قطع کردن دست دزدان در اسلام:

قطع کردن دست دزدان در اسلام:

  • موافقم

    رای: 12 60.0%
  • مخالفم

    رای: 8 40.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

rahim.k

عضو جدید
قطع کردن دست دزدان یک حکم قرآنی که به علتهایی در خیلی از کشورهای اسلامی اجرا نمیشه.
این حکم در زمان پیامبر به طور کامل اجرا می شد فکر می کنید اجرا این حکم در کشورمان چقدر به نفع مردمه؟
 
آخرین ویرایش:

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز

چرا قرون وسطي؟؟؟؟؟؟!!!!!!

هر كسي بايد تاوان كارشو پس بده...

ما ميريم از صبح تا شب زحمت مي كشيم يكي بياد يه ساعته همشو ببره؟؟؟؟؟؟!!!!!! انصافه آخه؟؟؟؟؟
حالا گيريم واقعا هم محتاج باشه بايد دسترنج يه عده ديگه رو ببره؟؟؟؟؟؟؟

حتي آدم هاي خيلي پولدار هم براي پولشون زحمت كشيدن.....
حالا قطع دستو نميدونم ولي هر كاري يه مجازاتي داره.... فكر ميكني چرا تو عربستان دزدي نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون اين قانون بي برو برگرد براي همه اجرا ميشه....
گاهي يه كمي خشونت براي حفظ امنيت لازمه.... وگرنه ما مردمي نيستيم كه دلمون براي هم بسوزه
 

ghazaliii

عضو جدید
به نظرم بسته به نوع دزدی از قطع انگشت تا سر حقه اونم واسه مردمی که رحم کنی سرت رفتههههههه
 

salimipour

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتما اگر دزد بياد تمام زندگي شما را ببر ه، شما چون انسان متمدني هستي از شكايت كردن ميگذري و به دليل كه دزد نياز داشته از حق خودتون ميگذريد
 

hamidarchitec

عضو جدید
ای بابا مگه زندان و شلاق و نداریم که میخواید فستیوال انسانهای معلول توی مملکت راه بندازین؟!!!
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من موافقم ، ولی اگر بشه همون یه دسته میشم !
 

rahim.k

عضو جدید
البته به این نکته هم توجه کتید که حکم یه حکم قرآنی و خدا دستور اجراشو داده نه بقالی سر کوچه!
 

Fateme_bay

عضو جدید
کاربر ممتاز
قطع کردن دست دزدان یک حکم قرآنی که به علتهایی در خیلی از کشورهای اسلامی اجرا نمیشه.
این حکم در زمان پیامبر به طور کامل اجرا می شد فکر می کنید اجرا این حکم در کشورمان چقدر به نفع مردمه؟

خوب
البته همیشه باید ریشه یک مشکل رو پیدا کرد که کجاست
ولی در کل
وقتی افرادی پیدا میشن که دستشون به دزدی عادت کرده...از نظر اجتماعی مشکل مالی ندارن...و با زندان و مجازات درست بشو نیستن...
چراکه نه...
اینکه یه انسان عمری زحمت بکشه جون بکنه...کار کنه...اونوقت یکی بیاد حاصل عمر اون انسان رو در کمتر از چند ساعت بدزده و خدای نکرده آسیبی بهش وارد کنه...اون دزد در صورت دستگیری چه مجازاتی میتونه درستش کنه؟؟؟
توی محل ما...یه بنده خدایی که از نظر مالی ضعیف هم بوده...روزی حدود 200 هزار تومن از بانک میگیره تا به یه زخمی توی زندگیش بزنه
شب توی خونشون دزد میاد که میدونسته اون اونروز پول گرفته از بانک
خلاصه اینکه مرد خونه 17 ضربه چاقو میخوره و زنش هم دو سه تایی میخوره..
پول که از دستشون میره هیچ..شوهر نگون بخت بعد از سه روز در اثر تعداد ضربات چاقو کشته میشه
در حالیکه هی اسم یک نفر رو تکرار میکرده...
خوب اون دزد چه مجازاتی باید بشه؟؟؟
باید ولش کنیم؟...به نظر من بهترین مجازات برای اون نامرد همون قطعه دسته...که تا عمر داره یادش نره باعث مرگ یک انسان شده
شاید مقداری ظالمانه به نظر بیاد
اما مسلما وقتی اسلام گفته قطع دست حتما حکمتی در کار بوده...
یکی دو نفر دستشون قطع شه شاید آمار دزدی بیاد پایین...
حداقل شاید مشکل حل نشه اما اون دزدا ممکنه بترسن و از ترسشون دزدی نکنن
 

afshin-18

عضو جدید
من شنیدم که 50 تا شرط می خواد
کسی که بتونه از این پنجاه شرط بگذره حقشه دستش بریده بشه
اولین شرطش اینه که اون شخص نیازمند نبوده باشه ولی دزدی کنه
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفم که در جامعه ای زندگی میکنم که در یک نظرسنجی در مورد همچنین موضوعاتی تعداد موافق بیشتر هست
 

H . A . K

عضو جدید
متاسفم که در جامعه ای زندگی میکنم که در یک نظرسنجی در مورد همچنین موضوعاتی تعداد موافق بیشتر هست

از تایپیک هایی که داری معلومه نه تنها به احکام اسلام مشکل داری بلکه با دین اسلام نیز (حتی خدا ) مشکل داری ..!!

واست 2 تا دکتر خوب سراغ دارم :

اولیش معرفی به*** هست که واقعا نیاز داری .

دومیش رفتن خدمت دوست عزیزتان عزراییل میباشد (بلکه از این مردم خرافاتی و ... راحت شوید )
 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرايط قطع دست سارقان




فصل اول - تعريف و شرايط

ماده 197 - سرقت عبارت است از ربودن مال ديگري بطور پنهاني 0
ماده 198 - سرقت در صورتي موجب حد مي شود كه داراي كليه شرايط و خصوصيات زير باشد -
1 - سارق به حد بلوغ شرعي رسيده باشد .
2 - سارق در حال سرقت عاقل باشد .
3 - ساقرق با تهديد و اجبار وادار به سرقت نشده باشد .
4 - سارق قاصد باشد .
5 - سارق بداند و ملتفت باشد كه مال غير است .
6 - سارق بداند و ملتفت باشد كه ربودن آن حرام است .
7 - صاحب مال ، مال را در حرز قرار داه باشد .
8 - سارق به تنهائي يا با كمك ديگري هتك حرز كرده باشد .
9 - به اندازه نصاب يعني 5/4 نخود طلاي مسكوك كه بصورت پول معامله مي شود يا ارزش آن به آن مقدار باشد در هربار سرقت شود .
10 - سارق مضطرنباشد .
11 - سارق پدر صاحب مال نباشد .
12 - سرقت در سال قحطي صورت نگرفته باشد .
13 - حرز و محل نگهداري مال ، از سارق غصب نشده باشد .
14 - سارق مال را به عنوان دزدي برداشته باشد .
15 - مال مسروق در حرز متناسب نگهداري شده باشد .
16 - مال مسروق از اموال دولتي و وقف و مانند آن كه مالك شخصي ندارد نباشد .
تبصره 1 - حرز عبارت است از محل نگهداري مال بمنظور حفظ از دستبرد .
تبصره 2 - بيرون آوردن مال از حرز توسط ديوانه يا طفل غير مميز و حيوانات و امثال در حكم مباشرت است .
تبصره 3 - هرگاه سارق قبل از بيرون آوردن مال از حرز دستگير شود حد بر او جاري نمي شود .
تبصره 4 - هرگاه سارق پس از سرقت ، مال را تحت يد مالك قرار داده باشد موجب حد نمي شود .

فصل دوم - راههاي ثبوت سرقت

فصل 199 - سرقتي كه موجب حد است با يكي از راههاي زير ثابت مي شود -
1 - شهادت دو مرد عادل 0
2 - دو مرتبه اقرار سارق نزد قاضي ، بشرط آنكه اقرار كننده بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد .
3 - علم قاضي 0
تبصره - اگر سارق يك مرتبه نزد قاضي اقرار به سرقت كند ، بايد مال را به صاحبش بدهد اما حد بر او جاري نمي شود .

فصل سوم - شرايط اجراي حد

ماده 200 - در صورتي حد سرقت جاري مي شودكه شرايط زيرموجودباشد -
1 - صاحب مال از سارق نزد قاضي شكايت كند .
2 - صاحب مال پيش از شكايت سارق را نبخشيده باشد .
3 - صاحب مال پيش از شكايت مال را به سارق نبخشيده باشد .
4 - مال مسروق قبل از ثبوت جرم نزد قاضي ، از راه خريد و مانند آن به ملك سارق در نيايد .
5 - سارق قبل از ثبوت جرم از اين گناه توبه نكرده باشد .
تبصره - حد سرقت بعد از ثبوت جرم با توبه ساقط نمي شود وعفو سارق جايز نيست .

فصل چهارم - حد سرقت
ماده 201 - حد سرقت بشرح زير است -
الف - در مرتبه اول قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهاي آن بطوريكه انگشت شست و كف دست او باقي بماند .
ب - در مرتبه دوم ، قطع پاي چپ سارق از پائين برآمدگي بنحوي كه نصف قدم و مقداري از محل مسح او باقي بماند .
ج - در مرتبه سوم حبس ابد .
د - در مرتبه چهارم اعدام ، ولوسرقت در زندان باشد .
تبصره 1 - سرقتهاي متعدد تا هنگامي كه حد جاري نشده حكم يكبار سرقت را دارد .
تبصره 2 - معاون در سرقت موضوع ماده 198 اين قانون به يكسال تا سه سال حبس محكوم ميشود .
ماده 202 - هرگاه انگشتان دست سارق بريده شود و پس از اجراء اين حد ، سرقت ديگري از او ثابت گردد كه سارق قبل از اجراء حد مرتكب شده است پاي چپ او بريده مي شود .
ماده 203 - سرقتي كه فاقد شرايط اجراي حد باشد و موجب اخلال در نظم يا خوف شده يا بيم تجري مرتكب يا ديگران باشد اگرچه شاكي نداشته يا گذشت نموده باشد موجب حبس تعزيري از يك تا پنجسال خواهد بود .
تبصره - معاونت در سرقت موجب حبس از شش ماه تا سه سال ميباشد .

حكم قطع دست در اسلام

{وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }المائدة38
دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر اعمالي كه انجام داده اند به عنوان يك مجازات الهي قطع كنيد و خداوند توانا و حكيم است.
{فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }المائدة39
اما آنكس كه پس از ستم كردن توبه و جبران كند خداوند توبه او را مي پذيرد زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.
از آيات فوق چنين بر مي آيد كه دست كسي كه در جامعه اسلامي مرتكب دزدي شده است را بايد قطع نمود.
اما اينگونه نيست كه هركسي تحت هر شرايطي مرتكب عمل زشت و غير شرافتمندانه دزدي شد دست او را قطع كنند و قطع كردن دست دزد شرايطي دارد; قرآن كريم همانند ساير احكام ريشه احكام را بيان نموده و جزئيات آن به سنت پيامبر واگذار شده است.
از مجموع روايات اسلامي بدست مي آيد كه دزدي كه استحقاق قطع دست را مي يابد بايد داراي شرايط بسياري باشد از جمله :
1- ارزش كالايي كه سرقت شده بايد حد اقل يك ربع دينار باشد.(يك دينار برابر يك مثقال شرعي طلاي مسكوك يا برابر سه چهارم 4/3 مثقال معمولي است)
2- سرقت از جاي محفوظي مانند خانه و مغازه و جيبهاي داخلي انجام شود.ویا كالاي دزديده شده مخفي شده يا در جايي قفل دار قرار داده شده باشد.
3- سرقت در قحط سالي كه مردم گرسنه اند و راه بجايي ندارند نباشد.
4- سارق عاقل و بالغ باشد و در حال اختيار دست به اين كار بزند.
5- سرقت پدر از مال فرزند يا سرقت شريك از مال مورد شركت اين حكم را ندارد.
6- سرقت ميوه از درختان باغ جزء اين حكم نيست.
7- كليه مواردي را كه احتمال اشتباهي براي سارق در ميان باشد كه مال خود را با مال ديگري اشتباه كرده است جزء اين حكم نيست.
8- اگر شخص دچار اضطرار و اجبار باشد و براي دفع اضطرار دزدي كند دستش قطع نمي شود.
9-سرقت از اموال عمومي سبب قطع دست نمي شود مثل اموال زيارتگاهها و مسجدالحرام و...
و تعدادي موارد ديگر كه شرح آن در كتب فقهي آمده است.

نحوه اثبات سرقت منجر به قطع دست:
سرقتي كه منجر به قطع دست مي شود با دو مرتبه اقرار سارق و يا با شهادت دو عادل ثابت مي شود.
اگر او را با زدن و مانند آن مجبور به اقرار كنند و اقرار كند دست را قطع نمي كنند مگر اينكه شاهد قطعي ديگري بر سرقت او پيدا شود.
اگر شخص سارق قبل از اقامه دليل بر سرقت او، خودش اقرار(وتوبه ) كند دستش قطع نمي شود.
مقدار قطع دست در صورت احراز شرايط سارق قطع چهار انگشت دست راست است.و كف دست و انگشت شصت قطع نمي شود.

شرايط و فرضهاي بسيار و گاه پيچيده اي وجود دارد كه در صورت تمايل مي توانيد به كتب فقهي از جمله تحرير الوسيله قسمت حدود مراجعه و مطالعه كنيد.
 

rahim.k

عضو جدید
خوب نيست به نظرم زندان و مصادره اموال بهترين راه حله
در کشوری مثل عربستان که این حکم اجرا میشه دزدی خیلی کمه که با زندان و مصادره اموال نمیشه این کار رو کرد.
احکام الهی دارای حکمتهایی هستند که بعضی موقع ها براحتی نمی شه به اونها پی برد.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
از تایپیک هایی که داری معلومه نه تنها به احکام اسلام مشکل داری بلکه با دین اسلام نیز (حتی خدا ) مشکل داری ..!!

واست 2 تا دکتر خوب سراغ دارم :

اولیش معرفی به*** هست که واقعا نیاز داری .

دومیش رفتن خدمت دوست عزیزتان عزراییل میباشد (بلکه از این مردم خرافاتی و ... راحت شوید )

و باز هم تکرار میکنم.برای خودم متاسفم که دارم در کنار انسان هایی مثل تو و کوته فکر و قرون وسطی زندگی میکنم
 

paeeizan

اخراجی موقت
خب همه دزدا از سر تفریح و دلخوشی که نمیرن دزدی ...شاید یکی واقعا نیازمند باشه ..از سر اجبار و به عنوان آخرین راه اینکارو کنه...
.
.
.
من که تو این مملکتی که ما داریم توش زندگی میدم به دزدا حق میدم.
 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب همه دزدا از سر تفریح و دلخوشی که نمیرن دزدی ...شاید یکی واقعا نیازمند باشه ..از سر اجبار و به عنوان آخرین راه اینکارو کنه...
.
.
.
من که تو این مملکتی که ما داریم توش زندگی میدم به دزدا حق میدم.

سلم دوست عزيز.
شرايط اجراي حد رو براي همين صحبت هاي شما گذاشتم.

يك بار بخونيد، مي بينيد كه براي هر كس و هر موقعيتي صادق نيست!
 

H . A . K

عضو جدید
و باز هم تکرار میکنم.برای خودم متاسفم که دارم در کنار انسان هایی مثل تو و کوته فکر و قرون وسطی زندگی میکنم

شما بهتره شرایط اجرای حد رو که توسط fateme_en گذاشته شده رو بخونید ..

اگه به شرایط بسیار جالب و احکام جامع اسلام شک کردید ...

اونوقت کوته فکر بودن من یا شما توسط دوستان منصف قضاوت خواهد شد :que:
 
حکمش عالیه مگه میشه اسلام حکمی بده وعالی نباشه ..کفار حرف نزنن بهتره ..البته شرایطی داره که یه بنده خدایی گفته مثل اینکه .
 

rahim.k

عضو جدید
به نظر من اگه این حکم اجرا بشه تاثیراته مثبتشو تو جامعه می زاره؟
 

eye to eye

عضو جدید
قطع کردن دست دزدان یک حکم قرآنی که به علتهایی در خیلی از کشورهای اسلامی اجرا نمیشه.
این حکم در زمان پیامبر به طور کامل اجرا می شد فکر می کنید اجرا این حکم در کشورمان چقدر به نفع مردمه؟

اینجوری همه بی دست میشن که.تورو خدا نکن این کارو
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
شرايط قطع دست سارقان




فصل اول - تعريف و شرايط

ماده 197 - سرقت عبارت است از ربودن مال ديگري بطور پنهاني 0
ماده 198 - سرقت در صورتي موجب حد مي شود كه داراي كليه شرايط و خصوصيات زير باشد -
1 - سارق به حد بلوغ شرعي رسيده باشد .
2 - سارق در حال سرقت عاقل باشد .
3 - ساقرق با تهديد و اجبار وادار به سرقت نشده باشد .
4 - سارق قاصد باشد .
5 - سارق بداند و ملتفت باشد كه مال غير است .
6 - سارق بداند و ملتفت باشد كه ربودن آن حرام است .
7 - صاحب مال ، مال را در حرز قرار داه باشد .
8 - سارق به تنهائي يا با كمك ديگري هتك حرز كرده باشد .
9 - به اندازه نصاب يعني 5/4 نخود طلاي مسكوك كه بصورت پول معامله مي شود يا ارزش آن به آن مقدار باشد در هربار سرقت شود .
10 - سارق مضطرنباشد .
11 - سارق پدر صاحب مال نباشد .
12 - سرقت در سال قحطي صورت نگرفته باشد .
13 - حرز و محل نگهداري مال ، از سارق غصب نشده باشد .
14 - سارق مال را به عنوان دزدي برداشته باشد .
15 - مال مسروق در حرز متناسب نگهداري شده باشد .
16 - مال مسروق از اموال دولتي و وقف و مانند آن كه مالك شخصي ندارد نباشد .
تبصره 1 - حرز عبارت است از محل نگهداري مال بمنظور حفظ از دستبرد .
تبصره 2 - بيرون آوردن مال از حرز توسط ديوانه يا طفل غير مميز و حيوانات و امثال در حكم مباشرت است .
تبصره 3 - هرگاه سارق قبل از بيرون آوردن مال از حرز دستگير شود حد بر او جاري نمي شود .
تبصره 4 - هرگاه سارق پس از سرقت ، مال را تحت يد مالك قرار داده باشد موجب حد نمي شود .

فصل دوم - راههاي ثبوت سرقت

فصل 199 - سرقتي كه موجب حد است با يكي از راههاي زير ثابت مي شود -
1 - شهادت دو مرد عادل 0
2 - دو مرتبه اقرار سارق نزد قاضي ، بشرط آنكه اقرار كننده بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد .
3 - علم قاضي 0
تبصره - اگر سارق يك مرتبه نزد قاضي اقرار به سرقت كند ، بايد مال را به صاحبش بدهد اما حد بر او جاري نمي شود .

فصل سوم - شرايط اجراي حد

ماده 200 - در صورتي حد سرقت جاري مي شودكه شرايط زيرموجودباشد -
1 - صاحب مال از سارق نزد قاضي شكايت كند .
2 - صاحب مال پيش از شكايت سارق را نبخشيده باشد .
3 - صاحب مال پيش از شكايت مال را به سارق نبخشيده باشد .
4 - مال مسروق قبل از ثبوت جرم نزد قاضي ، از راه خريد و مانند آن به ملك سارق در نيايد .
5 - سارق قبل از ثبوت جرم از اين گناه توبه نكرده باشد .
تبصره - حد سرقت بعد از ثبوت جرم با توبه ساقط نمي شود وعفو سارق جايز نيست .

فصل چهارم - حد سرقت
ماده 201 - حد سرقت بشرح زير است -
الف - در مرتبه اول قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهاي آن بطوريكه انگشت شست و كف دست او باقي بماند .
ب - در مرتبه دوم ، قطع پاي چپ سارق از پائين برآمدگي بنحوي كه نصف قدم و مقداري از محل مسح او باقي بماند .
ج - در مرتبه سوم حبس ابد .
د - در مرتبه چهارم اعدام ، ولوسرقت در زندان باشد .
تبصره 1 - سرقتهاي متعدد تا هنگامي كه حد جاري نشده حكم يكبار سرقت را دارد .
تبصره 2 - معاون در سرقت موضوع ماده 198 اين قانون به يكسال تا سه سال حبس محكوم ميشود .
ماده 202 - هرگاه انگشتان دست سارق بريده شود و پس از اجراء اين حد ، سرقت ديگري از او ثابت گردد كه سارق قبل از اجراء حد مرتكب شده است پاي چپ او بريده مي شود .
ماده 203 - سرقتي كه فاقد شرايط اجراي حد باشد و موجب اخلال در نظم يا خوف شده يا بيم تجري مرتكب يا ديگران باشد اگرچه شاكي نداشته يا گذشت نموده باشد موجب حبس تعزيري از يك تا پنجسال خواهد بود .
تبصره - معاونت در سرقت موجب حبس از شش ماه تا سه سال ميباشد .

حكم قطع دست در اسلام

{وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }المائدة38
دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر اعمالي كه انجام داده اند به عنوان يك مجازات الهي قطع كنيد و خداوند توانا و حكيم است.
{فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }المائدة39
اما آنكس كه پس از ستم كردن توبه و جبران كند خداوند توبه او را مي پذيرد زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.
از آيات فوق چنين بر مي آيد كه دست كسي كه در جامعه اسلامي مرتكب دزدي شده است را بايد قطع نمود.
اما اينگونه نيست كه هركسي تحت هر شرايطي مرتكب عمل زشت و غير شرافتمندانه دزدي شد دست او را قطع كنند و قطع كردن دست دزد شرايطي دارد; قرآن كريم همانند ساير احكام ريشه احكام را بيان نموده و جزئيات آن به سنت پيامبر واگذار شده است.
از مجموع روايات اسلامي بدست مي آيد كه دزدي كه استحقاق قطع دست را مي يابد بايد داراي شرايط بسياري باشد از جمله :
1- ارزش كالايي كه سرقت شده بايد حد اقل يك ربع دينار باشد.(يك دينار برابر يك مثقال شرعي طلاي مسكوك يا برابر سه چهارم 4/3 مثقال معمولي است)
2- سرقت از جاي محفوظي مانند خانه و مغازه و جيبهاي داخلي انجام شود.ویا كالاي دزديده شده مخفي شده يا در جايي قفل دار قرار داده شده باشد.
3- سرقت در قحط سالي كه مردم گرسنه اند و راه بجايي ندارند نباشد.
4- سارق عاقل و بالغ باشد و در حال اختيار دست به اين كار بزند.
5- سرقت پدر از مال فرزند يا سرقت شريك از مال مورد شركت اين حكم را ندارد.
6- سرقت ميوه از درختان باغ جزء اين حكم نيست.
7- كليه مواردي را كه احتمال اشتباهي براي سارق در ميان باشد كه مال خود را با مال ديگري اشتباه كرده است جزء اين حكم نيست.
8- اگر شخص دچار اضطرار و اجبار باشد و براي دفع اضطرار دزدي كند دستش قطع نمي شود.
9-سرقت از اموال عمومي سبب قطع دست نمي شود مثل اموال زيارتگاهها و مسجدالحرام و...
و تعدادي موارد ديگر كه شرح آن در كتب فقهي آمده است.

نحوه اثبات سرقت منجر به قطع دست:
سرقتي كه منجر به قطع دست مي شود با دو مرتبه اقرار سارق و يا با شهادت دو عادل ثابت مي شود.
اگر او را با زدن و مانند آن مجبور به اقرار كنند و اقرار كند دست را قطع نمي كنند مگر اينكه شاهد قطعي ديگري بر سرقت او پيدا شود.
اگر شخص سارق قبل از اقامه دليل بر سرقت او، خودش اقرار(وتوبه ) كند دستش قطع نمي شود.
مقدار قطع دست در صورت احراز شرايط سارق قطع چهار انگشت دست راست است.و كف دست و انگشت شصت قطع نمي شود.

شرايط و فرضهاي بسيار و گاه پيچيده اي وجود دارد كه در صورت تمايل مي توانيد به كتب فقهي از جمله تحرير الوسيله قسمت حدود مراجعه و مطالعه كنيد.



در بينش الهي اجراي حدود الهي يکي از ضروري ترين و حياتي ترين مسائل اجتماعي و از وظايف مهم حکومت اسلامي است. بدون اجراي حدود، دوام و بقاي جامعه اسلامي تضمين نخواهد شد و هر نوع تأخير، تعديل و تخفيف در آن به مثابه تعطيل قانون الهي و در حقيقت يک نوع نافرماني در مقابل احکام الهي و اسلامي است. امام صادق(ع) در اهميت اجراي حدود مي فرمايد «حد يقام في الارض ازکي فيها من مطر اربعين ليله و ايامها حدي که در روي زمين اجرا شود از باران چهل شبانه روز پاکيزه تر است وسائل الشيعه، ج 18، ص 308 و فروع کافي، ج 7، ص 174
با اين همه، دين مبين اسلام عليرغم اهتمام شديد به اجراي حدود الهي در جامعه اسلامي، به موضوع مهم ديگري نيز اهميت داده و آن رعايت کرامت و شخصيت انساني و توجه به اجراي دقيق عدالت حتي در مورد متهمين، است. زيرا شخصيت انسان، محور نظم اجتماعي و قوانين است، چه آن که براي حفاظت از انسان و تأمين حقوق او و تضمين کرامت و رساندن وي به سعادت، نظم و قانون مقرر مي شود. و از اين رو بايد در وضع و اجراي هر قانوني، به شخصيت و کرامت او توجه داشت
بر اين اساس در فقه اسلامي و قوانين کيفري اسلام وقتي فرد، مستحق مجازات و اجراي حدود است که ارتکاب جرم توسط وي بر اساس معيارها و شرايط مشخص شده، به اثبات رسيده باشد. در غير اين صورت اصول «برائت» و قاعده مهم «درء» (الحدود تدرء بالشبهات) از ايراد هر گونه اتهام و اجراي مجازات عليه افراد تا مادامي که به مرحله ثبوت در نزد حاکم شرع نرسيده باشد، جلوگيري بعمل مي آورد. پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: ادرئوا الحدود عن المسلمين ما استطعتم، فان کان له مخرج فخلوا سبيله، فان الامام ان يخطي في العفو خير من ان يخطي في العقوبه، تا جايي که مي توانيد حدود را از مسلمانان دفع کنيد و آنان را کيفر ندهيد و اگر راه گريزي براي مجازات نکردن آنان يافتيد، رهايشان کنيد، زيرا که اگر امام در عفو و بخشش دچار اشتباه شود بهتر است از آن که در مجازات اشتباه کند
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
سوال نظرسنجی اشتباه است و بنده اینگونه سوال پرسیدن را قبول ندارم. زیرا در اسلام دست هر دزدی را قطع نمی کنند شرایط بسیار زیادی وجود دارد که چند مورد آن در بالا ذکر شده است. فکر نمی کنم اصلا هیچ دزدی با شرایط بالا پیدا شود.
مثلا یکی از شرایطش این بود که: اگر دو مرد عادل شاهد دزدی باشند. خب اگر دو نفر در حال تماشای دزدی باشند که ساکت نمی نشینند که سرقت صورت بگیرد. این نشاندهنده این است که سارقان احتمالا مسلح هستند که مردم آنها را می بینند ولی جرات نمی کنند اعتراضی کنند.
یا اینکه اگر شخص سارق قبل از اقامه دليل بر سرقت او، خودش اقرار(وتوبه ) كند دستش قطع نمي شود.
یا اینکه اگر سارق بگوید که حکم را نمی دانسته. یعنی نمی دانسته که اگر با این شرایط دزدی کند دستش قطع می شود، حکم درباره او اجرا نمی شود.
تازه بقیه شرایط هم هست. و باید تمام شرایط ذکر شده در بالا در مورد یک نفر صادق باشد تا دست او قطع شود و اگر حتی یکی از موارد بالا در مورد سارقی، صدق نکند دست او قطع نخواهد شد.
 
آخرین ویرایش:

rahim.k

عضو جدید
سوال نظرسنجی اشتباه است و بنده اینگونه سوال پرسیدن را قبول ندارم. زیرا در اسلام دست هر دزدی را قطع نمی کنند شرایط بسیار زیادی وجود دارد که چند مورد آن در بالا ذکر شده است. فکر نمی کنم اصلا هیچ دزدی با شرایط بالا پیدا شود.
مثلا یکی از شرایطش این بود که: اگر دو مرد عادل شاهد دزدی باشند. خب اگر دو نفر در حال تماشای دزدی باشند که ساکت نمی نشینند که سرقت صورت بگیرد. این نشاندهنده این است که سارقان احتمالا مسلح هستند که مردم آنها را می بینند ولی جرات نمی کنند اعتراضی کنند.
یا اینکه اگر شخص سارق قبل از اقامه دليل بر سرقت او، خودش اقرار(وتوبه ) كند دستش قطع نمي شود.
یا اینکه اگر سارق بگوید که حکم را نمی دانسته. یعنی نمی دانسته که اگر با این شرایط دزدی کند دستش قطع می شود، حکم درباره او اجرا نمی شود.
تازه بقیه شرایط هم هست. و باید تمام شرایط ذکر شده در بالا در مورد یک نفر صادق باشد تا دست او قطع شود و اگر حتی یکی از موارد بالا در مورد سارقی، صدق نکند دست او قطع نخواهد شد.

با تشکر از نظرتون
درسته شرایطی داره به هر حال با داشتن شرایط هم این حکم در کشور به طور کلی اجرا نمی شه و سوال من هم درباره اجرا شدن یا نشدنش بود.
 
بالا