
یبار موقع ساخت ماکت تیغ در رفت و رو دستم دقیقا روی شاهرگ خط انداخت خیلی شانس آوردم شاهرگمو نبرید(خداروشکر) وگرنه دستمو از دست میدادم.
یبارم اونقد عجله ای رفتم ووسه تحویل که اصلا یادم نبود پیرهن بپوشم و فقط یه زیرپیرهنو کابشن پوشیده بودم اونجا که رسیدم متوجه شدم ملت زیر چشمی بمن نیگا میکنن ،زیپ کاپشنم تا زیر قفسه سینم باز بود و بقیه ماجرارو خودتون ...