[FONT=tahoma, new york, times, serif][/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خدايا کفر نميگويم،
پريشانم،[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]چه ميخواهي تو از جانم؟!
مرا بي آنکه خود خواهم اسير زندگي کردي. [/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا!
اگر روزي ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي تکه ناني[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]به زير پاي نامردان بياندازي
و شب آهسته و خسته
تهي دست و زبان بسته
به سوي خانه باز آيي
زمين و آسمان را کفر ميگويي
نميگويي؟![/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا!
اگر در روز گرما خيز تابستان[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]تنت بر سايهي ديوار بگشايي
لبت بر کاسهي مسي قير اندود بگذاري
و قدري آن طرفتر[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]عمارتهاي مرمرين بيني
و اعصابت براي سکهاي اينسو و آنسو در روان باشد
زمين و آسمان را کفر ميگويي
نميگويي؟![/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا!
اگر روزي بشر گردي
ز حال بندگانت با خبر گردي
پشيمان ميشوي از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت.[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا تو مسئولي.[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا تو ميداني که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ميکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خدايا کفر نميگويم،
پريشانم،[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]چه ميخواهي تو از جانم؟!
مرا بي آنکه خود خواهم اسير زندگي کردي. [/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا!
اگر روزي ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي تکه ناني[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]به زير پاي نامردان بياندازي
و شب آهسته و خسته
تهي دست و زبان بسته
به سوي خانه باز آيي
زمين و آسمان را کفر ميگويي
نميگويي؟![/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا!
اگر در روز گرما خيز تابستان[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]تنت بر سايهي ديوار بگشايي
لبت بر کاسهي مسي قير اندود بگذاري
و قدري آن طرفتر[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]عمارتهاي مرمرين بيني
و اعصابت براي سکهاي اينسو و آنسو در روان باشد
زمين و آسمان را کفر ميگويي
نميگويي؟![/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا!
اگر روزي بشر گردي
ز حال بندگانت با خبر گردي
پشيمان ميشوي از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت.[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا تو مسئولي.[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]خداوندا تو ميداني که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ميکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]دکتر علی شریعتی[/FONT]