nobody!
عضو جدید
سلام.
وقت بخیر.
اعصابم خیلی داغونه و حالم مدتهاست که خوب نیست.حدود 8سال.
ترجیح می دم تو اتاقم ساعتها تنها باشم و نیام بیرون بدون هیچ دلیلی.
حدود 4 ماهه یه موضوعی فکرم را خیلی مشغول کرده و به مشکلاتم دامن می زنه.
کلا حالی واسه زندگی کردن ندارم و هرکسی که تو این مدت حتی پیشنهاد ازدواج هم داده بود را با احترام رد کردم...چون دنبال آینده دیگه نیستم.
از زندگیم نمی خوام اینجا زیاد بنویسم اما عاجزانه درخواست کمک می کنم.
پیش مشاور هم زیاد رفتم و ازشون متنفرم!(بنا به دلایلی)
اصلا امیدی به اینده ام ندارم و واسه زنده موندنم ارزشی قائل نیستم.
دنبال درس بودم(ارشد) که یکباره هدفم رو ازم گرفتن (مشکلات شخصی)و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم.
نمی دونم چقدر باید توضیح بدم تا درکم کنید اما خیلی چیزارو نمی شه اینجا بیان کرد .
تقاضای من از شما اینه که منم مثل خواهرتون بدونید و دستمو بگیرید....
امیدوارم بدادم برسید تا دیر نشده و کار احمقانه ای نکردم.
ممنونم.
وقت بخیر.
اعصابم خیلی داغونه و حالم مدتهاست که خوب نیست.حدود 8سال.
ترجیح می دم تو اتاقم ساعتها تنها باشم و نیام بیرون بدون هیچ دلیلی.
حدود 4 ماهه یه موضوعی فکرم را خیلی مشغول کرده و به مشکلاتم دامن می زنه.
کلا حالی واسه زندگی کردن ندارم و هرکسی که تو این مدت حتی پیشنهاد ازدواج هم داده بود را با احترام رد کردم...چون دنبال آینده دیگه نیستم.
از زندگیم نمی خوام اینجا زیاد بنویسم اما عاجزانه درخواست کمک می کنم.
پیش مشاور هم زیاد رفتم و ازشون متنفرم!(بنا به دلایلی)
اصلا امیدی به اینده ام ندارم و واسه زنده موندنم ارزشی قائل نیستم.
دنبال درس بودم(ارشد) که یکباره هدفم رو ازم گرفتن (مشکلات شخصی)و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم.
نمی دونم چقدر باید توضیح بدم تا درکم کنید اما خیلی چیزارو نمی شه اینجا بیان کرد .
تقاضای من از شما اینه که منم مثل خواهرتون بدونید و دستمو بگیرید....

امیدوارم بدادم برسید تا دیر نشده و کار احمقانه ای نکردم.
ممنونم.