جعبه كفش

medi2536

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جعبه کفش
زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور
مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز
را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود
که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد

در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به
بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور
باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد

پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش
بگوید.پس از او خواست تا در جعبه را باز کند .وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد
دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره
از همسرش سوال نمود.

پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز
خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت
از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم.

پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک
در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود
از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس
اینها ازکجا آمده؟

در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام.
 

rm_arch

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فوق العاده بود....;)

ببخشید تشکرم ته کشیده:w27:
 

ستاره پرنور

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام مهدی جان
ببین! این نشون میده که ما زنها چقدر مهربون هستیم و شما آقایون چقدر ماها رو حرص میدید:redface:
 

mina.a.s

عضو جدید
خییییییییییییییییییییییییییلی قشنگ بود مهدی جان:love:
 

مهناز جون

عضو جدید
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآي خنديدم.:biggrin:
خيلي وقت بود از ته دل نخنديده بودم.
واقعا جالب بود.:gol::w27::w27:
 

golrokh

اخراجی موقت
واااااااااااااااای خدای من..............

خیلی قشنگ بود مرسی مهدی جوونی....:gol::gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا