ناظر روي تو صاحب نظرانند وليما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان دگران،وای به حال دگران
سر كيسوي تو در هيچ سري نيست كه نيست.....
ناظر روي تو صاحب نظرانند وليما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان دگران،وای به حال دگران
ناظر روي تو صاحب نظرانند ولي
سر كيسوي تو در هيچ سري نيست كه نيست.....
نرفتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو خود گوهر يکدانه کجايي آخر؟
کز غمت ديدهي مردم همه دريا باشد
از بن هر مژهام آب روان است بيا
کز غمت ديدهي مردم همه دريا باشد!
نرفتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند..
تيكه برتقوي و دانش در طريقت كافريستدر این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
تيكه برتقوي و دانش در طريقت كافريست
راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش...
اشكالي نداره گلم...رژین نصفه شبی ش از کجا بیارم؟!؟!؟!؟!!؟!؟؟!!؟
میشه صب پاشم ج بدم گنا دارماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اشكالي نداره گلم...
خودمم هنگ كردم شعر هاي دوران كودكيم يادم مياد....نخنديااااا
برو بخواب....منم بايد برم فردا كلاس دارم....
قربونت...شبت خوش..
تيكه برتقوي و دانش در طريقت كافريست
راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش...
<br><br>شب است و شمع و شراب و شیرینی<br>در آستان عشق خیت کاشتی<img src="images/smilies/biggrin.gif" alt="" title="Big Grin" smilieid="3" class="inlineimg" border="0"><strong>تيكه برتقوي و دانش در طريقت كافريست<br>
راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش...</strong>
شب است و شمع و شراب و شیرینی
در آستان عشق خیت کاشتی![]()
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
به وداعی دل غمديده ما شاد نکرد
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندرین ظلمت شب آب حیاتم دادند
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به شهر پر ملال ما پرنده پر نمی زند...............![]()
خوش به حالش.......دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
خوش به حالش.......
مرده بدم زنده شدم .گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمدو من دولت پاینده شدم....................
مست و پريشان توام، موقوف فرمان توام
اسحاق و قربان توام، کين عيد قربانيست اين
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
یک دل و یک عشق و یک جانتکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
یک دل و یک عشق و یک جان
بیا و جان ما بستان
نیاز خود به ناز این پری رویان چو سنجیدم
به عقل نا تمام خویش،چون دیوانه خندیدم!
درستههههه؟!!!؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
مرو ای دوست مرو ای دوست....
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |