حسینیه باشگاه مهندسان ایران
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
کربلا ...
کربلا ...
بسم رب الحسين (ع)
.
.
.
مجنون شبهاي حرم اربابم
كربلا از عشقت تو ببين بي تابم
قسمتم نميشه ديدن شش گوشه
لا اقل ببينم حرمو در خوابم
،
من كه از كودكي عاشق تو بودم
تو قبولم نما گرچه من آلودم
ديگه بسه آقا دوري كربلا
يه نگاه كن به اين سينه كبودم
.
.
.
اللهم الرزقنا حــــرم ...
کربلا ...
بسم رب الحسين (ع)
.
.
.
مجنون شبهاي حرم اربابم
كربلا از عشقت تو ببين بي تابم
قسمتم نميشه ديدن شش گوشه
لا اقل ببينم حرمو در خوابم
،
من كه از كودكي عاشق تو بودم
تو قبولم نما گرچه من آلودم
ديگه بسه آقا دوري كربلا
يه نگاه كن به اين سينه كبودم
.
.
.
اللهم الرزقنا حــــرم ...
شب های جمعه ، کربــــــلا ...
شب های جمعه ، کربــــــلا ...
.
.
.
کربلا شب های جمعه ، بس خبرها میشود
بر ضریح و قبر شش گوشه نظرها میشود
انبیا و اولیا حاضر به دشت نینوا
کاسه چشمان پر از اشک بصرها میشود ...
،
مصطفی از داغ ریحانه فغان ها میکند
ناله هایش باعث سوز جگرها میشود
مرتضی آن اولین مظلوم عالم از نجف
زائر کوی حسین (ع) در این سحرها میشود
من نگویم از صدای مادری قامت کمان
دست بر پهلوی خود، خیره به سرها میشود
گاه دور خیمه، گه راهی شود تا علقمه
مادر قطع الیمین در این سفرها میشود
از مدینه مجتبی (ع) آید، غریب بی حرم
یاحسین او نوای نوحه گرها میشود
اصغر اندر خیمه گه، با گریه گوید العطش
حنجرش در راه دین، بر دین سپرها میشود
ارباً ارباً پیکر آن سرو لیلا ، غرق خون
روضه ی او تا ابد ، داغ پدرها میشود
ساقی و میر و علمدار حرم نقش زمین
از غم و داغ برادر، خم ، کمرها میشود
دخت حیدر، زینب خسته در این دشت بلا
از چه رو دنبال یک گل در به درها میشود ... ؟!
.
.
.
شب های جمعه ، کربــــــلا ...
.
.
.
کربلا شب های جمعه ، بس خبرها میشود
بر ضریح و قبر شش گوشه نظرها میشود
انبیا و اولیا حاضر به دشت نینوا
کاسه چشمان پر از اشک بصرها میشود ...
،
مصطفی از داغ ریحانه فغان ها میکند
ناله هایش باعث سوز جگرها میشود
مرتضی آن اولین مظلوم عالم از نجف
زائر کوی حسین (ع) در این سحرها میشود
من نگویم از صدای مادری قامت کمان
دست بر پهلوی خود، خیره به سرها میشود
گاه دور خیمه، گه راهی شود تا علقمه
مادر قطع الیمین در این سفرها میشود
از مدینه مجتبی (ع) آید، غریب بی حرم
یاحسین او نوای نوحه گرها میشود
اصغر اندر خیمه گه، با گریه گوید العطش
حنجرش در راه دین، بر دین سپرها میشود
ارباً ارباً پیکر آن سرو لیلا ، غرق خون
روضه ی او تا ابد ، داغ پدرها میشود
ساقی و میر و علمدار حرم نقش زمین
از غم و داغ برادر، خم ، کمرها میشود
دخت حیدر، زینب خسته در این دشت بلا
از چه رو دنبال یک گل در به درها میشود ... ؟!
.
.
.
مذهب عوض شد، بدون اینکه جامعه احساس کند.
از درون تغییر یافت و کسی متوجه نشد که مذهب تازه ای جانشین مذهب قدیم شد. مهم و مشکل این است که در هردو تشیع، اصول و فروع یکی است. با هم هیچ اختلافی ندارند و مشکل بودن تشخیص هم از این جاست که تشیع صفوی امر و پایه های خود را بر تشیع علوی بنا کرد. قالب های فکری وذهنی و تشیع علوی را گرفت، محتوایش را خالی کرد و پایه های روح و فکر و عقیده و احساس تشیع صفوی را آرام و پنهانی و ماهرانه به کمک علمای متخصص وابسته وارد کرد تا مردم نفهمند. مردم نفهمیدند که مذهب عوض شد، عقیده ها عوض شد، خدا و کتاب و پیغمبر و امام وشخصیت های مذهبی و تاریخ همه چیز عوض شد! هیچ کس نفهمید. هنوز هم خیلی ها نفهمیدند!
دعا در تشیع علوی، دعای خود پیغمبراست، دعای قرآن است، دعای علی است، مظهرش دعای امام سجاد است. دعا وسیله ای ست که خواست های بلند انسان را دائما در من تلقین می کند، زنده نگه می دارد، دعایی است که مجموعه ی شعارهای این گروه است، دعایی است که مجموعه ی حکمت ها واندیشه های لطیف در شناخت خدا وجهان انسان و زندگی است.
...دعای صفوی وسیله اش بودن و جبران همه ضعف ها وذلت ها و کمبود هاست و در یک محدوده ی بسیار پست وتنگ و خودخواهانه!
امام سجاد، در حکومت یزید و رژیم حکومت بنی امیه برای مرزداران دعا می کند. خودش هیچ مسئولیتی در جامعه ندارد، کاری در دستش نیست، حکومت دست دشمن است. ولی برای مرزداران اسلام، که مسلمانند، دعا می کند. برای خودش چه جور دعا می کند؟
خدایا مرا ابزار ستم قرار مده!
این دعای اوست و دعای شیعه او.
دعای شیعه صفوی از خدا و همه ی واسطه هایش، فقط می خواهد که قرض هایش را بدهد، مسافر خودش فقط از مسافرت به سلامت برگردد تمام مسلمین زیر بمباران دارند نابود می شوند در اسرائیل، ولی او یک مسافری دارد زنش، شریکش، آقازاده اش، پسر عمویش، رفته به قزوین توی راه ماشینش پنچر نشود! .
دعای شیعه صفوی در همین محدوده است
در تشیع علوی عترت یا همان خاندان پیامبر به خودی خود ارزش دارند نسبت آن ها با پیغمبر ملاک نیست بلکه اعمالشان و راهی که پیموده اند به آن ها ارزش داده است و این خانواده در هر جای دیگر هم که بودند با ارزش محسوب می شدندزیرا در زمانی که عمر و عثمان و… و ازطرفی بنی امیه و بنی عباس از راه و روش پیامبر صحبت می کردند این خانواده نمونه ی درست روش پیغمبر بود و هست در نتیجه این خانواده نه از سنت جدا که همراه و هم فکر سنت است. در تشیع صفوی عترت وسیله ای شده است برای کنار زدن سنت و پیروی نکردن از آن در تشیع صفوی عترت با ارزش است زیرا مرد خانواده داماد و پسرعموی پیغمبر است زن خانه دختر پیغمبر است و… در نتیجه عترت وسیله ای برای توجیه ارزش های موروثی و اشرافی شده است.
در تشیع علوی ائمه شیعه به خاطر شخصیت خودشان حق رهبری دارندامامت در مفهوم شیعه ی علوی تسلیم نشدن انسان معتقد در برابر نظام ضد نظام شیعی است و اعتقاد به این که در زمان غیبت امام حکومت ها باید راه و هدف امامان را دنبال کنند و بر اساس همان ضوابط حکومت کنند. در تشیع صفوی امامت عبارت ست از ۱۲ شماره و نام مقدس که ما آنان را می پرستیم مانند۱۲۴ هزار پیامبر و تنها باید آن ها را دوست داشته باشیم زیرا آن ها متفاوت با ما هستند و در زمان غیبت هرکسی می تواند حکومت کند تنها کافیست که حب ۱۲ امام را در دل داشته باشد.
و ربطش به حسینیه اینکه :
از درون تغییر یافت و کسی متوجه نشد که مذهب تازه ای جانشین مذهب قدیم شد. مهم و مشکل این است که در هردو تشیع، اصول و فروع یکی است. با هم هیچ اختلافی ندارند و مشکل بودن تشخیص هم از این جاست که تشیع صفوی امر و پایه های خود را بر تشیع علوی بنا کرد. قالب های فکری وذهنی و تشیع علوی را گرفت، محتوایش را خالی کرد و پایه های روح و فکر و عقیده و احساس تشیع صفوی را آرام و پنهانی و ماهرانه به کمک علمای متخصص وابسته وارد کرد تا مردم نفهمند. مردم نفهمیدند که مذهب عوض شد، عقیده ها عوض شد، خدا و کتاب و پیغمبر و امام وشخصیت های مذهبی و تاریخ همه چیز عوض شد! هیچ کس نفهمید. هنوز هم خیلی ها نفهمیدند!
دعا در تشیع علوی، دعای خود پیغمبراست، دعای قرآن است، دعای علی است، مظهرش دعای امام سجاد است. دعا وسیله ای ست که خواست های بلند انسان را دائما در من تلقین می کند، زنده نگه می دارد، دعایی است که مجموعه ی شعارهای این گروه است، دعایی است که مجموعه ی حکمت ها واندیشه های لطیف در شناخت خدا وجهان انسان و زندگی است.
...دعای صفوی وسیله اش بودن و جبران همه ضعف ها وذلت ها و کمبود هاست و در یک محدوده ی بسیار پست وتنگ و خودخواهانه!
امام سجاد، در حکومت یزید و رژیم حکومت بنی امیه برای مرزداران دعا می کند. خودش هیچ مسئولیتی در جامعه ندارد، کاری در دستش نیست، حکومت دست دشمن است. ولی برای مرزداران اسلام، که مسلمانند، دعا می کند. برای خودش چه جور دعا می کند؟
خدایا مرا ابزار ستم قرار مده!
این دعای اوست و دعای شیعه او.
دعای شیعه صفوی از خدا و همه ی واسطه هایش، فقط می خواهد که قرض هایش را بدهد، مسافر خودش فقط از مسافرت به سلامت برگردد تمام مسلمین زیر بمباران دارند نابود می شوند در اسرائیل، ولی او یک مسافری دارد زنش، شریکش، آقازاده اش، پسر عمویش، رفته به قزوین توی راه ماشینش پنچر نشود! .
دعای شیعه صفوی در همین محدوده است
در تشیع علوی عترت یا همان خاندان پیامبر به خودی خود ارزش دارند نسبت آن ها با پیغمبر ملاک نیست بلکه اعمالشان و راهی که پیموده اند به آن ها ارزش داده است و این خانواده در هر جای دیگر هم که بودند با ارزش محسوب می شدندزیرا در زمانی که عمر و عثمان و… و ازطرفی بنی امیه و بنی عباس از راه و روش پیامبر صحبت می کردند این خانواده نمونه ی درست روش پیغمبر بود و هست در نتیجه این خانواده نه از سنت جدا که همراه و هم فکر سنت است. در تشیع صفوی عترت وسیله ای شده است برای کنار زدن سنت و پیروی نکردن از آن در تشیع صفوی عترت با ارزش است زیرا مرد خانواده داماد و پسرعموی پیغمبر است زن خانه دختر پیغمبر است و… در نتیجه عترت وسیله ای برای توجیه ارزش های موروثی و اشرافی شده است.
در تشیع علوی ائمه شیعه به خاطر شخصیت خودشان حق رهبری دارندامامت در مفهوم شیعه ی علوی تسلیم نشدن انسان معتقد در برابر نظام ضد نظام شیعی است و اعتقاد به این که در زمان غیبت امام حکومت ها باید راه و هدف امامان را دنبال کنند و بر اساس همان ضوابط حکومت کنند. در تشیع صفوی امامت عبارت ست از ۱۲ شماره و نام مقدس که ما آنان را می پرستیم مانند۱۲۴ هزار پیامبر و تنها باید آن ها را دوست داشته باشیم زیرا آن ها متفاوت با ما هستند و در زمان غیبت هرکسی می تواند حکومت کند تنها کافیست که حب ۱۲ امام را در دل داشته باشد.
و ربطش به حسینیه اینکه :
تشیع علوی تشیع رسم است
تشیع صفوی تشیع اسم!
تشیع علوی تشیع سرخ است
تشیع صفوی تشیع سیاه!
تشیع علوی تشیع شهادت است
تشیع صفوی تشیع عزا...
تشیع صفوی تشیع اسم!
تشیع علوی تشیع سرخ است
تشیع صفوی تشیع سیاه!
تشیع علوی تشیع شهادت است
تشیع صفوی تشیع عزا...
آخرین ویرایش:
.JPG)
engineer hamed
عضو جدید
منم عاشق امام حسینم
.jpg)
امام سجاد (ع) بعد از عاشورا ...
امام سجاد (ع) بعد از عاشورا ...
.
.
.
حادثه خونین کربلا ، عصر روز عاشورا با شهادت امام حسین(ع) و اصحابش پایان پذیرفت
و
بخش دوم نهضت حسینى به رهبرى امام على بن الحسین(ع) آغاز شد ...
حال وظیفه امام سجاد(ع) بود که آرمان کربلائیان را در لباس جهاد اسارت و در قالب جدال و مواعظ احسن به گوش همگان برساند
و مردمان مقهور سیاست جهالت پرورى امویان را به اسلام راستین، اسلام محمد و على(ع) و اسلام قرآن رهنمون گردد ...
مسؤولیت سترگ پیام رسانى عاشورائیان بر شانه هاى امام ساجدان و عارفان سنگینى مى کرد ...
او مى بایست در عصر نومیدى از پیروزى حرکت مسلحانه به روش دیگر به بیان مسأله رهبرى و امامت، لزوم شناخت امام عادل و نشانه هاى امام عدل و نشانه هاى رهبران فاسد و ستم پیشه بپردازد
و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظایف شان در برابر رهبر عادل و همت براى اصلاح جامعه بیدار سازد
تفکر اصیل اسلامى را براى جامعه تبیین نماید تا امید به ایجاد حکومت اسلامى توسط خاندان وحى را در دل همگان احیا سازد ...
از سوى دیگر اوخود شاهد واقعه کربلا بود و همت گمارد؛ تا یاد و خاطره حماسهسازان عاشورا را در نهاد جامعه اسلامى بارور سازد
دشمن نیز همچون تمامى عصرها این نکته را دریافته بود که مرکز اصلى انقلابها و مبارزات عدالتخواهانه مردم، ولایت و امامت است
هدف قطعنامه عبیداللَّه بن زیاد که نوشته بود: «مردى از خاندان حسین(ع) را زنده مگذارید».
حتى نوشته اند عبیدالله براى دستگیرى و تحویل امام زین العابدین و تحویل او به مأموران پسر زیاد، جایزه قرار داد ...
،
حمید بن مسلم، گزارش نویس حادثه کربلا مى گوید:
لشکریان به سراغ على بن الحسین رفتند ...
او بیمار افتاده بود!
شمر خواست او را بکشد !
چون ابن زیاد دستورداده بود تا تمامى مردان خاندان حسین(ع) کشته شوند ...
من مانع شدم و گفتم سبحان اللَّه! شما کودک و بیمار را مى کشید؟ در این هنگام عمر بن سعد رسید و گفت این بیمار را آسیب نرسانید ...
یُریدونَ لِیُطفؤا نور اللَّهِ بأفواهِهِم و اللَّه متُّم نوره و لوکره الکافرون؛
مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا – گرچه کافران را ناخوش آید- نور خود را کامل خواهد گردانید ...
.
.
.
امام سجاد (ع) بعد از عاشورا ...
.
.
.
حادثه خونین کربلا ، عصر روز عاشورا با شهادت امام حسین(ع) و اصحابش پایان پذیرفت
و
بخش دوم نهضت حسینى به رهبرى امام على بن الحسین(ع) آغاز شد ...
حال وظیفه امام سجاد(ع) بود که آرمان کربلائیان را در لباس جهاد اسارت و در قالب جدال و مواعظ احسن به گوش همگان برساند
و مردمان مقهور سیاست جهالت پرورى امویان را به اسلام راستین، اسلام محمد و على(ع) و اسلام قرآن رهنمون گردد ...
مسؤولیت سترگ پیام رسانى عاشورائیان بر شانه هاى امام ساجدان و عارفان سنگینى مى کرد ...
او مى بایست در عصر نومیدى از پیروزى حرکت مسلحانه به روش دیگر به بیان مسأله رهبرى و امامت، لزوم شناخت امام عادل و نشانه هاى امام عدل و نشانه هاى رهبران فاسد و ستم پیشه بپردازد
و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظایف شان در برابر رهبر عادل و همت براى اصلاح جامعه بیدار سازد
تفکر اصیل اسلامى را براى جامعه تبیین نماید تا امید به ایجاد حکومت اسلامى توسط خاندان وحى را در دل همگان احیا سازد ...
از سوى دیگر اوخود شاهد واقعه کربلا بود و همت گمارد؛ تا یاد و خاطره حماسهسازان عاشورا را در نهاد جامعه اسلامى بارور سازد
دشمن نیز همچون تمامى عصرها این نکته را دریافته بود که مرکز اصلى انقلابها و مبارزات عدالتخواهانه مردم، ولایت و امامت است
هدف قطعنامه عبیداللَّه بن زیاد که نوشته بود: «مردى از خاندان حسین(ع) را زنده مگذارید».
حتى نوشته اند عبیدالله براى دستگیرى و تحویل امام زین العابدین و تحویل او به مأموران پسر زیاد، جایزه قرار داد ...
،
حمید بن مسلم، گزارش نویس حادثه کربلا مى گوید:
لشکریان به سراغ على بن الحسین رفتند ...
او بیمار افتاده بود!
شمر خواست او را بکشد !
چون ابن زیاد دستورداده بود تا تمامى مردان خاندان حسین(ع) کشته شوند ...
من مانع شدم و گفتم سبحان اللَّه! شما کودک و بیمار را مى کشید؟ در این هنگام عمر بن سعد رسید و گفت این بیمار را آسیب نرسانید ...
یُریدونَ لِیُطفؤا نور اللَّهِ بأفواهِهِم و اللَّه متُّم نوره و لوکره الکافرون؛
مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا – گرچه کافران را ناخوش آید- نور خود را کامل خواهد گردانید ...
.
.
.
.
.
.
امروز روز پر کشیدنِ مردی است
که در سالیان دراز
غم عظیم عاشورا را
لابه لای بغض های مناجات
به آسمان هدیه کرده است ...
.
.
.
salam.mamnoon
emam sajad kheyli gharib hastand
... ؟!
... ؟!
.
.
.
بیاد بین الحرمین ...
صحن اباالفضل و حسین ...
http://3noqte.com/pictures/albums/hoseiny/1 (153).jpg
راوی می‌گوید:
وقتی امام حسین(ع) به خاک افتادند
و
شهادت یاران و خاندانش را دیدند
قصد جانبازی در مقابل دشمن را نمودند
و
فریاد برآوردند:
آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند ...؟!
آیا خداپرستی نیست که به خاطر ما از خدا بترسد ...؟!
آیا فریادرسی نیست که به امید پاداش الهی به فریادمان برسد ...؟!
آیا یاری‌گری نیست که به امید آنچه نزد خداست ما را یاری کند ... ؟!
.
.
.
... ؟!
.
.
.
بیاد بین الحرمین ...
صحن اباالفضل و حسین ...
http://3noqte.com/pictures/albums/hoseiny/1 (153).jpg
راوی می‌گوید:
وقتی امام حسین(ع) به خاک افتادند
و
شهادت یاران و خاندانش را دیدند
قصد جانبازی در مقابل دشمن را نمودند
و
فریاد برآوردند:
آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند ...؟!
آیا خداپرستی نیست که به خاطر ما از خدا بترسد ...؟!
آیا فریادرسی نیست که به امید پاداش الهی به فریادمان برسد ...؟!
آیا یاری‌گری نیست که به امید آنچه نزد خداست ما را یاری کند ... ؟!
.
.
.
اربعین ...
اربعین ...
.
.
.
22 روز مانده به اربعین امام حسین علیه السلام ...
،
ختـم همـگانـی زیـارت عـاشورا به نیـت تعجـیل در فـرج امام زمان ( عج ) ...
http://shohada-sharmandeiim.persiangig.com/image/طرح%20ختم%20زیارت%20عاشورا%20-%20باشگاه%20مهندسان.jpg
.
.
.
اربعین ...
.
.
.
22 روز مانده به اربعین امام حسین علیه السلام ...
،
ختـم همـگانـی زیـارت عـاشورا به نیـت تعجـیل در فـرج امام زمان ( عج ) ...
http://shohada-sharmandeiim.persiangig.com/image/طرح%20ختم%20زیارت%20عاشورا%20-%20باشگاه%20مهندسان.jpg
.
.
.
هنوز تا اربعین حسین علیه السلام چند روز مانده ، اما ...
هنوز تا اربعین حسین علیه السلام چند روز مانده ، اما ...
.
.
.
چند رو مانده تا به اربعین برسیم ، اما :
بیرق های سیاه جمع شدند ...
علم ها به انبارها رفتند تا دوباره غبار بگیرند ...
و ...
اما ... !
مگر حسین علیه السلام همین چند روز پیش به شهادت نرسیدند ... ؟!
.
.
.
هنوز تا اربعین حسین علیه السلام چند روز مانده ، اما ...
.
.
.
چند رو مانده تا به اربعین برسیم ، اما :
بیرق های سیاه جمع شدند ...
علم ها به انبارها رفتند تا دوباره غبار بگیرند ...
و
پیراهن های مشکی جایشان را به پیراهن های رنگی داده اند ...
پیراهن های مشکی جایشان را به پیراهن های رنگی داده اند ...
و ...
اما ... !
مگر حسین علیه السلام همین چند روز پیش به شهادت نرسیدند ... ؟!
.
.
.
اسرای کربلا
السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین خصوصا ابوالفضل العباس السلام علیکم ورحمته الله وبرکات
نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در
بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند
واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک
ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت
ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار
تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است.
وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام»
در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی
یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که
یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت میکند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در
آن مجلس به لبهای مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند. گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه
می‌دهد و این جسارت بزرگ را میکند. دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب
سلام الله علیهما روبرو میشود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به
اعمال پلید یزید اشاره میکند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار میکند.
اسرا در مدتی که در شام بودند بنابر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری می‌شدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد
ـ علیه‌السلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع می‌شدند.
در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در
رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و به ذم امام حسین ـ علیه‌السلام ـ پرداخت در این
حین امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ فرمود: ای یزید! به من اجازه بده بالای این چوب‌ها روم (منظور میزی بود که خطیب شامی روی آن صحبت می‌کرد) تا چند
کلمه‌ای صحبت کنم که موجب خشنودی خداوند و اجر و ثواب حضار باشد. یزید نپذیرفت. ولی مردم اصرار کردند تا امام به منبر رفت امام خطبه‌ای خواند بعد
از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند، که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه
علیه یزید همهمه می‌کردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
منبع:اندیشه قم
السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین خصوصا ابوالفضل العباس السلام علیکم ورحمته الله وبرکات
نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در
بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند
واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک
ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت
ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار
تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است.
وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام»
در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی
یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که
یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت میکند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در
آن مجلس به لبهای مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند. گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه
می‌دهد و این جسارت بزرگ را میکند. دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب
سلام الله علیهما روبرو میشود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به
اعمال پلید یزید اشاره میکند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار میکند.
اسرا در مدتی که در شام بودند بنابر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری می‌شدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد
ـ علیه‌السلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع می‌شدند.
در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در
رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و به ذم امام حسین ـ علیه‌السلام ـ پرداخت در این
حین امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ فرمود: ای یزید! به من اجازه بده بالای این چوب‌ها روم (منظور میزی بود که خطیب شامی روی آن صحبت می‌کرد) تا چند
کلمه‌ای صحبت کنم که موجب خشنودی خداوند و اجر و ثواب حضار باشد. یزید نپذیرفت. ولی مردم اصرار کردند تا امام به منبر رفت امام خطبه‌ای خواند بعد
از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند، که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه
علیه یزید همهمه می‌کردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
منبع:اندیشه قم
شهادت حضرت رقیه ( س ) ...
شهادت حضرت رقیه ( س ) ...
.
.
.
رقیه بنت الحسین ( ع ) ...
السلام علیک یا حضرت رقیه (س) ...
،
پس از عاشورا
زنان خاندان نبوت شهادت پدران را از فرزندان خردسال پنهان می داشتند
و
می گفتند :
پدرانتان به سفر رفته اند؛ تا این کهیزید آنان را به سرای خویش درآورد ...
،
حسین علیه السلام دختری چهارساله به نام رقیه داشت ...
شبی از خواب برخواست
و
با حالتی پریشان گفت:
پدرم کجاست که من اکنون او را در خواب دیدم!!
چون زنان این سخن را شنیدند گریستند
و
صدای شیون برخاست
و
یزید بیدار شد
و
پرسید چه خبر است؟!!!
مأموران بررسی کردند و ماجرا را برای یزید گفتند ...
یزید گفت:
سر پدرش را نزد او ببرید!!!!
آن سر مقدس را در زیر پوشش قرار داده و در برابرش نهادند ...
کودک پرسید:
این چیست؟
گفتند:
سر پدرت حسین است ...
آن را برداشت و در دامن نهاد و می گفت:
«چه کسی تو را به خون خضاب کرده است ای پدر؟
چه کسی رگ گلوی تو را بریده است ای پدر؟
چه کسی مرا به این کوچکی یتیم کرده است پدر؟
پس از تو به چه کسی امیدوار باشیم ای پدر؟
این دختر یتیم را چه کسی بزرگ کند؟
ای کاش من فدایت شده بودم
ای کاش من نابینا شده بودم!
ای کاش من در خاک آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمی دیدم ...
،
آن گاه لب کوچک خود را بر لبهای پدر نهاد و گریه شدیدی کرد ...
و از هوش رفت ...
هر چه تلاش کردند به هوش نیامد و او در همان خرابه های شام به شهادت رسید ...
.
.
.
شهادت حضرت رقیه ( س ) ...
.
.
.
رقیه بنت الحسین ( ع ) ...
السلام علیک یا حضرت رقیه (س) ...
،
پس از عاشورا
زنان خاندان نبوت شهادت پدران را از فرزندان خردسال پنهان می داشتند
و
می گفتند :
پدرانتان به سفر رفته اند؛ تا این کهیزید آنان را به سرای خویش درآورد ...
،
حسین علیه السلام دختری چهارساله به نام رقیه داشت ...
شبی از خواب برخواست
و
با حالتی پریشان گفت:
پدرم کجاست که من اکنون او را در خواب دیدم!!
چون زنان این سخن را شنیدند گریستند
و
صدای شیون برخاست
و
یزید بیدار شد
و
پرسید چه خبر است؟!!!
مأموران بررسی کردند و ماجرا را برای یزید گفتند ...
یزید گفت:
سر پدرش را نزد او ببرید!!!!
آن سر مقدس را در زیر پوشش قرار داده و در برابرش نهادند ...
کودک پرسید:
این چیست؟
گفتند:
سر پدرت حسین است ...
آن را برداشت و در دامن نهاد و می گفت:
«چه کسی تو را به خون خضاب کرده است ای پدر؟
چه کسی رگ گلوی تو را بریده است ای پدر؟
چه کسی مرا به این کوچکی یتیم کرده است پدر؟
پس از تو به چه کسی امیدوار باشیم ای پدر؟
این دختر یتیم را چه کسی بزرگ کند؟
ای کاش من فدایت شده بودم
ای کاش من نابینا شده بودم!
ای کاش من در خاک آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمی دیدم ...
،
آن گاه لب کوچک خود را بر لبهای پدر نهاد و گریه شدیدی کرد ...
و از هوش رفت ...
هر چه تلاش کردند به هوش نیامد و او در همان خرابه های شام به شهادت رسید ...
.
.
.
ممنون از دوست قديميم فانوس تنهايي که قبلا تو تايپک محرم ميايد من والانم تو تايپک حسينيه داره زحمت ميکشه
شهادت امام حسن مجتبی به روایتی ...
شهادت امام حسن مجتبی به روایتی ...
.
.
.
هفتم صفر به روایتی شب شهادت اقامون حسن بن علی المجتبی علیه السلام ...
با عرض تسلیت به محضر مبارک امام زمان عجل الله فرجه و خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و شما دوست داران اهل بیت ...
.
.
.
شهادت امام حسن مجتبی به روایتی ...
.
.
.
هفتم صفر به روایتی شب شهادت اقامون حسن بن علی المجتبی علیه السلام ...
با عرض تسلیت به محضر مبارک امام زمان عجل الله فرجه و خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و شما دوست داران اهل بیت ...
.
.
.
.
.
.
دوباره هوای حرم دارم ...
عشق کرب بلا در سرم دارم ...
اگر چه بد و پست و رو سیاهم ...
چشم به دستان شاه کرم دارم ...
دیوونه ی گلدسته های حسین و کبوتر صحن علمدارم ...
دریا دریا ، صحراصحرا
شد مجنون از غم لیلا
روز و شب گریه میکنم
تا برم حرم پیش دلبرم ...
،
دوباره هوای حرم دارم ...
.
.
.
آخرین ویرایش:
بیـــــــــا ...
بیـــــــــا ...
.
.
.
بیــــــــا ...
مسافر غریب صحرا ...
گریه کن این روز و شب ها ...
بیـــــــــــا ...
،
ما رو برای گریه ، کنار خود سوا کن ...
گریه کن حسین (ع) رو
از کربـــــــــلا دعا کن ...
.
.
.
اللهم عجل لولیک الفرج ...
بیـــــــــا ...
.
.
.
بیــــــــا ...
مسافر غریب صحرا ...
گریه کن این روز و شب ها ...
بیـــــــــــا ...
،
ما رو برای گریه ، کنار خود سوا کن ...
گریه کن حسین (ع) رو
از کربـــــــــلا دعا کن ...
.
.
.
اللهم عجل لولیک الفرج ...
Similar threads
Similar threads
-
انتقاد یک روحانی از تبدیل شدن صداوسیما به مسجد و حسینیه / پخش اذان از شبکه های ملی چه لزومی دارد؟- شروع شده توسط mis_chemi
- پاسخ ها: 0
-
ختم قرآن برای سلامتی یکی از بچه های گل و مهربون باشگاه- شروع شده توسط software eng
- پاسخ ها: 51
-
-
قابل توجه ترک زبانهای باشگاه و علاقه مندان به نوحه های ترکی- شروع شده توسط pesare shad
- پاسخ ها: 1
-
محفلی برای مطرح کردن مشکلات دینی بچه های باشگاه- شروع شده توسط sam-smith
- پاسخ ها: 3