همزبانیم و ناهمدل

mario22

عضو جدید
خوشبختانه من تا به حال به هیچ یک از این برادرای افغانی توهین نکرده و نمیکنم چون تاحالا به من بدی نکردن ولی به یه نتیجه کلی تو زندگیم رسیدم که با هرکسی باید عین خودش رفتار کنی. ایرانی و غیر ایرانی هم نداره اگه کسی بد رفتار میکنه باید عین خودش باهاش رفتار کرد تا خودشم بفهمه که خیلی راحت میشه تلافی کرد.
حالا لطفا نیاین بگین دین ما اینو گفته اونو گفته
دین اسلام برای جامعه ای خوبه که توش مسلمون زندگی کنه در غیر این صورت همه فکر میکنن ببو گلابی تشریف داری و میخوان ازت کولی بگیرن.:(
می شه توضیح بدین جامعه مسلمان چطور مسلمون می شه؟ اصلاً می شه بگین جامعه از چی تشکیل می شه؟ غیر از اینه که با همین رفتار های بشریه که اسلام برقرار می شه؟
حالا که چون اسلام واقعی برگزار نمی شه ما حق داریم که رفتار غیر اسلامی انجام بدیم؟ با این تفاسیر نماز هم نخونیم روزه هم نگیریم چون اسلام واقعی رو نمیشناسیم و ممکنه بگن طرف ریاکاره!!!!
به نظرم که حرفت پایه و اساسش مشکل داره!:razz:
 

f.mohebbi

عضو جدید
می شه توضیح بدین جامعه مسلمان چطور مسلمون می شه؟ اصلاً می شه بگین جامعه از چی تشکیل می شه؟ غیر از اینه که با همین رفتار های بشریه که اسلام برقرار می شه؟
حالا که چون اسلام واقعی برگزار نمی شه ما حق داریم که رفتار غیر اسلامی انجام بدیم؟ با این تفاسیر نماز هم نخونیم روزه هم نگیریم چون اسلام واقعی رو نمیشناسیم و ممکنه بگن طرف ریاکاره!!!!
به نظرم که حرفت پایه و اساسش مشکل داره!:razz:

پیشنهاد میکنم که یکبار دیگه حرفایی که زدم رو بخونین

مطمئنا متوجه منظور من نشدی
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه استادی داشتم توی آلمان درس خونده بود و مدت زیادی هم اونجا زندگی کرده بود . میگفت آلمان هر جا دزدی میشه اگه بری پی قضیه رو بگیری آخرش میرسی به یه ایرانی. خیلی جرم ها و دزدی ها به وسیله ی ایرانی ها اونجا انجام میشه واسه همین اگه بفهمن ایرانی هستی خیلی خیلی دیر بهت اعتماد میکنن ولی بهت بی احترامی نمیکنن. میگفت اونجا بری راحت متوجه میشی که رفتارشون با ایرانی ها یه کمی سرد تر و بد تر از رفتارشون با بقیه ی مهاجراست ولی اگه یه مدتی بگذره و احساس کنن قابل اعتمادی و آدم خوب و محترمی هستی اونها هم باهات خوبن
مشکل ما اینه که همه رو به یه چشم میبینیم. اگه امروز توی روزنامه خبر تجاوز یه کارگر افغانی به یه زن رو بخونیم از فردا میخوایم عقده هامون رو سر همه ی افغانی ها خالی کنیم
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
1.زودتر از من آمده بود، کنارش ایستادم، او هم دو تا می خواست و دوتای من هم سن داشت، صف نانوایی شلوغ بود اما
خب دونان را بی نوبت می دهند. شاطر که نانها را روی میز ریخت، هر دو پولمان را دراز کردیم، شاطر از من گرفت اما از او نگرفت!دستهای نرم و لطیف من به داخل جیبم رفت و دستهای پینه بسته و زمخت او همچنان اسکناس مچاله شده را نگاه داشته بود. شاطر دو تا نان اولی که از تنور درآمد را به سمت من انداخت... به شاطر گفتم این آقا زودتر از من آمده... برگشت نگاهی کرد و گفت تو بردار و برو... از خیابان که رد شدم، برگشتم و نگاه کردم، دوباره دستش را دراز کرد و شاطر پولش را نگرفت....
افغانی بود می خواست معطلش کند.....



2.رادیو روشن بود و در حین رانندگی گوش می دادم... سالروز تولد مولانا جلال الدین محمد بلخی بود و گوینده که استاد دانشگاه بود در مدح و نعت مولوی سخن می راند. به نکته ای اشاره کرد که حواسمان باشد وقتی می گوییم ایران منظورمان گربه امروزی نیست بلکه سرزمین پهناوری است با فرهنگ و آداب و رسوم مشترک. استاد محترم سخن را ادامه داد و به عنوان شاهد مثال گفت که مثلا همین مولوی در ایران گربه ای شکل امروزی متولد نشده بلکه او بلخی است و شما می دانید که بلخ در کدام کشور است که البته من نمی خواهم اسمش را بیاورم!!! براستی چرا کسی نباید بداند مولوی، این غزل سرای شیدا و شیفته و مثنوی سرای حکیم و عارف یک افغانی است؟ مگر نام افغانستان چه عیبی دارد که استاد دانشگاه ما از ذکر آن ابا دارد؟


3. کفاشی داشت، انصافا کفش را به نصف قیمت و با کیفیتی بهتر از بقیه تعمیر می کرد. برای گرفتن کفشی که دیروز به او داده بودم رفتم. یک نفر زودتر از من آمده بود، دور کفشش را کامل با دست دوخته بود، پارگی آن را هم رفو کرده بود، پرسید چقدر می شود گفت: هزار تومان... یک دفعه عصبانی شد و با غضب گفت: افغانی پررو .....(از ذکر مابقی معذورم) به کشور ما آمده ای طلبکار هم هستی و با بی ادبی و بگذارید بگویم وقاحت تمام یک پانصد تومانی پرتاب کرد و رفت... مطمئن بودم این کفش را هر جای دیگری با کمتر از دوهزار تومان تعمیر نمی کردند... پیرمرد کفاش دلش شکست، اشک در چشمانش حلقه زد... پای درددلش نشستم. می گفت اگر کشوری آباد داشت و جنگ او را آواره نساخته بود، یه لحظه در ایران نمی ماند... بیش از آنکه مزد تعمیر کفشم بود به او دادم اما مگر می توان زخم زبان را با پول رفو کرد....

4.درست است که ما و افغانی ها هم زبان و هم نژاد و هم دین هستیم و جلال الدین محمد بلخی مولوی سروده است:
همزبانی خویشی و پیوندی است / مرد با نامحرمان چون بندی است
اما گویی همو می دانسته است که ما و افغانها و حتی دیگر ملل شرقی چنان به این مرزهای جغرافیایی ِ استعمارساخته اعتبار می دهیم که ما را از هم جدا می سازد:
ای بسا هندو و ترک همزبان / ای بسا دو ترک چون بیگانگان

دکتر حمید نساج

من خودم کلا عقیدم اینه که افراد صرفا به دلیل اینکه انسان هستند همه دارای حقوق ثابت و مشخص انسانی اند و به دوستان افغان هم کم لطفیهای زیادی شده
اما این هم که دوستان کلا دلیل این قضیه را بی فرهنگی ایرانیان میدونند کاملا مخالفم به چند دلیل
اول اینکه خواه نا خواه اگه شما با افاغنه ساکن ایران برخورد داشته باشد به صورت عام سطح فرهنگیشون پایین تر از حد معمول جامعه هست
دوم اینکه کارها وجرائمی توسط افاغنه صورت گرفته که یه چندتایی که من دیدم واقعا ناراحت کنندس و باید پذیرفت که این اعمال افاغه اثرات سو بیشنتری داره تا مثلا یک ایرانی اینکارها بکنه فرض کنید داخل یک خانوداه اگه
یک عضو کار بدی بکنه تا اینکه یک عضو خارج از خانواده
سوم هم تعداد زیاد افاغنه داخل ایران که...............
 
بالا