فراق یار

mar.1980

عضو جدید
فراق یار...

فراق یار...

اشگ مریز گه سرنوشت گرتورا ازمن جداگرد ، عاقبت دلهای ما را با عم هم اشنا گرد* سین * من گلی بی رنگ وبو بودم گرتورا صد رنگ و بو بود ، سینه ی تاریگ من سنگ قبر ارزو بود * سرنوشت این جدایی خارج از دستان ما بود، دردو نفرین بر سفر ، این گناه از دست او بود***mar
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: منو حالا نوازش کن .... که این فرصت نره از دست :: [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: شاید این اخرین باره .... که این احساسه زیبا هست ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: منو حالا نوازش کن .... همین حالا که تب کردم ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: اگه لمسم کنی شاید .... به دنیای تو برگردم ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: هنورم میشه عاشق بود .... تو باشی کاره سختی نیست ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: بدون مزر با من باش .... اگرچه دیگه وقتی نیست ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: نبینم این دمه اخر .... تو چشمات غصه میشینه ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]:: همه اشکاتو میبوسم ....میدونم قسمتم اینه ::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]::تو از چشمای من خوندی....که از این زندگی خسته ام::[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​
 

K.K.J

عضو جدید
دردِ هجوم یک اتفاق خودش را می‌‌پیچاند به پهلو هایم
نمی‌ خواهم بترسم
نمی‌ خواهم گریه کنم
ولی‌ نبودنت عجیب سوراخ می‌کند
تقویم روز‌هایِ بودنم را
هنوز هم نمی‌‌خواهم گریه کنم
اتفاق که می‌‌خواهد بیفتد
اختیارِ اشک و چشم و دل و شب و فریاد ... از دست میرود
تو از دست رفته ای
من ... از دست می‌‌روم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نادیده رخت نادیده رخت
در غم هجرت شده مشکل​
ترسم كه بمیرم نشود مشكل من حل
تو نازنین یار منی
تو یار و غمخوار منی
من که میمیرم خدا من که میسوزم
چرا دور از منی
من که میمیرم خدا من که میسوزم
چرا دور از منی

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بعد از این بر دوریت ای پدر عادت می کنم
بعد از این با اشک و محنت بی تو خلوت می کنم


بعد از این در عالم بیماری و دلواپسی


عشق و احساس خودم را با تو قسمت می کنم
بعد از این در دل شبها غمگین و زار


با دل درد اشنایم بی تو صحبت می کنم



میروم در جاده های ساکت و بی انتها
هر کجا جای پایت را دیدم اقامت می کنم


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/cry.gif
 

mar.1980

عضو جدید
فراق یار...

فراق یار...

منوباش خیال میگردم گه همه یارورفیقن ، توروزای سخت عربت ، دستای همو میگیرن . منوباش ...
 

b65241

کاربر بیش فعال
چشم من بیا منو یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه مگه میشه کاری کرد
کاری از ما نمی یاد زاری بکن
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تموم ابرای آسمونا
کاشکی میداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کنن
قصه گذشته های خوب من خیلی زود مثه یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانو بذارم تا قیامت اشک حسرت ببارم
دل هیشکی مثه من غم نداره،مثه من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه،چرا چشمم اشکشو کم میاره
سرنوشت چشاش کوره نمی بینه،زخم خنجرش میمونه رو سینه
لب بسته سینه غرق به خون قصه موندن آدم همینه
اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
:cry:
 

b65241

کاربر بیش فعال
چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی؟


چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی؟

بهار من گذشته شاید




شکوفه ی جمال تو، شکفتـــــــه در خیال من


چرا نمی کنی نظر، به زردی جمـــــــــال من؟



بهار من گذشته شاید
 
آخرین ویرایش:

b65241

کاربر بیش فعال
تو را چه حاجت، نشانه ی من



تویی که پا نمی نهی به خانه ی من

چه بهتر آنکه نشنوی ترانه ی من




نه قاصدی که از من آرد، گهی به سوی تو سلامی


نه رهگذاری از تو آرد، گهی بــــــــرای من پیامی



بهار من گذشته شاید:cry:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنشب که دلی بودبه میخانه نشستیم آن توبه صد ساله به پیمانه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آنشب
ما توبه شکستیم و دلی نشکستیم
 

mar.1980

عضو جدید
ازغم نياموزي چرا اي دلرباي بي وفا / غم باهمه ناباوري هرشب به من سر ميزند***
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثل هر بار برای تو نوشتم:

دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد،
"همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو کجایی؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتی‌ بنویس. گفتم مینویسم. اما پایان را. تو که رفتی‌ چشمهٔ شعر خشکید. آن روزنهٔ الهام هرچه ترانهٔ پاک به سکوتی همیشگی‌ رفت. اینک وقت خداحافظی با آن چشمهٔ نوری ست که تجلی صدای پر طنینت موج موج اکسیر خواستن و ماندن را در محراب نگاهت به رقص میاورد. و تو ‌ای نازنین با چه سنگنین نگاهی‌، اندک شرمی، بی‌ پیرایه سخنی گفتی‌: ‌ باشد که روزی از این خاکستر ققنوسی براید، که شورمست میخواند، `یا کودکان شهر بی‌ خبرند از جنون ما، یا هنوز این جنون سزاوار سنگ نیست.`
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من هنوز هستم

پر از عشق،
پر از یاد،
پر از آرزوهای رفته بر باد.
 

K.K.J

عضو جدید
[h=6]تمام زندگی را به گرو میگذارم
برای یک لجظه دوباره با تو بودن
برای از تو شنیدن از تو خواندن
از تو سرودن ....
[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشمات و نبند یه لحظه

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] می خوای عشقمو نبینی تو که چشماتو میبندی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می دونی داغون میشم من آگه چشم رو قلبم ببندی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دستمو رها نکن تند نشو از من فراری[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چرا با من غریبی؟ چرا تنهام میزاری؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اگه اسم تو نباشه چشم من اونو نبینه........ [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دفترم خالی میمونه چون جای شعرام نقطه چینه [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دلم و نشکنی لحظه نزار اشکام باز بریزه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نگو حقه من همینه که همیشه قلبم بسوزه [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می خوای نگاهت و نبینم که چشاتو به روم میبندی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باشه برو هرجا که میخوای اما بگو روزی برمیگردی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] باشه برو تنها میمونم ولی بدون چشمام به راه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] کاش بیای کمی زود تر نه وقتی که آسمونم سیاه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش میدانستی که صدایت در گوشم نگاهت در خاطرم رفتار هایت در مقابلم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قیام کرده اند برای از بین بردن این فلب اسیر و زندانی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می دانی,آرام نخاهی گرفت تا نشوم من قربانی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اما این را نمی دانی [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] گر روم زین دنیا با یادت روم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] گر بمیرم بی تو خیالت با من است[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هر کجا باشم روی زمین یا زیر خاک , حرفم یک جمله است: [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دوستت دارم[/FONT]
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار ، دوباره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه که خیسه ، پر از اشکه و کسی بازم اونو نمیخونه




یه روز همین جا ، توی اتاقم ، یه دفعه رفت آره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم ، درو که می بست ، میدونستم که می میرم
اونم عزیزم بود نمیتونستم جلوی راهشو بگیرم





میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنهاا
خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت اتاق رو داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمیخوام بشه باور من که نمیاد انگار
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هزاران بار تقدیم به بهانه ی نفس هایم ....♥♥


آسمـــــان چشم هایم مــــــال تـــــــو

اشــــکهای جانگدازت مـــــــــال من

خــــنده های دلگشایم مـــــــــال تـــــو

بی قراری, درد و رنجت مـــــــال من

بـــاغ سرسبز خیــالم مـــــــال تــــــو

دشت غمناک وجـــــودت مـــــال من

خنده های وقت وصلت مــــــال تــــــو

انتـــــظارو صبرو هجرام مـــــال من
 

mar.1980

عضو جدید
شکسته شاخه ی عمرم ، غریب پائیزم /بیا بهار ترانه ، تویی سرآغازم
تمام بغض کبوتر شکسته در سازم / نشسته تیر صداقت به بال پروازم
اگرچه صبح نگاهم شب غریبان شد / بخوان که در دل شبها سحربرافرازم
درانتظارحضورت کویرتردیدم / بیا مسافرباران تو نور امیدم
من از سپیده و باران ، من از توسرشارم/ اگرچه از شب غربت گلایه ها دارم
توروح آینه هستی تو ذات خورشیدی / بگو چگونه دراین شبها تورا بیاوازم .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می روم خسته و افسرده وزار
سوي منزلگه ويرانه خويش
به خدا ميبرم از شهر شما
دل شوريده و ديوانه خويش
می برم تا كه در آن نقطه دور
شستشويش دهم از رنگ گناه
شستشويش دهم از لكه عشق
زينهمه خواهش بيجا و تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
زتو ای جلوه امید محال
ميبرم زنده بگورش سازم
تا از اين پس نكند ياد وصال
 

banooyeariayi

عضو جدید

تمام دنیا هم که بگویند تو مال ِ من نیستی،

باز هم این دل ِ زبان نفهم،

بهانه ات را میگیرد !!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنویس
بنویس از دل تنگم



بنویس ازصدای خنده ام

بنویس از آرزوهایم

حالا می خواهم تمامش را خط بزنی

بنویس از امید

بنویس از عشق

بنویس از وفا

بنویس ازدوست داشتن

که تنها کلمه ی دوست داشتن است که لایق قلب مهربان توست
 

mar.1980

عضو جدید
فراق را به خاطر بسپار و درد دوري را !
تا اگر روزي به تکرار رسيدي براي ماندنش تلاش کني نه لذت بردنش !...
 

mar.1980

عضو جدید
***شنيدم که چون قوي زيبا بميرد /فريبنده زادوفريبا بميرد
شب مرگ تنها نشيند به موجي /رودگوشه اي دوروتنهابميرد
درآن گوشه چندان غزل خواندآن شب /که خود درميان غزلها بميرد
گروهي برآنند که اين مرغ شيدا/ کجا عاشقي کرد ، آنجا بميرد
من اين نکته گيرم که باورنکردم / نديدم که غويي به صحرابميرد
چوروزي زآغوش دريا برآمد/ شبي هم در آغوش دريا بميرد
تودرياي من بودي آغوش وا کن / که مي خواهد اين قوي زيبا بميرد ***
 

b65241

کاربر بیش فعال
ای رقیب ای دشمن من
دشمن جان و تن من
برده ای زیبای ما را
خود گرفتی جای ما را
لعل لب او نوش تو
گرمای عقل و هوش تو
راز وفاداری چو من
می خواند او در گوش تو
جان تو جان او جانم قربان او
می خواهم از خدایش
که سر نهم به پایش
فنا شوم برایش
او قرار جان من بود
یار هم پیمان من بود
از برم او را ربودی
در کنار او غنودی
من رفتم و تو آمدی
آتش به جان من زدی
تا بر سر پیمان بود
هرگز مکن با او بدی
ز عشق او تو مستی
دل مرا شکستی
برش کنون پیوستی
جان تو جان او جانم قربان او
 
بالا