اگه مجبور بودی یکی از موقعیتهای زیر رو انتخاب کنی کدومو ترجیح میدادی؟

[Candyman]

​

همشو..همشو...

آخه تو که یکیش هم نمیتونی تحمل بکنی..چرا لاف میایی...

روی سخن به خودم بود

 

[fariba.sh70]

man tabee jamam har chi baghiye entekhab kardan

بله اینا بیفتن تو چاه توام باید بیفتی؟

 

[fariba.sh70]

همشو..همشو...

آخه تو که یکیش هم نمیتونی تحمل بکنی..چرا لاف میایی...

روی سخن به خودم بود

بابا جرات

 

[just mechanic]

میگم نمیخوای امتحان کنی؟؟

گفت تابع جمع ه

 

[fariba.sh70]

نگرفتم چی نوشتی؟رووووشنم کن...

میگم نمیخوای امتحان کنی؟

 

[youness_67]

مطمئنم که ترن هوایی رو انتخاب میکردم...فوق العاده هیجان داره....و یک نکته ای هم داره...بعدش زنده میمونی ..البته اگه له نشی..:تبسم..

 

[fariba.sh70]

مطمئنم که ترن هوایی رو انتخاب میکردم...فوق العاده هیجان داره....و یک نکته ای هم داره...بعدش زنده میمونی ..البته اگه له نشی..:تبسم..

مگه ندیدی پایش شکسته؟؟؟؟
2باره ببین

 

[just mechanic]

مگه ندیدی پایش شکسته؟؟؟؟
2باره ببین

همه که دقت مارو ندارن

 

[fariba.sh70]

همه که دقت مارو ندارن

 

[jafar mehrkhani]

سلام دوستان.
واقعا که خیلی جالبن
اون هواپیما از همه راحت تره

 

[just mechanic]

آفلین ولی خیلی با حاله اون لحظه های آخر زندگیت خیلی هیجان داره

 

[fariba.sh70]

سلام دوستان.
واقعا که خیلی جالبن
اون هواپیما از همه راحت تره

همه دنبال مرگه راحتن به خدا

 

[fariba.sh70]

آفلین ولی خیلی با حاله اون لحظه های آخر زندگیت خیلی هیجان داره

من که از ترس مرگ نمرده سکته میکردم به خدا

 

[just mechanic]

من که از ترس مرگ نمرده سکته میکردم به خدا

آره ولی تو هیجانه زیادی داره

 

[jafar mehrkhani]

فریبا جان البته من تا حالا تو زندگیم موقعیت های بدتری هم داشتم

 

[just mechanic]

فریبا جان البته من تا حالا تو زندگیم موقعیت های بدتری هم داشتم

هی وای من چی بودن تعریف کن
فریبا بیا یکی از اونارو پیدا کردیم

 

[jafar mehrkhani]

مثلا اینکه رفته بودم همایش و قرار بود که من هم پروژه ارائه بدم . قبل رفتن به صن گفتم برم دستشویی و خودمو ریلکس کنم ، از بخت بد تو دستشویی شیلنک از دستم در رفتو همه ی لباسامو خیس آب کرد.مجبور شدم تا خشک شدن لباسام اون تو بمونم.البته توجه داشته باشین که اونجا منو خیلیا میشناختنم

 

[just mechanic]

مثلا اینکه رفته بودم همایش و قرار بود که من هم پروژه ارائه بدم . قبل رفتن به صن گفتم برم دستشویی و خودمو ریلکس کنم ، از بخت بد تو دستشویی شیلنک از دستم در رفتو همه ی لباسامو خیس آب کرد.مجبور شدم تا خشک شدن لباسام اون تو بمونم.البته توجه داشته باشین که اونجا منو خیلیا میشناختنم

هی وای من کاش اونجا بودم و بهت می خندیدم

 

[m.e.a.r]

هی وای من کاش اونجا بودم و بهت می خندیدم

البته من بودم وخندیدم!!!!!!!!!!!!!!1

 

[jafar mehrkhani]

نمی دونم چرا ولی خیلی از این موقعیتهای بد واسم اتفاق افتاده.

 

[jafar mehrkhani]

بله بایدم بخندین .احتمالا دست کاری شیر آب کار شما بود.

 

[just mechanic]

بله بایدم بخندین .احتمالا دست کاری شیر آب کار شما بود.

از کجا فهمیدی؟

 

[lo30]

 

[m.e.a.r]

بله بایدم بخندین .احتمالا دست کاری شیر آب کار شما بود.

نه این دیگه کار فریبا بود!!!!!!!!!!(ایوای غیبت شد!!!!!!!!!!!!!1)

 

[jafar mehrkhani]

یه موقعیت بد دیگه .
یه روز داشتم از سرکار برمیگشتم خونه و فقط و فقط کرایه ی خودم تو جیبم بود.سوار تاکسی شدمو دیدم دوستم با مامانش تو تاکسی هستن.البته قرار هم بود که به خواستگاریش برم که کلا رودرواسیو این حرفا .وای یه لحظه کپ کردم ولی هواسمو جمع کردم که خودمو از مهلکه نجات بدم

 

[just mechanic]

یه موقعیت بد دیگه .
یه روز داشتم از سرکار برمیگشتم خونه و فقط و فقط کرایه ی خودم تو جیبم بود.سوار تاکسی شدمو دیدم دوستم با مامانش تو تاکسی هستن.البته قرار هم بود که به خواستگاریش برم که کلا رودرواسیو این حرفا .وای یه لحظه کپ کردم ولی هواسمو جمع کردم که خودمو از مهلکه نجات بدم

حالا رفتی خواستگاریش

 

[jafar mehrkhani]

حالا رفتی خواستگاریش

اون که بله.
ولی اصل کاری مونده بنظرتون چجوری باید بدون آبروریزی در میرفتم از اون موقعیت؟

 

[just mechanic]

اون که بله.
ولی اصل کاری مونده بنظرتون چجوری باید بدون آبروریزی در میرفتم از اون موقعیت؟

هیچی یکم تعارف می کردی

 

[jafar mehrkhani]

هیچی یکم تعارف می کردی

نه
نه
من مرد روزهای سختم

 

[m.e.a.r]

نه
نه
من مرد روزهای سختم

اولا مبارکه
دوما بچه تبریزو اینقور شلوغ!
سوما آخرش چی شد؟