معماری مجازی

چوبین

عضو جدید
معماری مجازی؛ معماری مبتنی بر استراتژی افقی
نوشته: اندیشه کرمی




[FONT=&quot]زندگی بشر در طول تاریخ دستخوش تحولات بسیاری بوده است که همچنان نیز ادامه دارد . از جمله تحولات بنیادی که تاریخ معماری را تحت تأثیر قرار داده است می توان به سه مورد مهم اشاره کرد : [/FONT]​
[FONT=&quot]موج اول که با عصر کشاورزی آغاز می شود ، مسئله اقامت بشر در یک منطقه را موجب می شود و معماری به معنای واقعی کلمه به وقوع می پیوندد . موج دوم که به نام عصر صنعت شناخته شده است ، تأثیرات بسیار مهمی را در عرصه معماری و شهرنشینی از خود به جا گذاشت . استفاده از فولاد و بتن مسلح در سازه های چند طبقه دارای دهانه آزاد امکانات شگفت انگیز جدیدی را در کار احداث ساختمان به وجود آورد . آسمان خراش ها یا به عبارتی شهر عمودی حاصل تأثیر صنعت در معماری می باشد . اما موج سوم که از نیمه های قرن گذشته آغاز شده و همچنان نیز در جریان می باشد ، عصر اطلاعات و الکترونیک نام دارد . انقلاب اطلاعات باعث استحاله ی معماری و طراحی فضای شهری شده است ، تکنولوژی های دیجیتال ماهیت و هدف تفکر و خلاقیت وابسته به معماری را دگرگون ساخته اند . اتصالات بین ماده و داده ، بین واقعیت و مجاز ، ارگانیک و غیرارگانیک را کمرنگ ساخته اند و ما را به سمت قلمرویی بی ثبات که در آن فرم هایی متکثر و پر شمار و ابتکاری در حال تکوین هستند ، رهنمون می شوند . این انقلاب موجب شده که از واقعیت به مجاز گذر کنیم یعنی به وضعیتی برسیم که در آن زمان و مکان درهم فشرده می‌شوند. مایکل هایم می گوید: «مجازی‌سازی چیزی بیش از تغییر شیوه زندگی است، مجازی‌سازی در اصل گونه‌ای جابه‌جایی هستی‌شناختی است.»[/FONT]​
[FONT=&quot]واقعیت مجازی ، واقعیتی است که تاثیر واقعیت واقعی رادارد ، اما دارای شکل اصیل آن نیست . نوعی شبیه سازی یاجایگزین است، اما توانایی و صحت دارد . نزدیک به واقع است و با توجه به تأثیری که روی افراد دارد عملا واقعی محسوب می شود . واقعیت مجازی تلاش می کند محیط های جدیدی خلق کند که تخیلی هستند ، قلمروهای خیال گونه ای که به شیوه هایی منحصر به فرد «واقعی» به نظر می‌رسند ، اما بطور مستقیم با جهان به گونه ای که آن را درک می کنیم ارتباط ندارند . معماری مجازی متأثر از واقعیت مجازی شکل می گیرد و در حقیقت بین ما و محیط فیزیکی پیرامونمان واقع می‌شود . [/FONT]​
[FONT=&quot]معماری مجازی را می توان رهیافتی بر تجسم و تحقق معماری کالبدی بر پایه فن آوری واقعیت مجازی دانست . معماری مجازی یک شاخه در حال تکامل است که از همگرایی نقشه‌برداری اطلاعات ، شبیه‌سازی اطلاعات ، فرم‌سازی دیجیتال ، معماری اطلاعات و تئوری و ساختمان های حقیقت مجازی ساخته شده است و با نام های دیگری همچون معماری دیجیتالی ، معماری فرافضا ، معماری غیرخطی ، معماری متا و فضای سایبری [/FONT][FONT=&quot](syber space)[/FONT][FONT=&quot] شناخته می شود . مارکوس نواک می‌گوید: «معماری سیال در فضای سایبر یک معماری فاقد ماده است . معماری‌ای است که با عناصر انتزاعی‌اش مدام در حال تغییر است و معماری‌ای است که به موسیقی گرایش دارد.»[/FONT]​
[FONT=&quot]اگر ابداع پرسپکتیو را در رنسانس انقلابی اپتیکی جهت تحول در معماری بدانیم ، فن آوری شبیه سازی در دهه 1980 و واقعیت مجازی در دهه 1990 را می توان جهشي محسوب کرد که نقطه عطفی در به کارگیری ابزار و سلطه اش از آن به حساب می آید . این دیدگاه در آمدی بر پیدایش فرصت ها و مفاهیم جدید با تکیه بر رسانه ای جدید از آشکار گری هستی را امکان پذیر ساخته و پیش روی هنرمندان و معماران قرار می دهد . [/FONT]​
[FONT=&quot]از ویژگی هایی که در طراحی فضاهای سایبر نقش بسیار مهمی دارد ، نشان داده شدن زمان و تأثیر آن در خلق فضا است . ویژگی‌ای که در معماری حقیقی کم رنگ تر می‌باشد . پویایی و فعال بودن نیز از دیگر ویژگی هایی است که تأثیر زیادی بر روی عملکرد و فرم یک فضای مجازی می‌گذارد . کاربر با یک فضای ایستای بی روح که فقط اعمال خاصی را انجام می‌دهد و نتایج آنها هم از پیش مشخص می‌باشد ، روبرو نیست . بلکه برعکس او در تجربه کردن فضای سایبر با پدیده‌ای روبرو می‌گردد که مدام بر اثر علت های گوناگونی تغییر می‌یابد و البته خود او نیز در این تغییرات مؤثر و فعال است . در این نوع معماری فضا با طی شدن زمان تغییر کرده و به سوی کامل تر شدن حرکت می‌کند . معماری مجازی و به طور خاص ، سازه های مجازی این امکان را به ما می دهد به هر سو که خواستیم حرکت کنیم ، زوایای مختلف محیط و اتفاقات جاری در آن را به انتخاب خود ببینیم . [/FONT]​
[FONT=&quot]فلسفه و فیلسوف در طول تاریخ معماری همواره نقش بسزایی ایفا کرده است و پیوندی ناگسستنی با یکدیگر برقرار کرده اند . معماری ، همواره نمود بيرونی و مادی‌شده انديشه های فلسفی بوده‌است ؛ نگرش[/FONT][FONT=&quot]فلسفی ، در تاريخ ، لايه زيرينی بوده که رويه بيرونی آن ، به‌شکل فضا و مکان[/FONT][FONT=&quot]آدمی‌ساخته شده و از راه کنش و آفرينش معمارانه شکل کالبدی به‌خود گرفته و جهان آفريده[/FONT][FONT=&quot]آدمی را شکل ‌می‌داده ‌است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] فهم معماری معاصر اروپا بدون تأمل در اندیشه فیلسوفان معاصر راه به جایی نمی‌برد . چرا که اکثریت هنرمندان ، به خصوص معماران مطرح اروپایی به نوعی وام دار اندیشه فیلسوفانی چون ژان فرانسوا لیوتار، ژاک دریدا، ژان بودریار، ژیل دلوز و ... هستند . باید گفت که مجازی سازی نیز که حاصل انقلاب جدید الکترونیکی است ، به گونه ای وام دار اندیشه های این بزرگان می باشد. این انقلاب سبب آن شده است که از واقعیت به مجاز گذر کنیم یعنی به حالتی برسیم که در آن زمان و مکان درهم گره خورده اند .[/FONT][FONT=&quot]دیکانستراکشن در معماری وام دار فلسفه ای به همین نام است که دریدا آن را مطرح کرد ، می توان گفت این مکتب به خوبی مفاهیم مذکور را گردهم آورده است . آن طغیان و سرکشی در آثار معماران دیکانستراکشن به نمایش در می آید و آنان خود را از قید سلطه تاریخ ، اجتماع و... رها می کنند . شاید در مطالعه سیر تحول معماری بتوان دیکانستراکشن را آغازی بر رهایی از نظام درخت وار دانست که حتی مولف را (معمار را) پشت سر می گذارد و نظریه مرگ مولف را مطرح می کند و خواننده (یا بیننده) در برداشت آزاد خواهد بود . نظریه ای که امروزه در بحث مجازی سازی و معماری مجازی به اوج خود رسیده است . آن نوع معماری که ثمره عصر ارتباطات است با اندیشه افقی فلاسفه معاصر به خوبی تبیین می شود . اما اندیشه افقی که نیچه آن را باب کرد و دلوز به تشریح آن پرداخت ، چشم اندازی زنانه را عنوان می کند . زنانگی به دنبال تولید است، زایش . "زن بودن" نمی خواهد چیزی را اثبات کند ، بر خلاف مردانگی که یک نحو از بودن است و می خواهد محور اصلی باشد . مردانگی وحدت گراست ، همانند درخت ، و از این موضوع به خود می بالد ، اما زنانگی گریز از بودن است ، و در پی شدن های مختلف . در حقیقت زنانگی تکثرگراست هم چون ریزوم و این تفکر مردانگی را از مرکزیت خارج می کند . زنانگی در حقیقت هم ترویج افقی گرایی است ، و هم شادمانه زیستن را به دنبال دارد ."و در نهایت این که زن شدن یعنی زیستن به گونه ای دیگر و فلسفه باید از امکان زن شدن برای رسیدن به ساحت های دیگر تفکر سود جوید ." ریزوم زایش را به دنبال دارد ، چنان چه از مفهوم زنانگی نیز چنین بر می آید . ریزوم ساقه زیرزمینی برخی از گیاهان است که عامل تکثیر آنهاست و به صورت افقی رشد می کند و پیوسته بخش های تازه ای را به وجود می آورد (در پی شدن های مختلف) ریزوم حتی اگر بریده شود ، نمی میرد ، بلکه چند گیاه از آن می روید . ریزوم در نقطه مقابل نظام درخت وار قرار می گیرد و در نفس خود متعدد است . بر خلاف درخت که متکی بر ساقه ای تنومند است ، ریزوم خود را از قید یگانگی رهانیده است و پیوسته در حال تکثر و تعدد و ایجاد ارتباط است . دریدا و دلوز دو فیلسوفی هستند که دامنه تاثیرات فکری آنها معماری را نیز تحت تاثیر خود قرار داد . دلوز فیلسوفی است که تاثیر اندیشه وی در شکل گیری معماری هایی نظیر فولدینگ ، [/FONT][FONT=&quot]cyberspace, hyperspace[/FONT][FONT=&quot] و معماری مجازی دیده می شود و اندیشه افقی که توسط وی مطرح گشت ، راه تازه ای را به معماران نشان داد . اصطلاح ریزوم که دلوز مطرح می کند ، تداعی‌کنندة اندیشه افقی است . گیاهی که به گفته دلوز بی‌ریشه است ، فاقد ساختار متکی بر پایگان که «بی‌منطق» زندگی می‌کند و شدن آن تابع قانون و قاعده خاصی نیست . تبیین اینترنت و مجازی سازی نیز با اندیشه های دلوز قابل فهم تر است . اینترنت نیز همانند ریزوم آغاز و پایانی ندارد و ماهیت آن بی وقفه تغییر می یابد . امکان ایجاد شبکه ای بی پایان را فراهم می آورد ، زیرا هر نقطه از آن می تواند به نقاط دیگر آن وصل شود . در عین آن که لایه لایه و وابسته به مکان است ، می تواند از جای خود بر کند ، به پیش رود ، و حلقه های پیوند و شبکه های ارتباطی جدیدی ایجاد کند . [/FONT]​
[FONT=&quot]نخستین چیزی که در تعریف معماری به ذهن می رسد خلق فضاست ، ویژگی و خصلتی که اینترنت نیز به خوبی ایفا می کند . اینترنت نه تنها به خلق فضا دست یافته ، بلکه به تغییر محیط زندگی انسان نیز نائل آمده است و بسیاری از تعاریف و مفاهیمی که از دیرباز برای آدمی جا افتاده و بدیهی بوده است را بر هم ریخته و دیگرگون کرده است . تا چندی قبل دوری و نزدیکی مضامینی تعریف شده بود که در تضاد و تقابل با هم قرار داشت ، ولی دنیای نت با برداشتن فاصله ها ، معنای دوری و نزدیکی را از بین برده است و کاربر در دنیای مجازی قادر خواهد بود که دور را نزدیک بیاورد و در تعاملی نزدیک و ارتباطی نزدیک با آن قرار بگیرد . در هم فشردگی زمان و مکان در حقیقت نوعی بی مکانی و در عین حال هم زمانی است. در دنیای نت نه زمان مهم است و نه مکان . هم زمانی خصلت اینترنت است و از طرفی بی مکانی نیز از خصیصه های معماری مجازی می باشد . آنا سیوگنانی استاد دانشکده معماری دانشگاه سیدنی، چهار دلیل برای اینکه چرا معماران باید حرفی برای گفتن درباره ساخت محیط در وب داشته باشند ، ارائه می‌کند : ۱) آنها با ساماندهی فضا آشنایند . ۲) آنها از بستگی و خویشاوندی سازماندهی فضا و نمود آن آگاهند . ۳) آنها به خوبی از روند طراحی و بحث کردن و مراحل اجراییش آگاهی دارند. ۴) آنها عادت به تغییر شکل دادن مواد اولیه و تبدیلشان به عناصر عملکردی دارند .[/FONT]​
[FONT=&quot]از آن جا كه معماري همواره پاسخ دهنده به نيازهاي مطرح شده بوده است اينك در عصر اطلاعات و الكترونيك نياز ما به طراحي فضاهايي است كه در حوزه ديجيتال مطرح شده اند . معماری مجازی جامعه اطلاعاتی جایگزینی است که دگرگون می کند و درحال دگرگون سازی قوانین کلاسیک است . در واقع بهره از مجاز گرفتن بخاطر توسعه و گسترش حقیقت است . در حوزه ديجيتال مكان هويتي سيال مي يابد و لذا بايد پذيرفت كه مفهوم فضا درآميخته شدن با سايبر تغيير يافته و ما شايد يك حيطه فعاليت و فضاي جديد هستيم كه در گذشته وجود نداشته است . تجربه در فضاي سايبر تجربه اي است ذهني و لذا ماهيت فضا در فضای سایبر اداركي است كه بدون حضور فيزيكي شخص و تنها به مدد ذهن او صورت مي‌گيرد . فضاي سايبر محلي است براي قرار گيري اذهان ، مبادله افكار و تجارب ادراكي و لذا همچون ذهن ماهيت وجودي اش غير مادي است . [/FONT]​
[FONT=&quot]امروزه و در آستانه هزاره سوم جهان مجازی وجه خاصی از تجربه حیات را امکان پذیر ساخته است که مردان و زنان سراسر جهان در آن شریکند ، گفتمان جهان سه بعدی میان شبکه ای باعث بسط و گسترش نوع جدیدی از حیات در جهان کالبدی نیز شده است . جهانی شدن و جهانی بودن دیگر رویای اذهان فیلسوفان و نویسندگان نیست عصر اطلاعات و ارتباطات در حقیقت بر آینده حکمروایی می کند . مسیر گسترده آن را ترسیم می کند . [/FONT]​
[FONT=&quot]زیستن در چنین جهانی ، یعنی تعلق داشتن به محیطی که ماجرا ، قدرت ، شادی، رشد و دگرگونی را به انسان وعده می دهد و در عین حال انسان را با تهدید نابودی و تخریب همه آنچه که دارد ، همه آنچه که می داند و همه آنچه که است روبرو میسازد . [/FONT]​










منبع
 
بالا