رد پای احساس ...

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
همسفر خسته ام از این همه راه

خسته از نای و نی و این همه اه

راه ، تکرار زمان است چرا

همسفر فاش بگو راز چرا

اری از ایینه ها نیست نشان

ان نشان های نهان نیست عیان

اندر این نبض ِ زمان ، گیج منم

مات و مبهوت ِ دل ِ ریش منم

هوشیارم ز دل ِ خویش چرا

ان که مستم بکند ، نیست چرا

همسفر گرچه رهایم کردی

راست گو ، ره به کجا اوردی

نکند باز به من می خندی

زین که پروانه شدم می خندی

خنده کن تا که منم سوز شوم

بنواز تا که منم کوک شوم

ره به تنهایی من می گرید

همسفر ، باش ، دلم می گرید

خُنک ان روز که اندر پیش است

دل ِ زهر خورده ی من در نیش است

باش تا سایه ای بر من باشی

وین دل زخم ، تو ، مرهم باشی
 

red-girl

عضو جدید
امروز دلم دوباره شکست….
از همان جای قبلی…!
کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی….
کاش می شد فریاد بزنم… پایان!
دلم خیلی گرفته!….
اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد! آدمها از دور دوست داشتنی ترند!
 

red-girl

عضو جدید
کمــی دورتــر بایستــ..

لطفــا ً !!

من دیــوانه تــر از آنــم..
...
..

کـ بی هــوا..

در آغوشتــ نگیــرم..!
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مانند بیمار شدن است...
نمی دانی چطور اتفاق می افتد...
عطسه می کنی...
یکهو می لرزی...
داغ می شوی و تب می کنی...
و دیگر دیر شده...
سرما خورده ای ...
دوست داشتنش را می گویم ....
[/FONT]​
 

shimi86

عضو جدید
چه تلخ محاکمه می شوند پاییز و زمستان !!که برای جان دادن به درخت ، جان می دهند ،و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر همه چیز به اسم بهار تمام می شود .....
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]گــــــــــاهی[/FONT] ......
[FONT=&quot]یـــــــــك نگــــاه ســـــــــــرد[/FONT] ......
[FONT=&quot]یـــــــــــک حـــــــــــــــرف ســــــــــرد[/FONT] ........
[FONT=&quot]یــــــــــک رفــــــــــتار ســــــــــــــرد[/FONT]..........
[FONT=&quot]روی زمســـــــــتان را هــــــم كــــــم مـــــــــی كنـــــــــد[/FONT][FONT=&quot].......[/FONT]
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این قدر چهرت پر احساس
که دردمو میبره
حسی که من دارم به تو
از یک عشق ساده بیشتره
این قد زیباست لبخندت
که اخم منو میشکنه
من خموشم اما مطمئنم که قلب تو روشنه
واسه یک بار بشین به پای حرفم
از ته قلبم تو رو می‌خوام


وابستت شدم و به تو کردم عادت
دیونتم عشقم تو باید مال من باشی‌

این قدر مهربونی که هیچ کی‌ نمیخواد از تو بگذره
حسی که من دارم به تو از یک عشق ساده بیشتره
این قدر د‌ل نشین خیالت که هر لحظه‌ای با من
من زنده‌ام و نبضم فقط با وجود گرمت می‌زنه
واسه یک بر بشین پای حرفم
از ته قلبم تو رو می‌خوام

وابستت شدم و به تو کردم عادت
دیونتم عشقم تو باید مال من باشی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
پیش از آنكه بروم نگاهم كن تا نگاهت را تا همیشه داشته باشم
تا چشمهایم را برایت بگذارم...
پیش از آنكه بروم
چیزی بگو
كه بر دلم بنشیند
تا دلم را تا همیشه برایت بگذارم...
پیش از آنكه بروم
پیچك نیلوفر عشق را بر پایم بتابان
تا بمانم ..نروم ..
دیگر باز نخواهم گشت
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر ...
خوشبختانه
باران ارث پدر هیچکس نیست

(حسین پناهی)
 

niloo66

عضو جدید

[FONT=&quot]ای كاش ياد ميگرفتیم[/FONT] ؛
[FONT=&quot]اگر در رابطه ای حـــــرمت زیر سوال رفت[/FONT]
[FONT=&quot]برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنیم[/FONT] ....
[FONT=&quot]و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانیم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است
بیا بنگر
چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
... دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی
و این تالاب مهتابی
بیا ای هم گناه ِ من دراین برزخ

مهدی اخوان ثالث
 
  • Like
واکنش ها: noom

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT]​
[FONT=&quot]از دنیـــای واقــعـی و نـــامــردیــاش[/FONT] !
[FONT=&quot]پنــــاه آوردیــــم[/FONT]
[FONT=&quot]به دنیــــای مـجـــــازی[/FONT] !
[FONT=&quot]غـــافــل از این کــه ،[/FONT]
[FONT=&quot]آســمون ، هـــمون آســـمونه....[/FONT]
 

red-girl

عضو جدید
دوستت خواهم داشت در ســـــــکوت
که مبادا در صـــــــدایم توقعی باشد که خاطرت را بیازارد
 

red-girl

عضو جدید
حوصله ات که سر می رود ...


با دلـــــــــــــم بازی نکن !


من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام!!!
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
و نخواهيم مگس از سر انگشت طبيعت بپرد
و نخواهيم پلنگ از در خلقت برودبيرون
و بدانيم اگر كرم نبود زندگي چيزي كم داشت
و اگرغنچ نبود لطمه مي خورد به قانون درخت
و اگرمرگ نبود دست ما در پي چيزي مي گشت
وبدانيم كه پيش از مرجان خلئي بود
در انديشه درياها

در اندیشه دریاها
می توان تنها شد
می توان زار گریست
می توان دوست نداشت و دل عاشق آدمها را٬ زیر پاها له کرد !
می توان چشمی را٬ به هیاهوی جهان خیره گذاشت
می توان صدها بار٬ علت غصه‌ی دل را فهمید !
می توان ...
می توان بد شد و بد دید و بد اندیشه نمود !
آخرش هم تنها ٬ میتوان تنها رفت ...
یادگاری !؟
همه جا تلخی و سردی و غرور
فاتحه ؟!
خوب شد رفت ! عجب آدم بد خلقی بود !!
ولی ای کودک زیبای دلم ٬ آن ور سکه تماشا دارد:
شهری از مردم آبی سرشار ٬ آسمانش و زمین مثل آن شهر
ولی
من و تو با همه آدمهاش ٬ غرق احساس غروریم به عشق !
دل هر آدم عاشق که شکست٬ قلب ما می شکند !
همه جا لبخند است و زمین ٬ مفتخر است به تن سبزی که
ضرب گام من و تو ٬ بر دلش می پیچد !
من و تو خوشبختیم ٬ ما خدا را داریم ٬
ما غم چلچله را ٬ وقت بوسیدن دستان بهار
مثل یک شعر قشنگ ٬ از دلش میخوانیم !
می توان خوب شد و خوب دید و خوب اندیشه نمود
می توان عاشق شد
می توان با باران به سراغ دل عاشق هر یاری رفت
می توان باز گریست ٬ اما از شوق سبز شدن دور ترین بوته‌ی خاک
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می‌دیدیم
دست‌هامان خالی
دل‌هامان پر
گفتگوهامان مثلا یعنی ما
... کاش می‌دانستیم
هیچ پروانه‌ای پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی‌آورد
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می‌میریم
از خانه که می‌آیی
یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است...
سید علی صالحی
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
چطور پنهون مي کردي از من اون روتو
چطور پنهون مي کردي عطر گيسوتو
مني که عطر گيسوتو به يک دنيا نميدادم
چي شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
در تاريکي شب قدم مي زنم

چه سکوتي دارداين خيابانها

باسنگ فرش هايي که يکديگر رانمي شناسند

وآدم هايي که براي فردانگرانند

من از جنس اين آدم ها

شايدکمي نگرانتر

باعکسي در دست

که نمي دانم قاب بگيرم

يا..............
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی آدم ها دلشان میخواهد نباشند
پس ، می روند
هرکس به روش خودش
یکی گم می شود
یکی دور می شود
و یکی هم
رگهایش را به شیشه های شکسته می سپارد...
 

A R M A N

عضو جدید
« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم - به خدا -
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو


(( فریدون مشیری ))
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
گريه ام ميگيرد...
وقتي که ميبينم کسي که تمام دنياي من بود اکنون منت
ديگري را ميکشد...!!
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هرگز این قصه ندانست کسی
آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست
سر فرو داشت،نمی گفت سخن.
نگهش از نگهم داشت گریز.
مدتی بود که دیگر با من
بر سر مهر نبود.
آه،این درد مرا می فرسود:
((او به دل عشق دگر می ورزد؟))
گریه سر دادم در دامن او;
هایهایی که هنوز
تنم از خاطره اش می لرزد!

بر سرم دست کشید،
در کنارم بنشست،
بوسه بخشید به من،
لیک می دانستم
که دلش با دل من سرد شده است!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دلم را هرس می کنم
تا برای با تو بودن جوانه بزند .‏
خدا را چه دیدی
شاید بهار امسال در زمستان بود .. .




 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
به فرض هم كه برویم آن دورهــا

با پاكتــی سیگار

دود كنیم خــاطراتمان را . . .

با عطــر ِ جــا مانده روی پیراهنمان چــه كنیم رفیق!؟
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
در تنهايي خود لحظه ها را برايت گريه کردم

در بي کسيم براي تو که همه کسم بودي گريه کردم

در حال خنديدن بودم که به ياد خنده هاي سرد و تلخت گريه کردم

در حين دويدن در کوچه هاي زندگي بودم که ناگاه به ياد لحظه هايي که بودي و اکنون نيستي

ايستادم و آرام گريه کردم

ولي اکنون مي خندم آري ميخندم به تمام لحظه هاي بچگانه اي که به خاطرت اشک هايم را

قرباني کردم...





دوستت دارمممممممممممممممممممممممممممم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا