قدرت پول

B A H R A M

عضو جدید
نمیدونم تجربه کردین یا نه
همش غمه و چیز دیگه ای نداره البته نمیگم شادی نداره چرا داره ولی نگرانی و دلواپسیش بیشتره
جوابتو با این شعر حافظ میدم:
هرکه ترسد زملال اندوه عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش
 
  • Like
واکنش ها: A&S

B A H R A M

عضو جدید
بر عشق کلام بی کلامی نهفته است
رازیست یکسر که از عالم گسسته است
(از خودم بود);)

من راه خانه ام را گم کرده ام بانو
شما ، بانو که آشنای همه آوازهای روزگار منید
آیا آرزوهای مرا در خواب ، نی لبکی شکسته ندیدید
می گویند در کوی شما
هر کودکی که در آن دمیده ، از سنگ ، ناله و
از ستاره ، هق هق گریه شنیده است
:gol:
 
  • Like
واکنش ها: A&S

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


خودتون قضاوت کنین
دخترای پول پرست:razz:
:eek::eek::eek::eek:
ولی واقعا قیلفه داماد خنده داره:w15::w15:
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
من راه خانه ام را گم کرده ام بانو
شما ، بانو که آشنای همه آوازهای روزگار منید
آیا آرزوهای مرا در خواب ، نی لبکی شکسته ندیدید
می گویند در کوی شما
هر کودکی که در آن دمیده ، از سنگ ، ناله و
از ستاره ، هق هق گریه شنیده است
:gol:
بشتاب به روزی که این چنین گرم بودی
اکنون دستهایم پینه بسته
نه گریه میخواهم نه خنده!
 

B A H R A M

عضو جدید
بشتاب به روزی که این چنین گرم بودی
اکنون دستهایم پینه بسته
نه گریه میخواهم نه خنده!
امروز هم کسی اگر صدایم کرد
بگو خانه نیست
بگو رفته است شمال
می خواهم به جنوب بیندیشم
می خواهم به آن پرنده خیس ، به آن پرنده خسته
به خودم بیندیشم
گاهی اوقات مجبورم حقیقتی را پس گریه های بی وقفه ام پنهان کنم

همین خوب است
همین خوب است
:gol:
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز هم کسی اگر صدایم کرد
بگو خانه نیست
بگو رفته است شمال
می خواهم به جنوب بیندیشم
می خواهم به آن پرنده خیس ، به آن پرنده خسته
به خودم بیندیشم
گاهی اوقات مجبورم حقیقتی را پس گریه های بی وقفه ام پنهان کنم

همین خوب است
همین خوب است
:gol:
گاهی اوقات دلم میگیرد از دروغهایت
مانده ام اینجا
تنها و با یادت
کاش هیچوقت نمیدیدمت
پاسخ اشکهای پر از حسرتم چیست؟:gol:
 

B A H R A M

عضو جدید
گاهی اوقات دلم میگیرد از دروغهایت
مانده ام اینجا
تنها و با یادت
کاش هیچوقت نمیدیدمت
پاسخ اشکهای پر از حسرتم چیست؟:gol:
حالا بیا برویم از رگبار واژه ها ویران شویم
عیبی ندارد یک بودن دیوار باغ و صدای همسایه
باران که باز بیاید
می ماند آسمان و خواب و خاطره ای
یا حرفی میان گفت و لطف آدمی با سکوت
:gol:
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا بیا برویم از رگبار واژه ها ویران شویم
عیبی ندارد یک بودن دیوار باغ و صدای همسایه
باران که باز بیاید
می ماند آسمان و خواب و خاطره ای
یا حرفی میان گفت و لطف آدمی با سکوت
:gol:
سکوت واژه هایم میان فریادهایت گم شده
تیرگی از پس توفان بردمید
رخساره ای نمیبینم
حال چگونه سکوت کنم؟!
 

B A H R A M

عضو جدید
سکوت واژه هایم میان فریادهایت گم شده
تیرگی از پس توفان بردمید
رخساره ای نمیبینم
حال چگونه سکوت کنم؟!
گریه نکن ری را
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
دوباره اردیبهشت به دیدنت می آیم
خبر تازه ای ندارم
فقط چند صباح پیشتر
دو سه سایه که از کوچه پائین می گذشتند
روسری های رنگین بسیاری با خود آورده بودند
ساز و دهل می زدند
اما کسی مرا نمی شناخت
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
خدا را چه دیده ای ری را !

شاید آنقدر باران بنفشه بارید
که قلیلی شاعر از پی گل نی
آمدند ، رفتند دنبال چراغ و آینه
شمعدانی ، عسل ، حلقه نقره و قرآن کریم
حیرت آور است ری را ،
حالا هر که از روبرو بیاید
بی تعارف صدایش می کنیم بفرما !

امروز مسافر ما هم به خانه بر می گردد
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
گریه نکن ری را
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
دوباره اردیبهشت به دیدنت می آیم
خبر تازه ای ندارم
فقط چند صباح پیشتر
دو سه سایه که از کوچه پائین می گذشتند
روسری های رنگین بسیاری با خود آورده بودند
ساز و دهل می زدند
اما کسی مرا نمی شناخت
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
خدا را چه دیده ای ری را !

شاید آنقدر باران بنفشه بارید
که قلیلی شاعر از پی گل نی
آمدند ، رفتند دنبال چراغ و آینه
شمعدانی ، عسل ، حلقه نقره و قرآن کریم
حیرت آور است ری را ،
حالا هر که از روبرو بیاید
بی تعارف صدایش می کنیم بفرما !

امروز مسافر ما هم به خانه بر می گردد
مسافر اعماق دلها بودن بسی سخت است
ولی میتوان با شکوفه ها همراه شد;)
 

B A H R A M

عضو جدید
مسافر اعماق دلها بودن بسی سخت است
ولی میتوان با شکوفه ها همراه شد;)
درست است که من
همیشه از نگاه نادرست و طعنه تاریک ترسیده ام
درست است که زیر بوته باد سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید !

حالا دیگر از ندانستن شمال و جنوب جهان بغضم نمی گیرد
حالا دیگر از هر نگاه نادرست و طعنه تاریک نمی ترسم
حالا دیگر از هجوم نابهنگام لکنت و گریه نمی ترسم
حالا دیگر برای واژگان خفته در خمیازه کتاب
غصه بسیار نمی خورم

حالا به هر زنجیری که می نگرم بوی نسیم و ستاره می آید
حالا به هر قفلی که می نگرم کلام کلید و اشاره می بارد
شاعر که می شوی ، خیال تو یعنی حکومت دوست
باور کنید ! هی من ساده ، ساده به این ستاره رسیده ام ؟

من از شکستن طلسم و تمرین ترانه
به سادگی های حیرت دوباره رسیده ام

درست است
من هم دعاتان می کنم تا دیگر از هر نگاه نادرست نترسید
از هر طعنه تاریک نترسید
از پسین و پرده خوانی غروب
یا از هجوم نابهنگام لکنت و گریه نترسید
دوستتان دارم
ای سادگان صبور ، سادگان صبور !
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
درست است که من
همیشه از نگاه نادرست و طعنه تاریک ترسیده ام
درست است که زیر بوته باد سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید !

حالا دیگر از ندانستن شمال و جنوب جهان بغضم نمی گیرد
حالا دیگر از هر نگاه نادرست و طعنه تاریک نمی ترسم
حالا دیگر از هجوم نابهنگام لکنت و گریه نمی ترسم
حالا دیگر برای واژگان خفته در خمیازه کتاب
غصه بسیار نمی خورم

حالا به هر زنجیری که می نگرم بوی نسیم و ستاره می آید
حالا به هر قفلی که می نگرم کلام کلید و اشاره می بارد
شاعر که می شوی ، خیال تو یعنی حکومت دوست
باور کنید ! هی من ساده ، ساده به این ستاره رسیده ام ؟

من از شکستن طلسم و تمرین ترانه
به سادگی های حیرت دوباره رسیده ام

درست است
من هم دعاتان می کنم تا دیگر از هر نگاه نادرست نترسید
از هر طعنه تاریک نترسید
از پسین و پرده خوانی غروب
یا از هجوم نابهنگام لکنت و گریه نترسید
دوستتان دارم
ای سادگان صبور ، سادگان صبور !
صبوری را آموختم به قیمت جان عزیزم
رفت و مرا به خدا سپرد
کاش هیچوقت بی صبر نبودم تا اینچنین بخواهند صبوری را به من بیازمایند:gol:
 

B A H R A M

عضو جدید
صبوری را آموختم به قیمت جان عزیزم
رفت و مرا به خدا سپرد
کاش هیچوقت بی صبر نبودم تا اینچنین بخواهند صبوری را به من بیازمایند:gol:
دارم هی پابه پای نرفتن صبوری می کنم
صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری می کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود
صبوری می کنم تا طلوع تبسم ، تا سهم سایه ، تا سراغ همسایه
صبوری می کنم تا مدار ، مدارا ، مرگ ...
تا مرگ ، خسته از دق الباب نوبتم
آهسته زیر لب ... چیزی ، حرفی ، سخنی بگو ید
مثلا ً وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت !
هه ! مرا نمی شناسد مرگ
یا کودک است هنوز ، و یا شاعران ساکتند !
حالا برو ای مرگ ، برادر ، ای بیم ساده آشنا
تا تو دوباره باز آیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد !
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارم هی پابه پای نرفتن صبوری می کنم
صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری می کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود
صبوری می کنم تا طلوع تبسم ، تا سهم سایه ، تا سراغ همسایه
صبوری می کنم تا مدار ، مدارا ، مرگ ...
تا مرگ ، خسته از دق الباب نوبتم
آهسته زیر لب ... چیزی ، حرفی ، سخنی بگو ید
مثلا ً وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت !
هه ! مرا نمی شناسد مرگ
یا کودک است هنوز ، و یا شاعران ساکتند !
حالا برو ای مرگ ، برادر ، ای بیم ساده آشنا
تا تو دوباره باز آیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد !
نه عاشقی دیگر بس است
کشیدم جرعه اش را
دیدم که چقد سوزناک است
کاش صبوری را جور دیگر یادم می دادند
وای بر من:gol:
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگه دلم گرفت
بسته باز برگشتم به حالتی که نباید بر میگشتم
شعرهاتون زیبا بود منو به خودم آورد
ازتون ممنونم
همیشه شاد باشین
 

B A H R A M

عضو جدید
نه عاشقی دیگر بس است
کشیدم جرعه اش را
دیدم که چقد سوزناک است
کاش صبوری را جور دیگر یادم می دادند
وای بر من:gol:
وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی
که بس دور است بین ما
که این سو پیرمردی با سپیدی های مو
و هزاران بار مردن، رنج بردن
با خمی در قامت از این راه دشوار
که این سو دستها خشکیده٬ دل مرده
به ظاهر خنده ای بر لب
و گاهی حرفهای پیچ در پیچ و هم هیچ
و گهگاهی دو خط شعری
که گویای همه چیز است و خود ناچیز

وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی
که بس دور است بین ما
که آن سو نازنینی غنچه ای شاداب
و صدها آرزو بر دل
دلی گهواره ی عشقی
که چندی بیش نیست شاید
و از بازیچه بودن٬ سخت بیزار است

وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی
که بس دور است بین ما
و عاشق گشتن و عاشق نمودن سخت دشوار است:gol:
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی
که بس دور است بین ما
که این سو پیرمردی با سپیدی های مو
و هزاران بار مردن، رنج بردن
با خمی در قامت از این راه دشوار
که این سو دستها خشکیده٬ دل مرده
به ظاهر خنده ای بر لب
و گاهی حرفهای پیچ در پیچ و هم هیچ
و گهگاهی دو خط شعری
که گویای همه چیز است و خود ناچیز​

وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی
که بس دور است بین ما
که آن سو نازنینی غنچه ای شاداب
و صدها آرزو بر دل
دلی گهواره ی عشقی
که چندی بیش نیست شاید
و از بازیچه بودن٬ سخت بیزار است​

وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی
که بس دور است بین ما

و عاشق گشتن و عاشق نمودن سخت دشوار است:gol:
:cry::cry::cry:
 

B A H R A M

عضو جدید

نه من سراغ شعر می روم
نه شعر از من ساده سراغی گرفته است
تنها در تو به شادمانی می نگرم ری را
هرگز تا بدین پایه بیدار نبوده ام
از شب که گذشتیم
حرفی بزن سلامنوش لیموی گس
نه من سراغ شعر میروم
نه شعر از من ساده سراغی گرفته است
تنها در تو به حیرت می نگرم ری را
هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده ام
پس اگر این سکوت
تکوین خواناترین ترانه من است
تنها مرا زمزمه کن ای ساده ، ای صبور !
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالم اصل خوب نیست
دردها آید به جان
چشمهایم بی فروغ
رنجهایم بس گزاف
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه من سراغ شعر می روم
نه شعر از من ساده سراغی گرفته است
تنها در تو به شادمانی می نگرم ری را
هرگز تا بدین پایه بیدار نبوده ام
از شب که گذشتیم
حرفی بزن سلامنوش لیموی گس
نه من سراغ شعر میروم
نه شعر از من ساده سراغی گرفته است
تنها در تو به حیرت می نگرم ری را
هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده ام
پس اگر این سکوت
تکوین خواناترین ترانه من است
تنها مرا زمزمه کن ای ساده ، ای صبور !
بس است بر من ناله های شبانه ای را که هیچ کس ندید
بس است فریادهایی را که در سکوتم خفه کردم
ناله هایی که حتی خدا هم گوشهایش را گرفت
هیچگاه کسی نگفت بر تو چه شد
فقط گفتند که بیماری ، خوب میشوی:cry:
 

B A H R A M

عضو جدید
حالم اصل خوب نیست
دردها آید به جان
چشمهایم بی فروغ
رنجهایم بس گزاف

چرا وقتی که آدم تنها می شه

غم و غصه اش قد یک دنیا می شه

میره یک گوشه پنهون می شینه

اونجا رو مثل یه زندون می بینه

غم تنهایی اسیرت می کنه

تا بخوای بجنبی پیرت می کنه

وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه

غم میاد یواش یواش خونه ی دل در می زنه

یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار

توی جنگل لب چشمه، می نشستیم، من و یار


غم تنهایی اسیرت می کنه

تا بخوای بجنبی پیرت می کنه

می گن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه

دل این آدما زشته، دیگه زیبا نمی شه

اون بالا باز داره زاغه ابرا رو چوب می زنه


اشک این ابرا زیاد ولی دریا نمی شه

غم تنهایی اسیرت می کنه

تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
 
  • Like
واکنش ها: A&S

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا وقتی که آدم تنها می شه


غم و غصه اش قد یک دنیا می شه


میره یک گوشه پنهون می شینه


اونجا رو مثل یه زندون می بینه


غم تنهایی اسیرت می کنه


تا بخوای بجنبی پیرت می کنه


وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه


غم میاد یواش یواش خونه ی دل در می زنه


یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار


توی جنگل لب چشمه، می نشستیم، من و یار



غم تنهایی اسیرت می کنه


تا بخوای بجنبی پیرت می کنه


می گن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه


دل این آدما زشته، دیگه زیبا نمی شه


اون بالا باز داره زاغه ابرا رو چوب می زنه



اشک این ابرا زیاد ولی دریا نمی شه


غم تنهایی اسیرت می کنه



تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
همین بس که پیر شدم
مدتی است زمین گیر شدم
 

Similar threads

بالا