دلايل ده گانه ي خلقت زن !

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
10 – خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.
۹ – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.
۸- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!
۷ – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …
۶ – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

۵ – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره
۴ – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره
۳- خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره
۲ – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند
و سرانجام دليل شماره يك
۱ – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….!
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر تكراري بود به بزرگي خودتون ببخشيد ديگه :redface:
 

mr1991

عضو جدید
10 – خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.
۹ – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.
۸- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!
۷ – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …
۶ – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

۵ – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره
۴ – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره
۳- خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره
۲ – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند
و سرانجام دليل شماره يك
۱ – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….!
مورد آخرش(يعني اولش!) فوق العاده بود!:w25:
 

ahmadi-2010

عضو جدید
10 – خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.
۹ – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.
۸- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!
۷ – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …
۶ – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

۵ – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره
۴ – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره
۳- خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره
۲ – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند
و سرانجام دليل شماره يك
۱ – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….!
– خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ... و این شد که خداوند موجودی را آفرید که خود نیز در خلقت آن مبهوت ماند زیرا تا کنون نتوانسته است آن را بشناسد!!!!
 

esmaeili60

عضو جدید
کاربر ممتاز
10 – خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.
۹ – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.
۸- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!
۷ – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …
۶ – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

۵ – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره
۴ – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره
۳- خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره
۲ – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند
و سرانجام دليل شماره يك
۱ – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….!


0-خدا ميدونست كه اگه آدم تنها باشه هيچ وقت از بهشت بيرون نميشه واسه همين بود كه زنو آفريد تا مقدمات اخراجو آماده كنه

واي:redface::mad::smile:
 

پترو

عضو جدید
کاربر ممتاز
و مهمتر از همه آدم نیاز داشت که یکی براش آشپزی کنه.

البته بین خودمون بمونه تکراری بود تایپیکت.
 
از اول که شروع کردم به خوندنه شماره ها گفتم یعنی واقعا ارزش خانوما در این حده.ولی دلیل شماره ی 1خیلی خوب همه ی دلایل قبل رو نفی کرد.با حال بود ممنون.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از علامتهای آخر الزمانه . که مردم مدام حرف میزنند و شنونده ها نمیدونن اونا چی میگن. مثل اینکه خودمم نفهمیدم دارم چی میگم.
 

احمد59

عضو جدید
مومني را ندا آمد آرزويي كن برآورده كنيم؛
گفت:اقيانوس آرام را آسفالته ميخواهم.
ندا آمد آرزويي دگر كن اين سخت است؛
گفت قدرتي به من عطا كن تا زنان را بشناسم.
ندا آمد:اقيانوس را دو بانده ميخواهي يا چهار بانده.
 
بالا