پیاده روی با کفش زنانه برای محکومیت تجاوز

froozan2010

عضو جدید

دانشجویان دانشگاه آلاسکا در یک راهپیمایی سالانه در محکومیت تجاوزهای جنسی علیه زنان در این دانشگاه به راهپیمایی با کفش‏ های زنانه پرداختند.

به گزارش تابناک این راهپیمایی که با عنوان "یک مایل پیاده روی با کفش‏های تو" نام دارد در محکومیت تجاوزهای جنسی و اتفاقات خشونت باری که عیله زنان در سال‏ های گذشته رخ داده هر ساله در این دانشگاه برگزار می شود و افراد مختلفی درآن شرکت می کنند.

این مردان که حین راهپیمایی تلو تلو می خوردند در طول راهپیمایی اقدام به جمع آوری کمک مالی برای سازمان مردم نهادی که وظیفه آن حمایت از قربانیانی است که در سال‏ های گذشته مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، می کنند.

یکی از شرکت کنندگان در این راهپیمایی گفت: ما مردان می خواهیم با این حرکت عمومی خشونت علیه زنان را محکوم کنیم. خیلی ها دز این جمع به من گفتند که در این راهپیمایی شرکت می کنیم به خاطر خواهر هایمان، به خاطر مادر ها و همسرهایمان.

شرکت کنندگان در این راهپیمایی با سر دادن شعار "سکوتت را بشکن" و " آلاسکا، به خشونت‏ های جنسی پایان می دهد" حمایت خود را از قربانیان تجاوزات جنسی بیان کردند.
امیدوارم این کارشون به طور چشم گیری موثر واقع بشه..................
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
به کفش و صندل و دمپایی شیک;)
بگویم انزجار خود بسی نیک:)
برای اینکه مشت محکم را بکوبم:surprised:
مرا هدیه بده سرخاب و ماتیک
:redface:

من كه سرخاب و ماتيكي ندارم
اگردارم براي قلب خويش است
كمي سرخاب و لاك و ماتيك
براي آنكه من نيستم كلاسيك
نهع بحر مرد پاك خوب ايران
كه باشد الگويش پاكان دليران...دي
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من كه سرخاب و ماتيكي ندارم
اگردارم براي قلب خويش است
كمي سرخاب و لاك و ماتيك
براي آنكه من نيستم كلاسيك
نهع بحر مرد پاك خوب ايران
كه باشد الگويش پاكان دليران...دي
بذار اکنون که مشتم را بکوبم
ز نامردان شرافت را بجویم
اگر سرخاب زنم اکنون چه باکم
که خواهم من حقیقت را بگویم
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
بذار اکنون که مشتم را بکوبم
ز نامردان شرافت را بجویم
اگر سرخاب زنم اکنون چه باکم
که خواهم من حقیقت را بگویم

گریبان چاک دادن هنر نیست .
بصورت پنجه دادن هم هنر نیست:surprised:

توگر مرد میدان جهادی .
بده مارا شراب از تنگ قندی;)

بگو با روشنک پای بلوری
سبیل سوخته چون یک قناری:cry:

به پاکرده توکفش آنچنانی
زجان مردم تایپیک چه خواهی :biggrin:
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
من كه سرخاب و ماتيكي ندارم
اگردارم براي قلب خويش است
كمي سرخاب و لاك و ماتيك
براي آنكه من نيستم كلاسيك
نهع بحر مرد پاك خوب ايران
كه باشد الگويش پاكان دليران...دي

دلا چون جملگی مارا شدی
پس تو اینک تو نیستی تو ما شدی .
:cool:
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گریبان چاک دادن هنر نیست .
بصورت پنجه دادن هم هنر نیست:surprised:

توگر مرد میدان جهادی .
بده مارا شراب از تنگ قندی;)

بگو با روشنک پای بلوری
سبیل سوخته چون یک قناری:cry:

به پاکرده توکفش آنچنانی
زجان مردم تایپیک چه خواهی :biggrin:
اگر خواهی تجاوز لوث گردد
و در کنج ذلالت غوث گردد;)

به هر راه و روش باید نماییم
توجه را بسوی آن کشانیم:)

به کفش و رژ لب و لاک و سرخاب
نماییم زشتی آن چون می ناب:redface:
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا این چه سودا وچه سوز است
چرا عالم به درگاهت رفوزست
تو ای بنده به کار خویش پرداز
به در گاه خداوندی نکن ناز
خودش داند که خلق او چگونست
نمی خواهد کنی ما را سرافراز
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
اگر خواهی تجاوز لوث گردد
و در کنج ذلالت غوث گردد;)

به هر راه و روش باید نماییم
توجه را بسوی آن کشانیم:)

به کفش و رژ لب و لاک و سرخاب
نماییم زشتی آن چون می ناب:redface:

عزیزان سایه دنیا گذر کرد :w00:
من ومه رو بسان سیم و زر کرد

هزاران سو درخت سرو سوزاند :w44:
هزاران چون من وتو خونجگر کرد

از این بستان بجز بستان چه خواهی :w37:
اگر نامردمی محصول خود کرد .
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
تو ای بنده به کار خویش پرداز
به در گاه خداوندی نکن ناز
خودش داند که خلق او چگونست
نمی خواهد کنی ما را سرافراز

خدایا چون مرا در خشت بردی
زجانم آنچه را بنهشت بردی

از سودای پری رویان مازی
تومارا لذت سوزان سپردی

نخواهم از تو واز درگه تو
بجزجامی که آن مستانه بردی
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا چون مرا در خشت بردی
زجانم آنچه را بنهشت بردی

از سودای پری رویان مازی
تومارا لذت سوزان سپردی

نخواهم از تو واز درگه تو
بجزجامی که آن مستانه بردی
بلورین تن، پری رویان کجایند
درون فکر تو دائم چرایند؟

رها کن دختران مست و دلکش
تجاوزگر از اینجا گشته سرکش
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و صد سلام و وای ای وای
چرا بیرون گذارید از گلیم پای
از این چیزای هیجانی نه حرفید
که با تاپیک هرکس می کند بای
الا ای آنکه شعرم دوست داری
به لینک زیر امضایم فرود آی
 

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام و صد سلام و وای ای وای
چرا بیرون گذارید از گلیم پای
از این چیزای هیجانی نه حرفید
که با تاپیک هرکس می کند بای
الا ای آنکه شعرم دوست داری
به لینک زیر امضایم فرود آی
اگر گویم کلام آنچنانی
هدف باشد گریز از حب آنی
تجاوز گر اگر منکوب گردد
توازن در محیط افزون بگردد
چرا تبلیغ وبلاگت نمایی
بپا ناگه از این درگه نمانی
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله داداش حق داری بگویی
که از رسم وفاداری بگویی
بود این کار تو فرهنگسازی
ولی بپا نگیرندت...نازی
کجا تبلیغ کردم من وبم را
بگفتم گر که داری دوست بیا
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
بله داداش حق داری بگویی
که از رسم وفاداری بگویی
بود این کار تو فرهنگسازی
ولی بپا نگیرندت...نازی
کجا تبلیغ کردم من وبم را
بگفتم گر که داری دوست بیا


چرا تبلیغ کردی تو وبت را
چرا آزرده ای تو همدمت را

کنون که سرای غیر رفتی
چرا نکندی از پا گیوه ات را

مرا چون دگر اشعار گویان
نبینی جز صدای الکنم را

ولیکن بس بگویم از برایت
داستان این تاپیک اولی را

کنایه در کنایه موج دارد
شنو ای هم قطار تو اولش را

به شهر دور در جای کویری
نمود آدم ک** اولش را

ولیکن چون سپوز اتمام بگرفت
گرفت اول خاک عالم بر سرش را

جوانی کرد وآخر هم ندانست
تجاوز کرده او آن همسرش را

به زیر چرخ نیلوفتر همی رفت
به پاکرد اول او آن تمبانش را:redface:

بگفتا ای خدا درد قریبیست
لجاجت در لجام همسرم را;)

تو او از آن من اول نمودی
ولیکن من بکردم دیگرش را :biggrin:
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
اگر گویم کلام آنچنانی
هدف باشد گریز از حب آنی
تجاوز گر اگر منکوب گردد
توازن در محیط افزون بگردد
چرا تبلیغ وبلاگت نمایی
بپا ناگه از این درگه نمانی

کلام تو پر از حب وترانه
به شوخیت بگویم وبه چانه

هزاران زن کنار رود کارون
بشویند شوهران تیکه پاره

ولیکن هچ کس فریاد ناکرد
زدرد ناکسان اندر خزانه

خدایا تو به این دردم شریکی
رهاکن جانم از هر لعبتانه (زن)
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر تو بسی خراب باشد
نقشی که به روی آب باشد
هر کس به خواندش بترکد
هر چند که مثل گاب باشد
بوی بدی می دهد تمامش
چون لوله ی فاضلاب باشد
این آش که تو پزی برادر
بی چاشنی و لعاب باشد
اما مهدی چه خوش بگوید
شعرش چو شراب ناب باشد
شعر تو نمود گنس و گیجم
بر چهره ی آن نقاب باشد
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
شعر تو بسی خراب باشد
نقشی که به روی آب باشد
هر کس به خواندش بترکد
هر چند که مثل گاب باشد
بوی بدی می دهد تمامش
چون لوله ی فاضلاب باشد
این آش که تو پزی برادر
بی چاشنی و لعاب باشد
اما مهدی چه خوش بگوید
شعرش چو شراب ناب باشد
شعر تو نمود گنس و گیجم
بر چهره ی آن نقاب باشد

حال ما خراب ونقش ما افتاده قاب
دیگران در حیس وبیسش رفته تاب

کوکجارفتند آن یاران دیر
کوکجایند مخمران بس خراب

کو خدا جان مطرب, کو می پرست
تا بگویم لب عاشق را که بست
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
من به شوخی شعر گویم ای رفیق
تو چرا کردی پندار سخیف

من در این ورطه گرفتار میم
تو چرا پندار کردیم کثیف :cry:

شور وشیدایی برایم چون شراب
تو نکن بر ظاهر ما پیف پیف :(
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما نفهمیدیم باز
یا مخ ما مخ نی
یا که این شعر که گفتی تو به ما پاسخ نی
ما که در اوج غزل ها رفتیم
پی حل ها رفتیم
سخن از می گفتیم
حرف بد کی گفتیم
نفس باد صبا مشک فشان؟ نه بابا
عالم پیر دگر باره جوان؟ نه بابا
باد با خاک یکی است
روی این قلب که خورده تیری یک ترکی است
ترکی وحشتناک
شهر ما شهر نه بید روستا بید
قلب ما قلب نه بید دریا بید

خوب بید؟
 

مجتبی ورشاوی2

عضو جدید
ما نفهمیدیم باز
یا مخ ما مخ نی
یا که این شعر که گفتی تو به ما پاسخ نی
ما که در اوج غزل ها رفتیم
پی حل ها رفتیم
سخن از می گفتیم
حرف بد کی گفتیم
نفس باد صبا مشک فشان؟ نه بابا
عالم پیر دگر باره جوان؟ نه بابا
باد با خاک یکی است
روی این قلب که خورده تیری یک ترکی است
ترکی وحشتناک
شهر ما شهر نه بید روستا بید
قلب ما قلب نه بید دریا بید

خوب بید؟

قلب شهر اما به درد خود خفیست
عالمانش در پی سیم وزریست

کودکانش در لجام بند نفس
حال ما هم بسان زرگریست

که طلای ناب را از کف داده است
او نماندستش بجز چیزی که نیست

درکلام دیگران و وصف یار
کو بتان وکوشهان مردانه کیست؟
 

Similar threads

بالا