بخون ......... خیلی قشنگه

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لحجه گلهای نیلوفر صدا کردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم.
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانیست رویایی
ومن تنها برای دیدن آن چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم.
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
حریر چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید واکردم.
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی نمیدانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه میبارید.
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایش خیس باران شد و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد.
کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد و من با آنکه میدانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد
هنوز آشفته چشمان زیبای توام. برگرد!
ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت : تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو :
در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم.
و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر نمیدانم چرا؟!
شاید به رسم پروانگیمان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.

***********

حالا به نظرتون تو این دوره زمونه یه همچین ادمی پیدا می شه؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

پیر بابا

عضو جدید
شما شکست عشقی خوردی دخترم؟ اگه اینطوریه ناراحت نباش. قسمت نبوده. شاید هم لیاقت شما رو نداشته. خدا بزرگه.
 

mohaghegh64

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر خیلی قشنگی بود لذت بردم
ولی این آخرش رو خراب کردی
چرا پیدا نمیشه ؟ چیزی که زیاده آدمه خوب
کافیه خوب نگاه کنی:eek:
 

chelsea2011

عضو جدید
شما شکست عشقی خوردی دخترم؟ اگه اینطوریه ناراحت نباش. قسمت نبوده. شاید هم لیاقت شما رو نداشته. خدا بزرگه.

چه ربطی داشت
:mad:
 

suave girl

اخراجی موقت
همیشه تو یه ارتفاعی از جو دیگه ابر نیست...

اگه دیدی آسمون دلت ابری شده بدون هنوز به اندازه کافی اوج نگرفتی!
 

mohaghegh64

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاج آقا این بار از سر تقصیرات من بگذر --- منو نبر بازداشتگاه -- به بزرگواری خودتون - من خونواده دارم نه منو نبر
من که هنوز بهت دست نزدم
راحت باش ریلکس
حالا که انقدر راحتی کارت شناسایتو بده بینم
با خواهر چه نسبتی داری ؟
:biggrin::biggrin:
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لحجه گلهای نیلوفر صدا کردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم.
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانیست رویایی
ومن تنها برای دیدن آن چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم.
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
حریر چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید واکردم.
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی نمیدانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه میبارید.
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایش خیس باران شد و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد.
کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد و من با آنکه میدانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد
هنوز آشفته چشمان زیبای توام. برگرد!
ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت : تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو :
در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم.
و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر نمیدانم چرا؟!
شاید به رسم پروانگیمان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.

***********

حالا به نظرتون تو این دوره زمونه یه همچین ادمی پیدا می شه؟؟؟

شاید پیدا بشه
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز

samira.bas

عضو جدید
کاربر ممتاز
قصه اینه که همیشه فکر می کنیم هنوزم وقت دارییم

به قول قیصرررررر

حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی

پیش از انکه با خبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود

ای...

ای دریغ و حسرت همیشگی

ناگهان

چقدر زود

دیر می شود:cry::cry:
 

Similar threads

بالا