طبق معمول ام پی تری پلیر تو گوشم بود و سر اتوبان ایستاده بودم تا ماشین بیاد و سوار بشم . یه پراید که یه راننده جون داشت جلو پام توقف کرد .
بلافاصله سوار شدم و جلو نشستم . یه دستم رو گذاشته بودم لبه پنجره و بیرون رو نیگا میکردم !
چند دقیقه که گذشت حس کردم راننده بر گشته و من رو نگاه میکنه . روم رو بیشتر به سمت بیرون چرخوندم . اما راننده دست بردار نبود و هی بر میگشت و من رو نگاه میکرد .
یه جای دیگه طاقتم سر امد و منم برگشتم و زل زدم بهش و خشن ترین حالت نگاهی که می تونستم به خودم بگیرم رو گرفتم , در حدی که تقریبا ماهیچه های چشمم کش امد و چند لحظه مکث کردم تا نگاهم رو خوب ببینه و روش تاثیر بگذاره !
یکی دو ثانیه که گذشت یادم افتاد عینک دودی به چشممه و پسره چشمام رو نمی بینه ! با ناراحتی پنج دقیقه مونده به مقصدم پیاده شدم . از نگاه های پسره دیوانه شده بودم ! ۵۰۰ تومن انداختم رو صندلی و باقی اش رو هم نگرفتم .
همینطوری که تند تند و با خشم میرفتم به عادت همیشه مبایلم رو هم از جیب کوله ام در اوردم تا چکش بکنم . اونجا بود که با دیدن ۸ تا میس کال فهمیدم چرا راننده بهم نگاه میکرد ! من که صدای گوشی رو نمیشنیدم ! اون میشنیده.
از وبلاگ "گیلاس خانومی هستم"
بلافاصله سوار شدم و جلو نشستم . یه دستم رو گذاشته بودم لبه پنجره و بیرون رو نیگا میکردم !
چند دقیقه که گذشت حس کردم راننده بر گشته و من رو نگاه میکنه . روم رو بیشتر به سمت بیرون چرخوندم . اما راننده دست بردار نبود و هی بر میگشت و من رو نگاه میکرد .
یه جای دیگه طاقتم سر امد و منم برگشتم و زل زدم بهش و خشن ترین حالت نگاهی که می تونستم به خودم بگیرم رو گرفتم , در حدی که تقریبا ماهیچه های چشمم کش امد و چند لحظه مکث کردم تا نگاهم رو خوب ببینه و روش تاثیر بگذاره !
یکی دو ثانیه که گذشت یادم افتاد عینک دودی به چشممه و پسره چشمام رو نمی بینه ! با ناراحتی پنج دقیقه مونده به مقصدم پیاده شدم . از نگاه های پسره دیوانه شده بودم ! ۵۰۰ تومن انداختم رو صندلی و باقی اش رو هم نگرفتم .
همینطوری که تند تند و با خشم میرفتم به عادت همیشه مبایلم رو هم از جیب کوله ام در اوردم تا چکش بکنم . اونجا بود که با دیدن ۸ تا میس کال فهمیدم چرا راننده بهم نگاه میکرد ! من که صدای گوشی رو نمیشنیدم ! اون میشنیده.
از وبلاگ "گیلاس خانومی هستم"