تلاش يك روحاني براي نجات دختر جوان+عكس

Sarp

مدیر بازنشسته
امام جماعت دانشگاه علوم پزشكي تهران به دليل اقدام براي نجات يك دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خيابان شريعتي تهران، در آستانه نابينايي از يك چشم قرار گرفت.

حجت‌الاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشكي تهران كه شب گذشته براي نجات يك دختر جوان از چنگال 2 نفر از اراذل و اوباش از جان‌گذشتگي كرده و هم‌اكنون در پي نجات دادن اين دختر، در آستانه نابينايي چشم راست خود قرار گرفته است، در بخش اورژانس بيمارستان فارابي تهران و در حالي كه خون چشم وي تمام لباس‌هاي وي را پوشانده بود، در تشريح اين واقعه به خبرنگار خبرگزاري فارس گفت: ساعت 22 شب سه‌شنبه در خيابان شريعتي، پائين‌تر از خيابان ملك به همراه 2 نفر همراه داخل خودروي خود در حال عبور بوديم كه ناگهان صداي فريادهاي دختر جوان را شنيديم.

وي افزود: بلافاصله پس از شنيدن اين فريادها به سمت صدا حركت كرده و مشاهده كرديم كه 2 نفر از اراذل و اوباش سوار بر يك موتور براي ربايش يك دختر جوان اقدام كرده‌اند. اين اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور كرده و با خود ببرند اما اين دختر با فريادهاي خود درخواست كمك كرده و از سوار شدن خودداري مي‌كرد و 2 پسر جوان نيز وي را ضرب و شتم كرده و مورد هتاكي قرار مي‌دادند.

حجت‌الاسلام فروزش ادامه داد: با مشاهده اين صحنه براي نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم يورش برديم، اما با مقاومت اين مهاجمان روبرو شده و درگير شديم. در هنگام درگيري، يكي از آنها كه شيشه نوشابه‌اي در دست داشت، اين شيشه را با زدن به بدنه موتور شكست و سپس با آن چندين ضربه به چشم راست من وارد كرد كه نتيجه‌اش را مشاهده مي‌كنيد.

به گزارش فارس، ضربات وارد شده بر چشم راست حجت‌الاسلام فروزش بسيار شديد بوده و به گفته يكي از پزشكان حاضر در اورژانس بيمارستان فارابي احتمال تخليه شدن چشم راست اين روحاني از خودگذشته و ايثارگر بسيار زياد است.

حجت‌الاسلام فروزش در ادامه گفت‌وگوي خود با خبرنگار خبرگزاري فارس گفت: الحمدلله هرچند به قيمت مجروح شدن شديد يك چشم، موفق شديم اين دختر را از چنگال اراذل و اوباش و دزدان ناموس مردم نجات دهيم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس، حجت‌الاسلام فروزش دقايقي پس از گفت‌وگوي خود با فارس به علت خونريزي شديد چشم راست خود بيهوش شد.

اين روحاني از خودگذشته به علت شدت جراحات وارده و براي جراحي به بيمارستان حضرت رسول(ص) منتقل شد.







http://www.tabnak.ir/fa/news/169044/تلاش-يك-روحاني-براي-نجات-دختر-جوان+عكس
 

BIGHAM

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین چه خونی هم ازش رفته. تو بیمارستان اینقدر خون ریخته ببین قبلش چقدر ریخته بوده؟
 

Sarp

مدیر بازنشسته
حدود دو سال پیش بود
صبح زود نمیدونم داشتم کجا میرفتم
زمان بچه مدرسه ایها بود . حدودای ساعت 7 !

از روبروم یه پسر میومد
از گذر سمت چپم هم یه دختر . بچه مدرسه ای بود . شاید راهنمائی !

پسره مثلا خواست متلک بندازه به دختره
یه حرف بسیار رکیک بهش گفت . به دختره

یه لحظه واقعا رفتم تو هپروت
یعنی چی؟ درست شنیدم ؟
هنگ کردم واسه لحظه ای .چشام دور و برمو نمیدید

زمانی که به خودم اومدم دیدم پسره داره از سمت راستم رد میشه
فاصله زیاد نبود مشت بزنم
با آرنج راستم کوبیدم تو صروتش
نمیدونم بینیش بود ، دندوناش بود کجاش بود !
خون سر و صورتشو برداشت
من هم انگار نه انگار
راهمو ادامه دادم

همیشه واسه این کارم عذاب وجدان داشتم !

ولی چن ماهیه دیگه وقتی به یادم میفته عذاب وجدان ندارم
حتی گاها فکر میکنم که باید می ایستادم و چن تا مشت و لگد دیگه هم حواله ش میکردم

چون بعد اون ماجرا ، از این دست اتفاقات زیاد دیده ام و شنیده ام و یه جور عقده شده !
 

oil girl

عضو جدید
حدود دو سال پیش بود
صبح زود نمیدونم داشتم کجا میرفتم
زمان بچه مدرسه ایها بود . حدودای ساعت 7 !

از روبروم یه پسر میومد
از گذر سمت چپم هم یه دختر . بچه مدرسه ای بود . شاید راهنمائی !

پسره مثلا خواست متلک بندازه به دختره
یه حرف بسیار رکیک بهش گفت . به دختره

یه لحظه واقعا رفتم تو هپروت
یعنی چی؟ درست شنیدم ؟
هنگ کردم واسه لحظه ای .چشام دور و برمو نمیدید

زمانی که به خودم اومدم دیدم پسره داره از سمت راستم رد میشه
فاصله زیاد نبود مشت بزنم
با آرنج راستم کوبیدم تو صروتش
نمیدونم بینیش بود ، دندوناش بود کجاش بود !
خون سر و صورتشو برداشت
من هم انگار نه انگار
راهمو ادامه دادم

همیشه واسه این کارم عذاب وجدان داشتم !

ولی چن ماهیه دیگه وقتی به یادم میفته عذاب وجدان ندارم
حتی گاها فکر میکنم که باید می ایستادم و چن تا مشت و لگد دیگه هم حواله ش میکردم

چون بعد اون ماجرا ، از این دست اتفاقات زیاد دیده ام و شنیده ام و یه جور عقده شده !
دستت درست!!!:d
 

sanam_el

عضو جدید
خبرنامه دانشجویان ایران:جانشین فرماندهی نیروی انتظامی از شناسایی دو نفر از عاملان حمله به روحانی در خیابان شریعتی تهران خبر داد و افزود: تا چند روز آینده این افراد دستگیر می‌شوند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران،سردار احمدرضا رادان در نشست خبری روز سه ‌شنبه در مورد حمله اراذل و اوباش به یک روحانی در خیابان شریعتی تهران که در حال امر به معروف و نهی از منکر بود، گفت: دو خانمی که در محل حادثه حضور داشتند به علت پوشش نامناسب مورد هجمه اراذل و اوباش قرار گرفته که این دو خانم در اختیار پلیس هستند.

وی افزود: دو متهم پرونده که به روحانی حمله کرده و باعث نابینایی یکی از چشمهایش شده اند شناسایی شده و بزودی دستگیر می‌شوند.

سردار رادان ، این روحانی را جانباز امر به معروف و نهی از منکر خطاب کرد و افزود: ایکا ش خبرنگارها پوشش نامناسب این خانمها را می‌دیدند ولی نیروهای اطلاعاتی و اداره آگاهی تیمهای مشترکی برای پیگیری پرونده تشکیل داده و پرونده پس از تکمیل به مقام قضائی داده می‌شود.
http://www.iusnews.ir/?pageid=129200&شناسایی عاملان حمله به روحانی تهرانی&1390-03-17
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
اگه امام جماعت نبود بازم عکسو میزاشتین اینجا؟

ای کاش من هم روحانی بودم


نمیدونم چطوری این حرف شما رو پاسخ بدم
چرا همه چی رو بد میبینید؟؟
چرا همه چیو مسخره میکنید؟؟
شما با لباس طرف مشکل دارید ؟؟
چرا حرکتش رو نمیبینید؟؟
چرا فکر نمیکنید یه روحانی هم میتونه این کار رو بکنه
چرا همه رو به یه چشم نگاه میکنید
چی بگم
بخدا پستتون رو که خوندم به حال خودم تاسف خوردم
شرمنده که اینجوری حرف زدم
اگه توهینی کردم ببخشید
 

mmr1414m

عضو جدید
واقعا از اين جور آدمها ديگه پيدا نميشه بايد به عنوان يك قهرمان بهش مدال شجاعت داده بشه اگه هر جاي دنيا بود اين كار رو حتما ميكردن
 

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
این حرکت اگر به دست یک افغانی هم اتفاق می افتاد من تحسینش میکردم حالا دیگه چه برسه به روحانی ... که همه میگن سنگین ترین چیزی که بلند میکنن خودکار هست ولی الان دیدیم که این طور نیست
هر آدمی از هر نژادی با هر لباسی کار بزرگی انجام بده برای همه انسانها قابل احترامه
درد و بلای این مرد بزرگ بخوره تو سر آدمایی که مفت میخورن و میخوابن و این لباس رو آلوده کردن
 

devil may cry

عضو جدید
نتیجه اخلاقی ریش و لباس روحانیت و امامه باعث نمیشه که ارازل و اوباش با پسر مردم کاری نداشته باشند مانتو و چادر و..... که جای خودشون رو داره :smile:
 

ar.noorian

عضو جدید
کاربر ممتاز
حدود دو سال پیش بود
صبح زود نمیدونم داشتم کجا میرفتم
زمان بچه مدرسه ایها بود . حدودای ساعت 7 !

از روبروم یه پسر میومد
از گذر سمت چپم هم یه دختر . بچه مدرسه ای بود . شاید راهنمائی !

پسره مثلا خواست متلک بندازه به دختره
یه حرف بسیار رکیک بهش گفت . به دختره

یه لحظه واقعا رفتم تو هپروت
یعنی چی؟ درست شنیدم ؟
هنگ کردم واسه لحظه ای .چشام دور و برمو نمیدید

زمانی که به خودم اومدم دیدم پسره داره از سمت راستم رد میشه
فاصله زیاد نبود مشت بزنم
با آرنج راستم کوبیدم تو صروتش
نمیدونم بینیش بود ، دندوناش بود کجاش بود !
خون سر و صورتشو برداشت
من هم انگار نه انگار
راهمو ادامه دادم

همیشه واسه این کارم عذاب وجدان داشتم !

ولی چن ماهیه دیگه وقتی به یادم میفته عذاب وجدان ندارم
حتی گاها فکر میکنم که باید می ایستادم و چن تا مشت و لگد دیگه هم حواله ش میکردم

چون بعد اون ماجرا ، از این دست اتفاقات زیاد دیده ام و شنیده ام و یه جور عقده شده !

سلام مهندس
این نظر شخصی بنده است...

من اگر جای شما بودم اون پسر را کنار میکشیدم و با اون حرف میزدم حالا اینکه من چی میگفتم و او چی جواب می داد بماند ....
به نظر من این روحانی عزیز و جوانمرد یقینا اگر اون ارازل و اوباش یه متلک یا حرفی هر چند رکیک میزدند جلو نمیرفت که با ارنج بزنه توی دهن انها ....حتی توی همین شرایط که آنها برای ربودن آن دختر تلاش میکردند به نظر من او برای جلوگیری کردن رفته نه برای درگیری ....اما به هر حال درگیری پیش آمده و امیدوارم هر چه زودتر بهبودی کامل برای ایشان حاصل گردد....
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
حدود دو سال پیش بود
صبح زود نمیدونم داشتم کجا میرفتم
زمان بچه مدرسه ایها بود . حدودای ساعت 7 !

از روبروم یه پسر میومد
از گذر سمت چپم هم یه دختر . بچه مدرسه ای بود . شاید راهنمائی !

پسره مثلا خواست متلک بندازه به دختره
یه حرف بسیار رکیک بهش گفت . به دختره

یه لحظه واقعا رفتم تو هپروت
یعنی چی؟ درست شنیدم ؟
هنگ کردم واسه لحظه ای .چشام دور و برمو نمیدید

زمانی که به خودم اومدم دیدم پسره داره از سمت راستم رد میشه
فاصله زیاد نبود مشت بزنم
با آرنج راستم کوبیدم تو صروتش
نمیدونم بینیش بود ، دندوناش بود کجاش بود !
خون سر و صورتشو برداشت
من هم انگار نه انگار
راهمو ادامه دادم

همیشه واسه این کارم عذاب وجدان داشتم !

ولی چن ماهیه دیگه وقتی به یادم میفته عذاب وجدان ندارم
حتی گاها فکر میکنم که باید می ایستادم و چن تا مشت و لگد دیگه هم حواله ش میکردم

چون بعد اون ماجرا ، از این دست اتفاقات زیاد دیده ام و شنیده ام و یه جور عقده شده !
مدیر محترم شمایی که غیرت مند هستید پس چرا تاپیک هایی در مورد تجاوز به یک دختر دانشجو در دانشگاه فردوسی مشهد و ماجرای سو استفاده جنسی دکتر مددی مدیر فرهنگی آموزشی دانشگاه زنجان از دانشجوی دختر را حذف می نمایید؟:eek::eek::eek:
آیا از شنیدن خبر دانشگاه فردوسی یا دیدن فیلم دانشگاه زنجان غیرتت به جوش نیامد؟
 
آخرین ویرایش:

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام جماعت دانشگاه علوم پزشكي تهران به دليل اقدام براي نجات يك دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خيابان شريعتي تهران، در آستانه نابينايي از يك چشم قرار گرفت.
ببینید به کجا رسیدیم که در یکی از خیابان های مرکزی پایتخت کشورمان اراذل و اوباش می خواهند یک دختر را بربایند...........................................
 

devil may cry

عضو جدید
مام جماعت دانشگاه علوم پزشكي تهران به دليل اقدام براي نجات يك دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خيابان شريعتي تهران، در آستانه نابينايي از يك چشم قرار گرفت.
ببینید به کجا رسیدیم که در یکی از خیابان های مرکزی پایتخت کشورمان اراذل و اوباش می خواهند یک دختر را بربایند...........................................

به قدری زور گیری و دزدی در مناطق مختلف تهران و کرج و .... زیاد شده که تبدیل به یک پدیده روزمره شده 2 نفر داخل خیابون با موتور یا با ماشین میپیچند جلوی ادم و دار و ندارش رو ازش میگیرند و فرار میکنند فیلم هندی هم که نیست بخوای مقاومت کنی و ساعت و گوشی و پول و .... اگر ندید با قمه و .... از خجالت ادم درمایند و بعد مردم هم میدونند با شکایت کردن وقت خودشون رو تلف میکنند دنبال شکایت نمیرند حالا این دختر شانس اورده که ارازل و اوباش یک روحانی رو کت زدند و نیروی انتظامی و رسانه ها ی داخلی و .... مجبورند پیگیری کنند:smile:
 

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
به قدری زور گیری و دزدی در مناطق مختلف تهران و کرج و .... زیاد شده که تبدیل به یک پدیده روزمره شده 2 نفر داخل خیابون با موتور یا با ماشین میپیچند جلوی ادم و دار و ندارش رو ازش میگیرند و فرار میکنند فیلم هندی هم که نیست بخوای مقاومت کنی و ساعت و گوشی و پول و .... اگر ندید با قمه و .... از خجالت ادم درمایند و بعد مردم هم میدونند با شکایت کردن وقت خودشون رو تلف میکنند دنبال شکایت نمیرند حالا این دختر شانس اورده که ارازل و اوباش یک روحانی رو کت زدند و نیروی انتظامی و رسانه ها ی داخلی و .... مجبورند پیگیری کنند:smile:

واقعا درست میگید
این هم از همین مشکلات تقسیم ناعادلانه ثروت هست
حالا تا یکی دو سال آینده دیگه مرد با سیبیل از بناگوش در رفته هم نمیتونه با امنیت بره بیرون چه برسه به خانوما
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
به قدری زور گیری و دزدی در مناطق مختلف تهران و کرج و .... زیاد شده که تبدیل به یک پدیده روزمره شده 2 نفر داخل خیابون با موتور یا با ماشین میپیچند جلوی ادم و دار و ندارش رو ازش میگیرند و فرار میکنند فیلم هندی هم که نیست بخوای مقاومت کنی و ساعت و گوشی و پول و .... اگر ندید با قمه و .... از خجالت ادم درمایند و بعد مردم هم میدونند با شکایت کردن وقت خودشون رو تلف میکنند دنبال شکایت نمیرند حالا این دختر شانس اورده که ارازل و اوباش یک روحانی رو کت زدند و نیروی انتظامی و رسانه ها ی داخلی و .... مجبورند پیگیری کنند:smile:
واقعا؟
یعنی در مرکز شهر و در ساعت های پر رفت و آمد؟
پس پلیس و نیروهای امنیتی کجان؟
نیاز شد یه دوره کلاس دفاع شخصی و جوجیستو و کونگ فو و ... برم.
یا شاید هم باید منتظر بت من یا سوپر من های وطنی باشیم.................
 

devil may cry

عضو جدید
واقعا؟
یعنی در مرکز شهر و در ساعت های پر رفت و آمد؟
پس پلیس و نیروهای امنیتی کجان؟
نیاز شد یه دوره کلاس دفاع شخصی و جوجیستو و کونگ فو و ... برم.
یا شاید هم باید منتظر بت من یا سوپر من های وطنی باشیم.................

پلیس و نیروهای امنیتی در شرایطی که شما با یک نفر دیگه درگیر باشید و همدیگه رو تا سر حد مرگ با چاقو و .... کتک بزنید جلو نمایند و این بخشی از قوانینشون هست مثل میدان کاج یا یک نمونه که من خودم دیدم زمانی که دبیرستان بودیم رو به روی ایستگاه پلیس چند نفر با داشتند دوست من رو تا سر حد مرگ کتک میزدند و مامورین نیروی انتظامی وایستاده بودند و تماشا میکردند;در مورد زور گیری هم حرفم جدی بود و مناطقی مثل پاسداران و فرهزاد و مخصوصا ترمینالها و میدان ازادی و.... هم زورگیری و دزدی برای دوستان و اشنایان من اتفاق افتاده و الان دوستان من و خود من که پسر هستیم جرات نمیکینم تنهایی جایی بریم;دخترها که دیگه جای خودشون رو دارند:smile:
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلیس و نیروهای امنیتی در شرایطی که شما با یک نفر دیگه درگیر باشید و همدیگه رو تا سر حد مرگ با چاقو و .... کتک بزنید جلو نمایند و این بخشی از قوانینشون هست مثل میدان کاج یا یک نمونه که من خودم دیدم زمانی که دبیرستان بودیم رو به روی ایستگاه پلیس چند نفر با داشتند دوست من رو تا سر حد مرگ کتک میزدند و مامورین نیروی انتظامی وایستاده بودند و تماشا میکردند;در مورد زور گیری هم حرفم جدی بود و مناطقی مثل پاسداران و فرهزاد و مخصوصا ترمینالها و میدان ازادی و.... هم زورگیری و دزدی برای دوستان و اشنایان من اتفاق افتاده و الان دوستان من و خود من که پسر هستیم جرات نمیکینم تنهایی جایی بریم;دخترها که دیگه جای خودشون رو دارند:smile:
خب منم جدی می گم سوپرمن در تهران......................
 
آخرین ویرایش:

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز

نمیدونم چطوری این حرف شما رو پاسخ بدم
چرا همه چی رو بد میبینید؟؟
چرا همه چیو مسخره میکنید؟؟
شما با لباس طرف مشکل دارید ؟؟
چرا حرکتش رو نمیبینید؟؟
چرا فکر نمیکنید یه روحانی هم میتونه این کار رو بکنه
چرا همه رو به یه چشم نگاه میکنید
چی بگم
بخدا پستتون رو که خوندم به حال خودم تاسف خوردم
شرمنده که اینجوری حرف زدم
اگه توهینی کردم ببخشید

دوست عزیز آرومتر لطفا ما هم برسیم
جمله ای که من گفتم الان دیگه ضرب المثل شده، ریشه اش هم می دونیم از کجا اومده
شما بدون اینکه دو تا از پستای منو خونده باشین و از طرز فکرم خبر داشته باشین هم شاکی شذین هم قاضی و بی راهه رفتین
من کی رو الان به یه چشم نیگا کردم؟ بنده خوم چنتا تاپیک از آیت الله امجد زدم شما ندیدید احتمالا حتی نشناسین ایشون رو، یا زندگی نامه ی علامه جعفری
نمی دونم الان کجای حرف من یا دوست بالائیمون مسخره بود
من هیچ وقت همه رو به یه چشم نمی بینم و ندیدم ولی شما شدیدا زود قضاوت کردید، اگه همیشه اینطوری هستین حتما یه فکری بکنین
من اصلا راجع به حرکتش چیزی نگفتم علتش هم این بود که قبلش خبر رو خونده بودم و برام تازگی نداشت که بیام با ایول دمت گرم و این چیزا هیجانم رو تخلیه کنم
اون تاسفی هم که خوردین به جا بود چون شما که احتمالا نصف من هم کتابای دینی که بیشترشون رو همین روحانی هایی مثل قاضی و شهید مطهری نوشتن رو حتی دستتون نگرفتین به شدت یک طرفه رفتین
البته من مثل شما ناراحت نشدم چون همون اولش با دیدن امضاتون متوجه شدم که بار اول نیست حرف بدون تحقیق می زنین
ضمنا درسته که همه ی پستای شما bold شده است ولی به عنوان مدیر وبگردی احتمالا باید دونسته باشین که فونت پررنگ در نقل قول در فضای سایبر توهین محسوب می شه
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
دمش گرم خدایی
ولی خودمونیم
آدم که میره بیمارستان به خصوص تو این حال اولین کاری که میکنن هر چی گردنبند و دست بندو اینجور چیزا داری درمیاره حتی گوشواره
ولی این چیزی که تو گردن حاج آقاست همونجوری صاف رو سینشون مونده انگار نه انگار که ایشونو با اون حال آوردن بیمارستان
حتما میخواستن بگن حاج آقا همیشه قرآن میندازن دور گردنشون
چی بگیم
ولی خدا شفاش بده اگه واقعا قصد کمک ب اون دخترو داشته
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلیس و نیروهای امنیتی در شرایطی که شما با یک نفر دیگه درگیر باشید و همدیگه رو تا سر حد مرگ با چاقو و .... کتک بزنید جلو نمایند و این بخشی از قوانینشون هست مثل میدان کاج یا یک نمونه که من خودم دیدم زمانی که دبیرستان بودیم رو به روی ایستگاه پلیس چند نفر با داشتند دوست من رو تا سر حد مرگ کتک میزدند و مامورین نیروی انتظامی وایستاده بودند و تماشا میکردند;در مورد زور گیری هم حرفم جدی بود و مناطقی مثل پاسداران و فرهزاد و مخصوصا ترمینالها و میدان ازادی و.... هم زورگیری و دزدی برای دوستان و اشنایان من اتفاق افتاده و الان دوستان من و خود من که پسر هستیم جرات نمیکینم تنهایی جایی بریم;دخترها که دیگه جای خودشون رو دارند:smile:

راه زیاد دوری نریم همین امسال جلوی نمایشگاه کتاب تهران
اون دیگه واقعا ی فاجعه بود تو باشگام دربارش خیلی چیزا گفتیم و شنیدیم
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
دوست عزیز آرومتر لطفا ما هم برسیم
جمله ای که من گفتم الان دیگه ضرب المثل شده، ریشه اش هم می دونیم از کجا اومده
شما بدون اینکه دو تا از پستای منو خونده باشین و از طرز فکرم خبر داشته باشین هم شاکی شذین هم قاضی و بی راهه رفتین
من کی رو الان به یه چشم نیگا کردم؟ بنده خوم چنتا تاپیک از آیت الله امجد زدم شما ندیدید احتمالا حتی نشناسین ایشون رو، یا زندگی نامه ی علامه جعفری
نمی دونم الان کجای حرف من یا دوست بالائیمون مسخره بود
من هیچ وقت همه رو به یه چشم نمی بینم و ندیدم ولی شما شدیدا زود قضاوت کردید، اگه همیشه اینطوری هستین حتما یه فکری بکنین
من اصلا راجع به حرکتش چیزی نگفتم علتش هم این بود که قبلش خبر رو خونده بودم و برام تازگی نداشت که بیام با ایول دمت گرم و این چیزا هیجانم رو تخلیه کنم
اون تاسفی هم که خوردین به جا بود چون شما که احتمالا نصف من هم کتابای دینی که بیشترشون رو همین روحانی هایی مثل قاضی و شهید مطهری نوشتن رو حتی دستتون نگرفتین به شدت یک طرفه رفتین
البته من مثل شما ناراحت نشدم چون همون اولش با دیدن امضاتون متوجه شدم که بار اول نیست حرف بدون تحقیق می زنین
ضمنا درسته که همه ی پستای شما bold شده است ولی به عنوان مدیر وبگردی احتمالا باید دونسته باشین که فونت پررنگ در نقل قول در فضای سایبر توهین محسوب می شه
دوست عزیز
سلام
من قصد هیچ توهینی به شما نداشتم
و هیچ زود قضاوت نکردم
من هیچ ادعایی ندارم که بگم کتاب میخونم یا نمیخونم و یا چیزای دیگه
این کسی که زود قضاوت کرد شما بودید تمام متن شما توهین به شخصیت بنده بود
من اگه هیچ کتابی هم نخونده باشم اعتقاد خودم رو دارم
و اینکه هیچ کس رو مسخره نکنم و هیچ ادعای تو این دنیا نداشته باشم
در مورد bold نوشتن من نمیدونم کجاش به مدیریت و تالار من ربط داشت به قول خودتون من همیشه bold مینویسم چه در نقل قول و چه در ایجاد تاپیک و پست زدن
پس اپه اینجور باشه باید من تمام این سه سال رو برم از تک تک بچه های سایت معذرت خواهی کنم و بگم منظور من از bold نوشتن توهین به شما نبوده..
واقعا نمیدونم این کتاب هایی که خوندید چیزی در مورد خود شناسی و یا توهین به دیگری و احترام به عقاید دیگری داخل ننوشته بود ..
 

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز

دوست عزیز
سلام
من قصد هیچ توهینی به شما نداشتم
و هیچ زود قضاوت نکردم
من هیچ ادعایی ندارم که بگم کتاب میخونم یا نمیخونم و یا چیزای دیگه
این کسی که زود قضاوت کرد شما بودید تمام متن شما توهین به شخصیت بنده بود
من اگه هیچ کتابی هم نخونده باشم اعتقاد خودم رو دارم
و اینکه هیچ کس رو مسخره نکنم و هیچ ادعای تو این دنیا نداشته باشم
در مورد bold نوشتن من نمیدونم کجاش به مدیریت و تالار من ربط داشت به قول خودتون من همیشه bold مینویسم چه در نقل قول و چه در ایجاد تاپیک و پست زدن
پس اپه اینجور باشه باید من تمام این سه سال رو برم از تک تک بچه های سایت معذرت خواهی کنم و بگم منظور من از bold نوشتن توهین به شما نبوده..
واقعا نمیدونم این کتاب هایی که خوندید چیزی در مورد خود شناسی و یا توهین به دیگری و احترام به عقاید دیگری داخل ننوشته بود ..

دقیقا هدف بنده هم این بود که با لحن قبلی خودتون باهاتون حرف بزنم تا متوجه بشین چه حسی به آدم دست می ده
 

sonichka

عضو جدید
حدود دو سال پیش بود
صبح زود نمیدونم داشتم کجا میرفتم
زمان بچه مدرسه ایها بود . حدودای ساعت 7 !

از روبروم یه پسر میومد
از گذر سمت چپم هم یه دختر . بچه مدرسه ای بود . شاید راهنمائی !

پسره مثلا خواست متلک بندازه به دختره
یه حرف بسیار رکیک بهش گفت . به دختره

یه لحظه واقعا رفتم تو هپروت
یعنی چی؟ درست شنیدم ؟
هنگ کردم واسه لحظه ای .چشام دور و برمو نمیدید

زمانی که به خودم اومدم دیدم پسره داره از سمت راستم رد میشه
فاصله زیاد نبود مشت بزنم
با آرنج راستم کوبیدم تو صروتش
نمیدونم بینیش بود ، دندوناش بود کجاش بود !
خون سر و صورتشو برداشت
من هم انگار نه انگار
راهمو ادامه دادم

همیشه واسه این کارم عذاب وجدان داشتم !

ولی چن ماهیه دیگه وقتی به یادم میفته عذاب وجدان ندارم
حتی گاها فکر میکنم که باید می ایستادم و چن تا مشت و لگد دیگه هم حواله ش میکردم

چون بعد اون ماجرا ، از این دست اتفاقات زیاد دیده ام و شنیده ام و یه جور عقده شده !
دمت گرم ما که میفهمیم ، باید جامعه رو به سمت فرهنگ سوق بدیم
نمیگم زدنت کار درستی بوده
گزینه اول همیشه صحبته
ولی از اونجا که هرچی به این جوان های این دوره زمونه میگیم گوش نمیدن
همون راه دوم منطقی تر بوده
مرسی در کل
 
آخرین ویرایش:

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
یعنی میشه روزی پر از آرامش و امنیت داشته باشیم

همه خوش باشن و بخندن

همه واسه هم احترام بزارن

همه خوب باشن

برای هم ...

یعنی میشه ..؟!!:(:(
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
دقیقا هدف بنده هم این بود که با لحن قبلی خودتون باهاتون حرف بزنم تا متوجه بشین چه حسی به آدم دست می ده
بنده از طرف همه ای اون هایی که به من امتیاز دادند در این رابطه از شما معذرت خواهی میکنم
که نوشته ای بنده توهینی نسبت به شما بوده ...
 

Similar threads

بالا